نخستین دیدار دکتر آلخو ویدال کوادراس، پس از ترور نافرجام او در مادرید با مریم رجوی رازهایی شگفت در درون خود دارد. این دیدار که در فضایی بسیار صمیمانه انجام شد، رابطهیی عمیق و ناگسستنی بین آقای ویدال با مقاومت ایران و خانم رجوی را به نمایش گذاشت. فیلمهای این دیدار بسا فراتر از دیدار معمول دو سیاستمدار بود. پروتکل و تشریفات خشک و فاقد روح دیپلماتیک بر آن حاکم نبود. گویی عضوی از یک خانواده پس از یک حادثهٔ جانگداز به دیدار عزیزان خود رفته است. فرقی بین میزبان و مهمان نبود. دو طرف چنان با یکدیگر اخت بودند که گویی سالیان با هم زیستهاند.
قهرمانی بازگشته از کارزار سهمگین
منطق بازاری و سیاست رایج حکم میکرد که آقای ویدال، پس از ترور شدن، روابط معمول خود را با مقاومت ایران قطع نموده یا بهتدریج کاهش دهد؛ عرف دیپلماسی مبتنی بر پراگماتیسم، چنین اقتضا میکرد که برای پیشیگیری از حملههای احتمالی تروریستی دیگر اندیشهٔ حمایت از مواضع رادیکال سیاسی خانم رجوی را کنار بگذارد. حتی اگر او خود راغب به اینکار نبود، خانوادهاش برای برای وی محدودیتهایی را قائل شوند.
ترس از وقوع جنایت دستکم باید آنان را به محافظهکاری و دوری محترمانه از مجاهدین و مقاومت یاران وامیداشت، اما شگفتا که هیچکدام از این چیزها در کار نبود. او مانند قهرمانی که از یک کارزار جانانه و سهمگین بازگشته باشد، صمیمانهترین دیدار خود را با خانم رجوی و اعضای مقاومت انجام داد. این دیدار بهیادماندنی با حلقهها و شاخههای زیبای گل تکمیل شد تا در تاریخچهٔ نبرد با فاشیسم دینی، جایی ویژه را به خود اختصاص دهد.
سیاستمداری با رزومهٔ درخشان
برخلاف تبلیغات دروغین آخوندها، آلخو ویدال کوادراس کسی نیست که با چشم بسته به پشتیبانی از مقاومت ایران برخاسته باشد. او سیاستمداری است با رزومهیی درخشان از دستآوردها و موفقیتهای بزرگ. در سال۱۹۷۵ دکترای فیزیک اتمی گرفته است. در دانشگاههای مختلف، پرفسور فیزیک اتمی بوده، در سال ۱۹۸۳ برندهٔ جایزهٔ اول سازمان انرژی اتمی سیمات Ciemat در اسپانیا شده است. در سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۲ عضو شورای مانیتورینگ امنیت اتمی و حفاظت رادیولوژیک کاتالونیا و مدیر سرویس فیزیک پرتویی در دانشگاه بارسلون بوده و فعالیتهای تحقیقاتی خود را در مرکز تحقیقات اتمی استراسبورگ فرانسه و دانشگاه دوبلین ایرلند انجام داده است.
از سال۱۹۸۸ تا ۱۹۹۶ نمایندهٔ پارلمان کاتالونیا و از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ رئیس حزب مردم در کاتالونیا و تا سال ۱۹۹۹ سناتور اسپانیا بوده است. در سه دوره پیاپی، یعنی ۱۵سال، نماینده و نایبرئیس پارلمان اروپا بوده است.
در سال ۲۰۰۸ عنوان «نمایندهٔ سال پارلمان اروپا» را کسب کرده و در سال ۲۰۰۸ برای فعالیتهایش در زمینه مشکلات مربوط به انرژی، نشان لژیون دونور فرانسه را دریافت کرده است. او در سال ۲۰۰۸ کمیتهٴ بینالمللی در جستوجوی عدالت را تأسیس کرده و در خارج کردن نام مجاهدین از لیستهای تروریستی نقشی تعیینکننده داشته است.
بنابراین او میداند که در چه مسیری قدم گذاشته است. خانوادهٴ او نیز میداند و بههمین دلیل پشتیبان، مشوق و انگیزهبخش قوی به او در دوران نقاهت و بعد از آن بودند. همسر گرامیاش «آمپارو» در همین دیدار قدردان مقاومت ایران است و تأکید میکند «حمایت از طرح ده مادهای خانم رجوی یک گزینه نیست، بلکه یک وظیفه است در قبال هر فردی در این دنیا که خواهان حاکمیت حقوقبشر، دموکراسی و آزادی در تمام جهان است، نه فقط در ایران».
سیاستمدارانی مانند آلخو ویدال کوادراس و استرون استرون همانانی هستند که فاشیسم دینی در تبلیغات سخیف و زهرآگین خود ادعا میکند که برای سخنرانیهایشان در گردهماییهای مقاومت ایران پولهای کلان دریافت میکنند! راستی چه کسی حاضر است جانش را برای پول به خطر بیندازد؟!
«خون من اکنون با خون شهدای این مقاومت درهم آمیخته است»
زندهماندن معجزهوار آقای ویدال و سخنان او در دیدار صمیمانه با خانم رجوی، به تمامی این پروپاگانداهای آخوندساخته پایان میدهد.
«پیام من به رژیم ایران این است که شما دو هدف را دنبال میکردید. یکی اینکه از شر من خلاص شوید و دوم اینکه باعث رعب و وحشت سیاستمدارانی در اروپا و آمریکا بشوید که از خانم رجوی و مقاومت ایران حمایت میکنند اما به هیچکدام از اهدافتان نرسیدید. من زنده هستم و آن سیاستمداران هم فعالیتهایشان را در حمایت از مقاومت ایران مضاعف کردهاند».
او طلاییترین جملهٔ خود را با عمقی دیگر بر زبان جاری میکند. باشد تا این جملهٔ زرین بر سر در پیوند سیاست با شرافت نوشته شود و به یادگار بماند:
«خون من اکنون با خون شهدای این مقاومت درهم آمیخته است.»
«شهید زنده»
در این نقطه است که توصیفهای مریم رجوی از آلخو ویدال کوادراس معنایی دیگر مییابد و به اوج میرسد:
«برای مقاومت ما دکتر آلخو ویدال کوادراس؛ قهرمان سربلند پایداری و کسی است که سیاست را با شرافت درهم آمیخت، هیچگاه تسلیم نشد و پیشتاز یک سیاست درست در مقابل بنیادگرایی اسلامی حاکم بر ایران بود.»
«او مظهر یک اعتراض تاریخی علیه سیاست مماشات با فاشیسم دینی است.»
«آخوندها او را هدف شلیک بیرحمانه قرار دادند، اما شکست خوردند. میخواهند کسانی را که حقایق زمانه را گواهی میدهند، از صحنه حذف کنند، اما حالا در یک معجزه بزرگ، بهقول مردم اسپانیا، «معجزه کوادراس» آقای ویدال کوادراس در کنار ماست. آری او یک شهید زنده است.»
«در ایام سخت محاصره اشرف خدا فرشتهیی به یاری ما فرستاد که بسیاری جانها را نجات داد.»
«زمانی که مجاهدین را به قتلگاه لیبرتی بردند، آقای ویدال کوادراس هر چه در توان داشت برای نجات زندگی آنها بهکار گرفت».
«شما پیشتاز یک سیاست درست در مقابل بنیادگرایی اسلامی حاکم بر ایران بودید».
ققنوسی برخاسته از خاکستر ترور
اکنون آلخو ویدال کوادراس، این فرشتهٔ اسپانیایی، ققنوسوار از خاکستر تروری ناجوانمردانه برخاسته است. برای فاشیسم دینی، ویدال امروزین از ویدال دیروزین بسا سرختر و خطرناکتر است. او بهعنوان کسی که خون خود را درآمیخته با خون شهیدان این مقاومت میداند، بهراستی شایسته و مصداق بارز این جملهٔ خانم رجوی است:
«شما خطرهای ادامه این راه را لمس کردید، اما جنگیدن را انتخاب کردید. این راز همه قهرمانانی است که ناپیدایند اما سرنوشت نبرد را مشخص میکنند.
آینده متعلق به آزادیخواهان و کسانی است که حاضر به پرداخت قیمت برای آزادی هستند.»