پاسدار سلامی سرکردهٔ سپاه در ادامهٔ مانورهای تو خالی کمک به مبتلایان کرونا پس از راهانداختن کاروانهای نمایشی موتور سوار برای ضد عفونی خیابانها و اتومیبلها و بهاصطلاح رزمایش بیولوژیک، دست به یک اقدام تبلیغاتی دیگر زد و از «تشکیل قرارگاه امام حسن مجتبی برای کمک مومنانه و حمایت از سه و نیم میلیون خانوار نیازمند» خبر داد.
«انشاالله و تعالی مقرر شد همه نهادهای حمایتی اعم از ستاد اجرایی حضرت امام، کمیته امداد حضرت امام، بنیاد مستضعفان، انشاءالله آستان قدس و بسیج مستضعفان... برای سه و نیم میلیون خانوار که پیشبینی میکنیم فعلاً در شرایط خاصی بهسر میبرند انشاءالله بستههای معیشتی برای ماه مبارک رمضان و به فضل الهی و تکرار آن در ماههای بعد» (شبکهٔ خبر. ۲۶فروردین)
مانور تبلیغاتی
اگر چه در توخالی بودن این نمایشات و اهداف تبلیغاتی آن شبههای وجود ندارد؛ اما اصرار سران و سرکردههای سپاه به این مانورهای تبلیغاتی در شرایط ویژهٔ کنونی جای تأمل ویژه دارد.
شک نیست که حفظ نظام اصلیترین هدف و مهمترین دغدغهٔ خاطر سران رژیم است. این شاقولی است که با آن میتوان چرایی تاکتیکها و سیاستهای رژیم را دریافت. به بیان دیگر، کوک اصلی همهٔ فعالیتهای رژیم بر امنیت نظام تعلق گرفته است؛ و سایر تحرکات و مانورها بر اساس دوری و نزدیکیشان به این شاقول توجیه پذیرند. بر طبق این قاعده مردمگراییهای پوشالی سپاه پاسداران که تار و پودش را از سرکوب و کشتار مردم تنیدهاند، مفهوم میشوند.
رژیم در شرایط بحرانی ناشی از کرونا و خطر قریبالوقوع خیزشهای اجتماعی بیش از هر زمان دیگر خود را نیازمند نیروی سرکوبگر خود میبیند. از طرفی خوب میداند که خاطرهٔ سرکوب وحشیانه قیامّهای آبان و دی ۹۸که بهشهادت ۱۵۰۰نفر از مردم انجامید و هزینهٔ بس سنگینی روی دستش گذاشت، هنوز از یادها نرفته است! لذا با علم به نفرت و انزجار عمومی تلاش میکند برای حضور نیروی سرکوب خود در صحنه محمل مناسبی ایجاد نماید. بر این اساس اصلیترین هدف نمایشات تبلیغاتی حضور و کنترل صحنه و جلوگیری از اعتراضات عمومی است.
لاپوشانی اصل ماجرا
از سوی دیگر سپاه نه فقط بهعنوان بازوی سرکوب ولیفقیه بلکه ابزاری است که با سوءاستفاده از قدرت نظامی عهدهدار اعمال سلطهٔ خامنهای بر شریانهای اقتصادی کشور هم هست.
پس از پیام مسعود رجوی رهبر انقلاب نوین مردم ایران در مورد لزوم در اختیار مردم قرار گرفتن اموال به غارت رفته آنها که در بنیادها و آستانهای مالی تحت کنترل خامنهای قرار دارد و تاثیرات این پیام، رژیم مجبور شد دست به اقداماتی بزند. مانورهای مسخره و لو رفته سپاه پاسداران نیز در همین چارچوب قابل تبیین است.
پاسدار سلامی که با این همه آب و تاب صحبت از اهدای «بستههای معیشتی برای ماه مبارک رمضان» برای ۳.۵میلیون خانوار را در بوق و کرنا میکند، در اصل لاپوشانی اصل ماجرا یعنی سرمایه میلیارد دلاری نهادهای وابسته بهخامنهای و سپاه است که از درون رژیم هم روی آن رفتهاند که لازم است خامنهای برای ممانعت از خروش و قیام خلق سرکیسه را شل کند.
پاسدار سلامی که سالهاست خالیبندیهای مضحک او مورد تمسخر عموم و موجبات انبساط خاطر مردم را فراهم میکند، با بلاهت خاصی «از مردم و خیران خواست با کمک در حد بضاعت خود این نهضت عظیم را یاری کنند.» و به این ترتیب نشان داد که در نظر دارد که لاپوشانی فوقالذکر را با خاصه خرجی از جیب مردم و خیران پیش ببرد و نه پولهای به یغما رفته ملت که در دست خامنهای است.
در راستای همین خط دجالگرانه است که رئیسی سردژخیم قوه قضاییه هم در هراس از فوران آتشفشان خشم مردم به صرافت افتاد تا به نهضت کذایی ملحق شود:
«رئیس و مسئولان عالی قضایی کشور ۲۰درصد از حقوق ماهانه خود را بهمدت سه ماه به کمک و حمایت از نیازمندان و آسیب دیدگان کرونا اختصاص میدهند».(خبرگزاری میزان رژیم. ۲۵فروردین ۹۹)
این مانور لو رفته نیز که جز مصرف تبلیغاتی خاصیت دیگری ندارد، کسی را نخواهد فریفت. دژخیم رئیسی که مزورانه با شعار مبارزه با فساد بر این کرسی نشسته، ابتدا باید معلوم کند بر سر پولهایی که سلفش صادق لاریجانی دزدیده و در ۶۴حساب مختلف جاری و پسانداز در بانکهای گوناگون ذخیره کرده، چه آمده است؟
قمپزهای تو خالی
حجم فریبکاری و دروغگویی رژیم و ارائهٔ آمار و ارقام نجومی غیرقابل باور از قمپز ۲۰هزار تخت خالی روحانی و گرفتن تست از۷۰میلیون نفر برای تشخیص کرونا و امثالهم تا مانورهای پوشالی نظیر کمک معیشتی به ۳.۵میلیون خانوار از قضا مؤید جدیت احساس خطری و وحشتی است که سراپای نظام را در بر گرفته است. بیش از همه خامنهای و روحانی هستند که این خطر را بیخ گوش خود حس میکنند. آنها بهخوبی تیک تاک یک بمب عظیم ساعتی را میشنوند و میدانند که کوچکترین جرقهای باعث انفجار سهمگین این بمب اجتماعی خواهد شد. از این رو بهموازات تهدید و سرکوب، تاکتیک دجالگرانه کمک معیشتی را آنهم در کادر صدقهسری دادن در پیش گرفتهاند که البته بسیار مورد تنفر مردم است. تشخیص شکست این تاکتیک دجالگرانه با توجه به شتاب فزایندهٔ بحرانهای اجتماعی و درماندگی رژیم کار چندان سختی نیست.