عمدهترین موضوعات روزنامههای حکومتی روز ۲۱آذر، حول سخنان روحانی پیرامون مذاکره با آمریکا و دعوای تقصیر مسئولیت بر سر گرانی بنزین و سایر بحرانهای رژیم شکل گرفته است. علاوه بر آن دعوا بر سر کسب سهم بیشتر از قدرت و ثروت در نمایش انتخابات بخش قابل توجهی از مطالب روزنامههای پنجشنبه را به خود اختصاص داده است. محور مرکزی اغلب این مطالب وحشت از قیام مردم ایران و پیشگیری از اوجگیری آن است.
دعوا بر سر تقسیم تقصیر بر سر گرانی بنزین موضوع حملات و اعترافات روزنامههای هر دو باند حاکم است.
کیهان خامنهای نوشته است: چند هفته از اجرای تصمیم بنزینی میگذرد و سؤالات و ابهامات نه تنها پاسخ داده نشده بلکه بر حجم و پیچیدگی آنها نیز افزوده شده است. آنچه تاکنون روشن شده آن است که تصمیم افزایش قیمت بنزین اگر چه در جلسه سران قوا اتخاذ شده اما نحوه اجرای آن کاملاً برعهده دولت بوده است.
فرهیختگان از باند خامنهای نوشته است:« به دولت بهعنوان یک «دولت کاسبکار» برچسب میزنند. دولتی که...، در جستوجوی کاهش کسری بودجه خود از محل اصلاح قیمت حاملهای انرژی است. این انتخاب، به این معناست که دولت ناکارآمدی و فقدان انضباط مالی و پولی خود را از محل جیب مردم تأمین میکند».
این روزنامه در مورد قیام مردم نوشته است« سادهانگارانه است اگر واکنش همراه با خشونت حوادث روزهای ۲۵و ۲۶آبانماه در بسیاری از شهرهای کشور را تنها بهخاطر افزایش قیمت بنزین تلقی کنیم... باز تولید خشونت از محل اجرای برخی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بسیار نگرانکننده است.»،
روزنامه حکومتی وطن امروز هم ضدو نقیض گوییهای روحانی و باندش را ردیف کرده و از جمله نوشته است« اذعان به «عامدانه بودن اجرای مخفیانه طرح افزایش نرخ سوخت» و در عینحال اقرار به آن که «نباید هیچ چیزی از مردم مخفی بماند و باید هر کاری که انجام میشود، برای مردم توضیح داده شود»، اذعان به «اطلاع داشتن دهها هزار نفر از زمان افزایش نرخ سوخت» و آمادهباش بودن آنها و در عینحال اقرار به آن که «خودم هم صبح فهمیدم بنزین گران شده است»، اذعان به «مردم نگران نباشند، هر وقت ابلاغ شد به مردم اطلاعرسانی میکنیم» و در عینحال اقرار به آن که «به وزیر نفت اعلام کردم عدم اجرای طرح را اطلاعرسانی کنند»، اذعان به «مسؤولیت همه اینها با دولت است» و در عینحال ارجاع دادن پرسشگران به «این سؤال را از صدا و سیما بپرسید» و دهها مورد از این دست را میتوان نمونهیی از منظومه تناقض گفتاری دولتمردان در مقابل افکار عمومی دانست. پاسخهایی که هر کدام به تنهایی پرسشی جدید را خلق میکند و هر پرسش مجدداً با پاسخی در رد ادعای پیشین مواجه میشود».
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی هم از شکاف در درون باند روحانی خبر داده و نوشته است:« اختلافنظرمیان جهانگیری و روحانی بهصورت جدی وجود داشته و اکنون نیز ادامه دارد. موضوع این اختلاف قیمتگذاری و نحوه اجرای طرح سهمیهبندی قیمت بنزین بوده است... رسانههای نزدیک به دولت، حواشی رخ داده میان رئیسجمهوری و معاون اول او را با عناوین مختلف، به نوعی لاپوشانی کردند.. حال باید این سؤال را پرسید طرحی که اکنون اجرا میشود را چه کسی و چه نهادی ارائه کرده است». از دیگر آثار ضربه قیام مردم به رژیم را میتوان در هشدار نسبت به حتمیت استمرار قیام و خیزش نهایی مردم در روزنامههای حکومتی دید.
ابتکار در این مورد نوشته است: « مدتهاست که شکافهای متعدد و متکثر اجتماعی در ایران زمینهساز رادیکالیزهشدن این جامعه در مواجهه با رخدادها و رویدادهای مختلف در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شده است... اصرار بخشهای مختلف حاکمیت به بیتوجهی نسبت به این شکافها، موجب شده تا شرایط بهگونهیی دیگر رقم بخورد؛ تا جایی که بهنظر میرسد جامعه ایران در حال گذار از این شکافها به نقطهای بسیار ناپایدارتر و خطرخیزتر است»... این روزنامهٔ حکومتی در ادامه هشدار داده است « شکافهای اجتماعی در ایران علاوه بر ماهیت بحرانآفرین خود، با عنصر تسریعکننده، برهمزننده انتظام موجود و مداخلهگری تحت عنوان حاکمیت نیز روبهروست» و تأکید کرده است: « شکافهای اجتماعی در ایران بیش از هر جامعه دیگری مخاطرهآمیز و نگرانکننده است». و در انتها ضمن اذعان به ایجاد نوعی همبستگی بین اقشار اجتماعی به نظام آخوندی هشدار داده و نوشته است:« دستگاه حاکمه باید بهسرعت تدابیری برای برونرفت از این وضعیت بیندیشد. وضعیتی که بهغایت ناپایدار است، این ناپایداری هم تیغی دو لبه است؛ به این معنی که میتواند بهسرعت تبدیل به «موقعیت انقلابی» شود». روزنامههای حکومتی با اشاره به این «موقعیت انقلابی» که این روزنامه حکومتی به آن اذعان کرده و خواستار مذاکره با آمریکا و عقبنشینی رژیم از مواضعش شدهاند. و سفر آتی روحانی به ژاپن را هم با این عینک دیدهاند.
روزنامه حکومتی آرمان در مطلبی به قلم فرجی راد سفیر پیشین رژیم نوشته است: « اگر بگوییم این سفر در راستای اقدامات قبلی آقای آبه پیرامون میانجیگری و کاهش تنش است، باید این سؤال را مطرح کنیم که آیا نظر نظام مبنی بر «عدم مذاکره در سطوح بالا تا زمان پایان تصدیگری ترامپ در کاخ سفید» تغییر کرده است؟». و سپس پاسخ میدهد:« بعید بهنظر میرسد که سفر ژاپن نیز بتواند تغییری جدی در مسأله ایران و آمریکا ایجاد کند… آنچه مسلم است و از ظواهر امر بر میآید این است که تحول خاصی ایجاد نشده و تلاشها برای یافتن یک راه میانه ادامه دارد، گشایشی حاصل نشده و طرح ابتکارات باید ادامه داشته باشد».
روزنامه آرمان به نقل از یک تحلیلگر دیگر باند روحانی نوشته است:سفر روحانی« تلاشی است که جمهوری اسلامی ایران دارد میکند تا باب گفتگو و مذاکره و راهحلی برای خروج از این شرایط تحریم اقتصادی پیدا شود». و در ادامه ناامیدانه افزوده است:« با توجه به رفتارهای گذشته ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران شاید خیلی خوشبینانه باشد که بخواهیم انعطافی در مواضع ترامپ ببینیم».
فریدون مجلسی یک تحلیلگر همسو با باند روحانی ضمن استقبال از اظهارات مذاکرهجویانه روحانی در روزنامه ستاره صبح نوشته است:« بههرحال این نکته قابل کتمان نیست که کشور و مردم بعد از تحریمها با مشکلاتی مواجه شدهاند و سرانجام باید این مشکلات را بهنحوی حل کرد. از طرفی مشکلات بدونگفتگو و مذاکره قابلحل نیستند».
همین ضرورت مذاکره جویی در روزنامههای باند روحانی به اشکال دیگری تکرار شده است. اکبر ترکان مشاور پیشین روحانی ضمن حمله به باند رقیب و دفاع از عملکردهای دولت روحانی به موضوع مذاکره و پذیرش شرایط کشورهای غربی گریز زده
و در روزنامه ایران نوشته است:« آنها چگونه و با چه شیوه و فرمول عملیاتی، فارغ از شعارهای متداول و کلی میخواهند بدون FATF که بهمعنای قفل شدن تمام مبادلات بانکی است، کشور را اداره کنند؟ برآورد میشود که کشور ما برای حل مسأله اشتغال به سالانه ۱۵۰میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نیاز دارد؛ جذب این رقم سرمایه با جنس سیاست خارجی مد نظر این دوستان چگونه ممکن است؟».
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت همسو با روحانی اما مذاکره جویی این باند را به سخره گرفته و از جمله نوشته است: «شاهد رفتار دوگانه روحانی با توجه به ناکامیاش در برجام هستیم؛ گاهی از مذاکره سخن میگوید و گاهی هم مواضع نظام را به خود و مردم یادآوری میکند و این همان محدودیت اختیار رئیسجمهور است که بارها در اعتراض به اجرایی نشدن مطالبات مردم، از دهان رئیسجمهور شنیده شده. بههرحال با وجود نگاه مسالمتآمیز دولت، حاکمیت فعلاً مذاکره با آمریکا را تاب نمیآورد. از این رو روحانی به تکرار مکررات برای وسوسه کردن آمریکا بسنده میکند».
جهان صنعت در مطلب دیگری با حمله به باند روحانی نوشته است:« واقعیت آن است که دستپخت اخیر دولت (گرانی بنزین) که به اصرار روحانی تصمیم سران قوا بوده به مذاق مردم خوش نیآمد و خیلی زود تبعات ناشی از آن دامان فقرا را گرفت. این در حالی است که روحانی در جلسه هیات دولت تأکید میکند که فقر مطلق را پشت سر گذاشتهایم. و در ادامه اذعان کرده است:« اما واقعیت آن است که با توجه به شرایط اقتصادی کشور نهتنها فقر مطلق رفع نشد بلکه قشر متوسط نیز روزبهروز ضعیفتر شدند و البته فقرا نیز فقیرتر. اتفاقات و اعتراضات در مورد بنزین نیز بهانهیی برای بیان حرفهای همین فقرا بود که متأسفانه با رویکرد امنیتی سرکوب شد...با گفتاردرمانی و شعار نهتنها فقر مطلق رفع نمیشود بلکه اعتماد مردم از دولت بهخاطر سخنان بیهوده بیش از قبل سلب میشود.
روزنامههای باند ولیفقیه هم به مذاکره جویی دولت روحانی حمله کردهاند.
رسالت ارگان باند مؤتلفه به نقل از صادق کوشکی مهرهٔ باند خامنهای نوشته است:« روحانی برای دفاع از شعار خود مبنی بر مذاکره، قصد پذیرفتن اشتباهش را ندارد، بنابراین ناگزیر است تا به نوعی خطای خود در مذاکره را توجیه کند، بنابراین برای توجیه خطای راهبردی خود و دولتش بحثهای حاشیهای مانند مذاکره را مطرح میکند.» روزنامههای باند خامنهای بهرغم حمله به باند روحانی بر سر مذاکره جویی، از به ثمر نرسیدن مذاکرات با اروپا و راه نیفتادن اینستکس سوزوگداز کردهاند. مثلا:
رسالت نوشته است: کشورهای اروپایی که در اجرای وعده جبران آثار منفی تحریمهای آمریکا ناکام بودهاند، میگویند با وجود بازگشت تحریمهای آمریکا، ایران باید همچنان به این توافق پایبند باشد. این کشورها اخیراً تلویحا تهدید کردهاند که در صورت کاهش بیشازپیش تعهد ایران به برجام، ممکن است به سازوکار ماشه متوسل شده و تحریمهای بینالمللی را احیا کنند. در روزنامههای حکومتی پنجشنبه آثار ضربات قیام مردم ایران در رویکرد باندهای حکومتی به نمایش انتخابات دیده میشود.
روزنامه حکومتی آفتاب یزد نوشته است : «وضعیت در حال حاضر از نظر مشارکت عمومی بد پیشبینی میشود»