هر دولت ملی و مردمی همواره در فکر اعتباربخشیِ داخلی و بینالمللی، در کار رونق استاندارهای اقتصادی و در تکاپوی افتخارآفرینیِ سیاسی و فرهنگی برای کشور، مردم و دوران حاکمیتاش است.
هر دولت ملی و مردمی که هدفش از داشتن حاکمیت ترویج آزادی، حقوقبشر و حفاظت از محیطزیست است، تمام استعداد و ظرفیت ملی در هیأت مردمان و نخبههای کشور را در جهت چنین ترویج و حفاظتی پشتیبانی و سوق میدهد.
هر دولت ملی و مردمی که هدفش از حکومت، کیفیت بخشیدن به سطح آموزش از دبستان تا پایان دانشگاه است، کارآمدترین عناصر انسانی ــ تخصصی و پیشروترین روشها و موضوعات آموزشی را در دستور کار آموزش و پرورش و آموزش عالی میگنجاند.
هر دولت ملی و مردمی، عرصهٔ دموکراسی و برابری را برای همهٔ باورها، اعتقادات، ادیان، اقوام و ملیتها مهیا میکند و از چنین دموکراسی و برابری حفاظت مینماید.
جنگ نیابتی از جانب حاکمیت ملایان که این روزها در کار کشتار مردمان بیپناه است، بار دیگر وجدان بیدار هر ایرانی را برمیانگیزد تا از خود بپرسد: حاکمیت ولایت فقیه و سلطهگری ارتجاع باعمامه و بیعمامه، از کشور ما ایران چه استفادههایی میکند و هدفش از حکومت بر این فلات پهناور و پرسرمایه چیست؟
هر ایرانی شریف و آزاده از خود میپرسد: این همه جنگافروزی، تدارکاتچینی برای دخالت در کشورها و صدور جنگ و مرگ و تروریسم به خارج از ایران طی ۴۵سال با هزینههای سربهفلک کشیده از جیب و سفره و سپردههای مردم ایران برای چیست؟
این آخوندهای نشسته بر اریکهٔ سرقتشدهٔ سیاسی و مذهبیکردهٔ آن، با ایرانزمین و سرمایههای معدنی و طبیعی و انسانی آن چه میکنند و از آنها چه میخواهند؟
ایران با بیکران مساحت زمین و دریا و جنگل، با موقعیت ویژهٔ جغرافیایی و منطقهیی و با تاریخ تمدن چند هزار سالهاش، چه مصرفی برای آخوندهای باعمامه و بیعمامهٔ خیمهزده بر این زمین و موقعیت و تاریخ دارد؟
جنگ نیابتی از جانب این حاکمیت که این روزها در کار سریال جنایت علیه مردمان بیپناه است، پاسخ به این پرسشها را بسابسا بیش از گذشته ایجاب میکند.
واقعیتهای پشت سر به قدمت ۴۵سال گواهی میدهند که از قضا اگر اعتبار داخلی و بینالمللی، اوضاع اقتصادی، اوضاع سیاسی و فرهنگی، اوضاع حقوقبشر، اوضاع محیطزیست، ناهنجاریهای مفرط آموزشی و سرکوب آزادی اعتقاد و پوشش و همه و همه در بدترین وضعیت قابل تصور هستند، تنها و تنها بهدلیل مصرف ایران توسط حاکمیت ملایان برای تأمین مطامع سلطهگری و چپاولگری است.
این حاکمیت از خاک و زمین و موقعیت ایران بهعنوان انبار ذخیرهٔ سرمایه برای تداوم سلطهٔ یک قوم اشغالگر استفاده میکند.
این حاکمیت از خاک و زمین ایران بهعنوان سکوی پرتاب انواع تجهیزات و تکنولوژی مرگ و ترور و مزدورپروری با هدف حفظ خود استفاده میکند.
این حاکمیت از آغاز صدارتش در کار کشیدن شیرهٔ زر و گوهر ایرانزمین ــ مثل نفت، معادن، جنگلها، دریاها و محیطزیست ــ و نابود کردن سرمایههای انسانیاش ــ مثل نخبهگان آزادیخواه و مبارز، عالمان متخصص و فرهنگیان دانشپژوه ــ است تا بناهای عمارت سلطهٔ مطلق و استثماریِ خود را حفظ کند.
این حاکمیت از آغاز سلطهٔ تحمیلیاش در تقلای تبدیل ایران به یک حوزهٔ آخوندی بوده است. این همه جنایت دینی و مذهبی، با هدف هویتزدایی از ایرانیان و مصرف ایران برای حوزههای جهل و جنایت است.
جنگ نیابتی جاری با استفاده از بازوهای پشتیبانیشونده از جانب اتاق فکر تهران، از محصولات مصرف ایران برای تداوم چنین روشی جهت استمرار سلطهیِ اشغالگرانه بر زمین و موقعیت این کشور است.
بهراستی زر و گوهر طبیعت ایران و سرمایهها و نخبههای انسانیاش که در این ۴۵ سال کرور کرور توسط اتاق فکر نظام آخوندی ــ از خمینی تا خامنهای ــ قربانی استمرار چنین حاکمیتی شدهاند، ناقوس ملی و سروش انسانی سرنمیدهند که نخستین وظیفهٔ ما شهروندان این زمین و موقعیت و تاریخ، پایان دادن به این سرقت و جنایت است؟
زر و گوهر طبیعت ایران و سرمایههای انسانیاش، در فوریتی ملی و انسانی و تاریخی، فراخوان میدهند که برای «نه غزه، نه عراق، نه یمن، نه لبنان ــ جانم فدای ایران»، باید عزمی ملی و سراسری ــ و داخلی و بینالمللی ــ را به هماوردی نهایی با قوم اشغالگر و مصرفکنندهٔ ایران آورد.
این است تنها و تنها راه پایان رنجهای روحشکن، فراقهای سوزناک و تلخکامیهای جانکاه سالیان مردمان ایران، غزه، عراق، یمن و لبنان.