728 x 90

مسابقه با زمان

مسابقه با زمان
مسابقه با زمان

مجاهدین خلق ایران چگونه توانسته‌اند در کسوت یک «مقاومت» سالیان طولانی دوام بیاورند. نه تنها دوام بیاورند به‌رغم خون و خطر و بذل جانهای شیفتهٔ بسیار، سرفصل به سرفصل شکوفه کنند، ببالند و به بار و برگ بنشینند. فرضیه‌های بسیاری در این زمینه می‌توان ردیف کرد. اما راز پیشرفت و گره‌گشایی در نبرد با فاشیسم دینی، نه در برخورداری از سیاهی لشگر، نه در داشتن پول و امکانات کلان و نه در وقت فراوان و بی‌حساب، نه... بلکه بیش و پیش از هر چیز در تغییر باور داشتها نهفته است. یعنی «انقلاب» در نگرش‌ها و بینش‌ها؛ ساختن انسان‌هایی که بتوانند پرچمدار چنین تغییری در خود و دیگران باشند.

این است سرچشمهٔ دارایی و توانمندی مقاومت ایران.

 

انتخاب‌های نو به نو

از آنجا که مجاهدین در عرصهٔ انسان‌شناسی اعتقاد عمیق و خلل‌ناپذیر به اراده، آزادی و انتخاب انسان دارند، او را در قبال هستی، جامعه و تاریخ و به تبع آن خویشتن خویش مسئول می‌شناسند. در این نظرگاه برای مسئولیت‌پذیری انسان محدودیتی قائل نیستند. مطابق این ویژگی خداگونه، انسان می‌تواند فراتر از طاقت و ظرفیت شناخته‌شدهٔ خود مسئولیت بپذیرد. برای روزآمد کردن توان مسئولیت‌پذیری او به انتخاب‌های نو به نو نیازمند است. به میزانی که در مسیر مبارزه پیشرفت می‌کند و به آگاهی‌های عمیق‌تر می‌رسد، متناسب با آن سطح مسئولیت‌پذیری خود را ارتقا می‌دهد.

 

به‌هم‌زدن عادت‌ها

نیروی مهیب عادت همواره بازدارندهٔ خلاقیتها و روش‌های نوین است. مسابقه با زمان مجاهدین و مقاومت ایران را بر آن داشته است که هرگز خود را در سایزها، استانداردها، روش‌های کهنه و مألوف اسیر نسازند. پیوسته آنها را مورد تجدید‌نظر قرار دهند. همواره به این فکر کنند که چگونه می‌توان از روش‌های نوین و علمی برای کارآمدتر کردن مبارزه استفاده کرد.

 

پرهیز از دگماتیسم در سبک‌کارهای شخصی‌شده

یکی از راههای موفقیت و پیشروی درهم‌ریختن سبک‌کارهایی است که در یک بازهٔ زمانی روزآمد و پرراندمان بوده است ولی به تغییر مؤلفه‌های موفقیت و شرایط حدوث آن، از حیز انتفاع افتاده و دیگر بازدهی ندارد. بسنده کردن به این نوع سبک‌کارها می‌تواند پروسهٔ فعال خلاقیت را کند کرده و گاه به‌صورت یک مانع جدی درآید. این نوع سبک‌کارها از آنجا که بر سلیقه‌ها و ذائقه‌ها و حتی علاقه‌های فردی متکی است گاه جنبهٔ تقدس به‌خود می‌گیرد و تغییر دادن آنها مشکل است. مارسل پروست در کتاب «در جست‌و‌جوی زمان از دست‌رفته» می‌نویسد:

«هر کس افکاری را روشن می‌نامد که میزان پریشانی‌شان به اندازه افکار خود اوست... وانگهی از آنجا که شرط هر گونه نوآوری کنار گذاشتن الگوهایی است که به آنها عادت کرده‌ایم و آنها را خود واقعیت می‌پنداریم، هر بحث نوآورانه‌ای هم، مانند نقاشی و موسیقی تازه، همواره پیچیده و خسته کننده می‌نماید.

نوآوری بر تعبیرهایی استوار است که به آنها عادت نداریم، پس می‌پنداریم که گوینده استعاره می‌گوید و همین گفته‌هایش را خسته کننده و دور از حقیقت می‌نمایاند. ». .

برای روزآمد‌شدن باید پیوسته دگم‌ها و تابوهای متکی بر روش‌های کهنه و سبک‌کارهای فردی‌شده را در هم‌شکست.

 

جمعی‌کاری و ارتباط ارگانیک با دیگران

فرد هر چقدر نابغه و استثنایی باشد، در قرنی که با پیشرفت‌های خیره‌کنندهٔ ارتباطات سنجیده می‌شود، اگر با دیگران در کنش و واکنش نباشد، به یک برکه تبدیل خواهد شد. برای فهم این موضوع یک مثال می‌زنیم. اگر به ما یک‌سوپر کامپیوتر بدهند ولی به شبکهٔ جهانی وصل نباشد، بعد از مدتی کارآیی خود را از دست خواهد داد ولی اگر یک کامپیوتر خانگی پیش‌پا افتاده با اتصال دائمی خط اینترنت داشته باشیم، می‌توانیم خود را همیشه به‌روز نگهداریم.

امروزه همه چیز در ارتباط با بیرون از خود معنا می‌شود. به‌همین دلیل در مناسبات انقلابی، افراد برای پیشبرد مبارزه باید با یکدیگر در ارتباط باشند. مناسباتی که در آن افراد به‌صورتی ارگانیک و سیال در رابطه با هم قرار گیرند، قادر به انجام کارهای خارق‌العاده خواهند بود.

 

تعیین اهداف مرحله‌ای و ضرب‌الاجل

حرکت بدون مشخص‌شدن هدف مانند سرگردانی یک کشتی در سینهٔ امواج متلاطم اقیانوس می‌ماند. وقتی هدف مشخص باشد، کشتی می‌تواند به سمت آن حرکت نماید. میزان پیشرفت بر اساس میزان دوری یا نزدیکی او به هدف سنجیده می‌شود. بدیهی است که فقط تعیین هدف کافی نیست، باید واحد زمانی رسیدن به آن نیز مشخص باشد. اگر کشتی مفروض در مسابقه با کشتی‌های دیگر باشد، هنگامی موفق خواهد شد که از دیگران پیشی بگیرد و در سریع‌ترین زمان ممکن خود را به‌هدف برساند. در اینجاست که ضرورت تعیین ضرب‌الاجل پیش می‌آید. ضرب‌الاجل به حرکت شتاب می‌بخشد.

برخی بر مقاومت ایران ایراد می‌گیرند که چرا سال به سال یا سرفصل به سرفصل کارزار سرنگونی مشخص می‌کند. این ضرب‌الاجل‌ها یا کارزارها، گام‌های بلند و پرش‌های تعیین‌کننده برای رسیدن به هدف هستند. یک سازمان یا حزب سیاسی جدی، بی‌گمان برای تحقق سرنگونی به چنین روش‌هایی محتاج خواهد بود.

دسته‌بندی کارها به واحدهای در ارتباط با هم و الویت‌بندی آنها باعث تمرکز و اضطرار بیشتر برای انجام آنها می‌شود و مدیریت زمان را الزام‌آور می‌کند.

 

کوتاه‌کردن واحد‌های زمانی

اختصاص زمان بیشتر به یک پروژه یا پراتیک، هرگز به موفقیت آن منجر نمی‌شود، بلکه هدر دهندهٔ فرصت‌ها، موقعیتها و امکانات خواهد بود. بنا به تجربه‌ها و آموزه‌های موفق مریم رجوی، هر گاه برای اجرای یک پروژه زمان آن را کوتاه و کوتاه‌تر کنیم، با تمرکز بیشتری به آن خواهیم پرداخت. حتی اگر برای انجام کاری بیش از میزان لازم وقت داریم، برای بالابردن تمرکز بیشتر باید زمان را کوتاه کنیم. این روش را می‌توان از همین الآن به‌کار بست و آزمایش کرد.

«سیریل پارکینسون»، تاریخ‌نگار و پدیدآور بریتانیایی (۱۹۹۳ـ۱۹۰۹) در قانونی که بعدها به نام او معروف شد، می‌گوید: «هر کار درست به اندازه زمانی که برای آن تخصیص داده شده است، طول می‌کشد»... یعنی اختصاص زمان بیشتر به آن فقط اتلاف وقت و هدر دادن انرژی است.

 

پیش‌بینی واحدهای بعدی کار و جلوانداختن آنها

تاکنون اذهان ما تحت تأثیر فرهنگ و سنت و باور داشت‌های عتیق به این گزاره باور داشته است که نباید کار امروز را به فردا انداخت؛ زیرا فردا کارهای دیگری داریم. برای غلبه بر زمان و مسابقه با آن باید کارهای فردا را به امروز انداخت. پیش‌بینی واحدهای بعدی کار، در حالی که هنوز کارهای امروز را به سرانجام نرسانده‌ایم علاوه بر روشن کردن یک موتور قوی در درون، باعث انجام بهینهٔ کارهای امروز می‌شود. با جلو انداختن واحدهای کار می‌توانیم همواره ابتکارعمل را در دست داشته باشیم و با پیش‌آمدن پارامترهای نامتعین دچار ندانم‌کاری نشویم.

 

تعهدپذیری در سقف‌های ناممکن

هدف‌های بالابلند انگیزه‌ها و به تبع آن انرژیهایی را در وجود ما بیدار می‌کنند که تاکنون از آن بی‌خبر بوده‌ایم. اگر این اهداف بالابلند نبودند و اگر انسانهای پیش از ما آن را انتخاب نمی‌کردند، جامعهٔ بشری هنوز در دوران پارینه‌سنگی می‌زیست. انقلاب و جهش با تحقق اهدافی ممکن شده است که ابتدا‌به‌ساکن ناممکن می‌نموده است. «قالیچهٔ حضرت سلیمان» و «جام جم جمشید»، روزگارانی دراز، بخشی از افسانه‌ها و ناممکن‌ها بوده است. امروزه هواپیماها با سرعت مافوق صوت یک پدیدهٔ تکراری در زندگی ما هستند. انسان‌ها با حرکت‌دادن انگشتان خود بر صفحهٔ ال‌سی‌دی می‌توانند به هر جا که می‌خواهند در اینترنت سیر کنند.

اعضای مقاومت ایران برای نیل به مقصد بزرگ سرنگونی همواره برای خود تعهدات سنگین می‌گذارند و خود را مصروف تحقق آن می‌کنند.

 

همه‌جانبه بودن و فعالیت در جبهه‌های مختلف

یکی از اقداماتی که سازمان مجاهدین خلق ایران از دوران بنیانگذاران به آن اشتغال داشته، تربیت کادرهای همه‌جانبه بوده است. هر مجاهد باید بتواند در تمام زمینه‌های ایدئولوژیک، سیاسی، اجرایی، تشکیلاتی، حقوقی، فرهنگی و ادبی و... کارآمد باشد. تا هر جا که نیاز مبارزاتی اقتضا می‌کند به‌گونه‌یی سیال سازماندهی شود. برخورداری از چنین کادرهایی سازمان مجاهدین را قادر به کارزار در جبهه‌های موازی و متداخل در نبرد سرنگونی کرده است.

 

...

فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد


 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a7ee1d65-4e95-423a-bc7d-ddf8ccf8b346"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات