فروریزی ۴۰درصد از ساختمان شمارهٔ ۲ یک ساختمان دوقلو به نام «متروپل» در خیابان امیری آبادان، زنگ خطر را نسبت به سازههای ناپایدار در ایران به صدا درآورد. این تراژدی درست در ساعت ۱۲ و ۳۰دقیقه، روز دوشنبه ۲خرداد ۱۴۰۱ رخ داد و آبادان را در سوگ فرو برد. اما آبادان قهرمان در حالی که جامهٔ سوگ به تن و زخمی عمیق بر دل داشت، با دستان خالی در میان کوهی از لاشه و آوار، بتن، میلگرد و تیرآهن به جستوجوی اجساد عزیزانش پرداخت. در همان حال سلسله اعتراضهای آتشینی را علیه حاکمیت دینی که سرنخ اصلی همه این مصیبتها به آن منتهی میشود سازمان داد. برخی از اجساد روزها در زیر آوار باقی ماندند؛ زیرا کنترل و تعلل دولتی اجازهٔ ورود به نیروهای مردمی نمیداد. اولویت پاسدار احمد وحیدی، وزیر کشور رئیسی، سرکوب خیزش مردم آبادان و جلوگیری از سرایت شعلههای قیام به دیگر شهرها و استانهای ایران بود.
گزارش کمیسیون عمران مجلس ارتجاع
پس از گذشت ۵۴روز از این تراژدی ملی، کمیسیون عمران مجلس ارتجاع گزارشی را در صحن علنی قرائت کرد. هدف از ارائهٔ این گزارش لاپوشانی نقش دستهای پنهان در چنین فجایعی است. فراتر از آن، این گزارش میخواهد از سرایت خشم مردم آبادان به تمامیت حکومت ممانعت کند و پای عوامل دستچندم را بهمیان بکشد. تازه در این وضعیت هم موضوع را به پیگیریهای نسیه و محققناشدنی قضاییهٔ جلادان حواله میدهد تا مشمول مرور زمان شود؛ زیرا بارها اثبات شده است که چاقو دستهٔ خود را نمیبرد. قضاییهٔ فاشیسم دینی برای ارعاب و سرکوب مردم ایجاد شده است. سران فاسد حکومت و کارگزاران آن در پناه امن آن میتوانند مأموریت اختلاس و چپاول خود را با فراغ بال پیش ببرند. با اینحال در این گزارش بارها غربالشده به بندهایی برمیخوریم که نشان میدهد چگونه نشانههای جنایت با آواربرداریهای حکومتی از میان رفته است.
در بخشی از این گزارش آمده است:
«در جریان آواربرداری ساختمان فرو ریخته سعادت آباد تهران، پلاسکو و متروپل آبادان، آوار برداشتهشده بدون جداسازی و بهصورت فلهای از محل خارج میشد. حال آن که باید ترتیبی اتخاذ گردد تا بخشهایی از مصالح و عناصر ساختمانی جداگانه با آزمایشهای آزمایشگاهی و اندازهگیریها و بررسیهای لازم توسط اشخاص زبده و مجرب برای یافتن علل پنهان حادثه و بهویژه درسآموزی برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی در بررسی و تحلیل حادثه استفاده شود».
روز سهشنبه ۲۵مرداد، محمد مولوی در مجلس آخوندی ضمن زیر سؤال بردن گزارش کمیسیون عمران گفت: «حادثه متروپل لکه سیاهی در مدیریت ساخت و ساز کشور بود... این گزارشها هم دردی دوا نخواهد کرد مجلس برگردد دستگاههای نظارتی برگردند از من سید محمد مولوی خادم مردم آبادان جستجو کنند چه کسانی دخل و تصرف در انتصابات شهرداری و شورای شهر دارند؟ مردانه جزو گزارش بیاورند اگر منهم مقصرم سهم من را مشخص کنند آنچه که الآن پیداست گویا ۹۵درصد مردم آبادان و جانباختهها مقصرند و اون ۵درصد سهم بقیه است»
زخمها و داغهای التیام نیافته
فاجعهٔ فروریزی ساختمان متروپل، تکرار همان حادثهیی است که در سعادت آباد تهران یا ساختمان پلاسکو رخ داده است. مشابه همین تراژدی آتشسوزی برج رامیلای چالوس تکرار شد؛ زیرا در این حکومت نه ارادهیی برای پیشگیری از چنین فجایعی وجود دارد و نه توان. اولویت نظام ولایت فقیه حفظ سلطهٔ خود به هر بهایی ممکن از جان و مال مردم ایران است.
زخم و داغهای عمیق بر پیکر خانوادههای قربانیان متروپل هنوز التیام نیافته است. هنوز مویههای سوزناک پدر دلشکستهٔ امیر و رحمان بهبهانی، دو جانباختهٔ آن تراژدی در آسمان آبادان طنینانداز است. کارگرانی که در حین کار در زیر خروارها آوار مدفون شدند، کسانی بودند که به اعتراف علی بابایی کارنامی، عضو مجلس ارتجاع از ساری بیمه نبودند. این در حالی است که «حدود ۸۰۰هزار نفر از کارگران ساختمانی نیز بیمه نیستند» (خبرگزاری فارس. ۲۵مرداد ۱۴۰۱).
این زخمها و داغهای عمیق بیگمان در روز و ساعت موعود، بهصورت گدازههای یک آتشفشان مهارناپذیر خود را نشان خواهند داد. آن روز دور نیست.