امام جمعههای دجال و شیاد خامنهای این روزها از ترس مردم و بهویژه از ترس شعله ورشدن آتش خشم گرسنگان، بیکاران و سایر اقشاری که در اثر چپاول و غارت این رژیم به خاک سیاه نشانده شدهاند، مردمگرا و مدافع حقوق فقرا شدهاند.!
در این رابطه است که در نمازجمعه 20بهمن 96 یک محور مشترک در نمایشهای جمعه در بسیاری از شهرها اظهار دلسوزی و اشک تمساح ریختن آنها برای مردم محروم و گرسنه بود.!
در بیت خامنهای به این دلیل محور دفاع از بهاصطلاح حقوق فقرا و ریختن اشک تمساح برای آنها مشخص شده است، که علی خامنهای خودش نیز از طغیان خشم ارتش دهها میلیونی گرسنگان و فقیران وحشت دارد.
ولیفقیه ارتجاع با این خیال خام که میتواند با ترفند دفاع از گرسنگان توسط امامان جمعهاش، آب روی آتش خشم مردم فقیر بریز به این شگرد نخنما و ابلهانه روی آورده است.
در این رابطه است که آخوند صدیقی امام جمعه خامنهای در تهران به مسئولان و مهرههای دولت آخوند حسن روحانی توصیه میکند به حاشیه شهرها و ازجمله کورهپزخانههای اطراف تهران سرکشی کنند تا "ببینید خانوادهها در چه دخمههایی زندگی میکنند"!
این آخوند دجال همچنین به مسئولان دولت توصیه میکند"مسئولان خودشان را از اینها برتر نبینند و در قصرها و کاخهای اشرافی ننشینند و مردمی باشند"!
اگر چه حرف صدیقی مبنی بر این که مسئولان نظام و دولت آخوند روحانی در قصرها و کاخ های اشرافی مینشینند، اعتراف به بخشی از چپاول و غارت مسئولان و مهرههای آن است،اما او و سایر امام جمعههای خامنهای نظیر آخوند جنتی، آخوند احمد خاتمی،علم الهدی و... هم تافتهای جدا بافته از اشرافیت آخوندی حاکم نیستند.
آنچنان که امورات زندگی فقیرانه آنها بدون داشتن کاخ های آنچنانی و بدون استخر نمیگذرد.
آنچنان که آخوند جنتی ناگزیر است هفتهیی یک بار در تمامی فصول به استخر برود!
زندگی فقیرانه تودههای مردم محروم و گرسنه آن روی سکه زندگی سران و مهرههای رژیم، حقوقهای نجومی، اختلاسهای هزاران میلیارد تومانی، و آن روی سکه زندگی وزرای دولت روحانی است.
آنچنان که حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت در توجیه ثروت هنگفت و قیمت بالای ماشین اش گفت:"ما به جاده میرویم و بالاخره باید ماشینمان امن باشد. من که پول دارم دلم هم که میخواهد
وقتی نخرم یعنی نفاق دارم آن هم بهخاطر حرف دیگران... بالاترین آسیبی که به کسی ممکن است وارد شود، دچار نفاق شدن و ریاکاری است... آنها که همین اتهامها را میزنند، آنها خودشان از همه ریاکارتر هستند"
فساد آنچنان سرتاپای حاکمیت را به گنداب کشانده است که آخوند بوشهری در نمایش جمعه قم هم به گلایهمندی مردم از فسادهایی که" در جامعه اسلامی" (حکومت آخوندی) اشاره میکند و به مسئولان دزد رژیم توصیه میکند نباید هیچیک از آنها مسئولیت گریز باشند.
آخوند عابدینی در نمایش جمعه قزوین به نفرت مردم از بیداد فساد در حاکمیت آخوندی اذعان میکند" مردم ما از پارتی بازی و بیعدالتی در جامعه اسلامی گلایه دارند"
وی به کاخ نشینانی اشاره میکند که در صدر مسئولیتها قرار دارند در حالی که"تبعیض و عدم عدالت در جامعه وجوددارد" که "پولها به دزدها داده میشود تا اختلاس کنند"
و...
صرف نظر از دجالگری این آخوندها در ریختن اشک تمساح برای مردم فقیر، یک حرف واقعی در میان همه این حرفهای آنها وجود دارد.
حرف این است که وضعیت اسفناک مردم و فقر و فاقهای که به آن گرفتار شدهاند معلول این حاکمیت ننگین، چپاولگری و فساد آن است.
راس حاکمیت فاسد است که در زیر چتر سیاسی آن از یک طرف زندگی مصیبت بار اکثریت مردم و ازطرفی زندگی اشرافی و آنچنانی سران و مهرههای آن توجیه پذیر است.
سرمنشا فساد و اشرافیت نیز شخص علی خامنهای و سایر سرمداران رژیم هستند که نهادهای چپاولگر وابسته به آنها تسمه از گرده مردم فقیر کشیده است.
وجود اختلاف شدید و فاحش طبقاتی بین سردمداران و وابستگان رژیم با اکثریت مردم آنچنان حقیقت عیانی است که امام جمعهها را نگران کرده است.
نگرانی آنها از وضعیتی است که نارضایتی و نفرت مردم همه چیز نظام را تحتالشعاع قرار دهد، و سیل بینان کن قیام مردم فقیر و بیخانمان آن را جارو کند.
این است ترس مشترک در حکومت آخوندی در سالگرد ربودن انقلاب ضدسلطنتی سال 1357توسط خمینی دجال.
اتفاقا فقر و فاقه اکثریت مردم ایران در حال حاضر نیز نتیجه ربودن انقلاب توسط دجالی بود که برای مردم چیزی جز فقرو ناداری به ارمغان نیاورد و میگفت” اقتصاد مال خر است“ و” ما انقلاب نکردهایم تا خربزه ارزان شود“!