اعدام؛ نهاییترین حرف حکومت با جامعه
تلاش برای قفل کردن فکر و انرژی جامعهی ایران، اصلیترین مشغلهی روزمرهی اتاق فکر حاکمیت ولایت ففیه است. تاکتیک راهبردیِ این مشغله، بهکارگیری ساعتبهساعت اهرم اعدام است. «طناب دار به سلاحی سیاسی و چوبههای دار به زبان حکومت تبدیل»[۱] شدهاند.
در یک سال گذشته بهطور خاص و از پنج ماه پیش تا حالا بهطور اخص، اعدام؛ اصلیترین ابزار حکومتداری و اکسیژن غیرقابل جایگزین برای سر پا نگهداشتن حاکمیت ملایان شده است. «امسال، اعدامها به مقیاسی رسیدهاند که از سال ۱۹۸۹ تا کنون در ایران دیده نشده است.»[۲] هماکنون نیز وضعیت چنین است: «با اعدام ۲۸ زندانی در ۱۱ تا ۱۳ آبان، شمار اعدامها در دو هفته اول آبان دست کم به ۱۰۳ نفر و در سال ۱۴۰۴ به ۱۲۵۰ نفر میرسد.»[۳]
عادیسازی قتل دولتی
عادی جلوه دادن اعدام بهعنوان یک اتفاق معمول روزانهی زندگی، قصد حاکمیت متکی بر ولایت فقیه است تا قیمت کوچکترین اعتراض و مخالفت ـــ حتی نوشتن یک شعار بر دیوار ـــ را در روح و روان مردم ــ خاصه جوانان ــ سنگین و هولناک جا بیندازد. از اینرو «سالهاست که مقامات ایرانی به دنبال طبیعی جلوه دادن اعدام صدها نفر در هر سال بودهاند».[۴]
اکسیژن اعدام = بقای نظام
سنگین کردن هزینهی مبارزه با دیکتاتوریِ دینی و سیاسی، اصلیترین زبان سخن گفتن حاکمیت ملایان با جامعهی ایران از طریق اعدام است. اکنون همین عامل است که حاکمیت میخواهد با آن، توان و فکر و انرژی اجتماعی ــ خاصه جوانان ــ را قفل و سر پا ماندن روزمرهی نظام را تضمین کند.
طلسم اعدام و راه شکست آن؛ ارادهیی فراتر از طناب «دار»
اکنون شکستن طلسم اعدام، دستور روز جامعه و جوانان ایران است که به انحاء مختلف در شبکههای مجازی، در زندانها، در فعالیتهای دلیرانهی کانونهای شورشی، در هشدارهای هفتگی و گاه روزانهی مجامع حقوق بشری و عفو بینالملل جریان دارد.
بنابراین جنبش داخلی و جهانیِ «نه به اعدام» بسیار قویتر از توسل بزدلانهی حاکمیت به اعدام برای حفظ نظام است. لذا برای پایان دادن به این دور آویختن به اعدام، باید جبههی داخلی و جهانیِ «نه به اعدام»، اصل نظام را هدف بگیرد. پرداخت این قیمت، یک ضرورت اجتنابناپذیر و یک تصمیمگیری و انتخاب تاریخی میطلبد. باید یقین کرد که اولین قدم راهگشا برای آزاد کردن فکر و توان و انرژی از طلسم اعدام، انتخاب قاطعانهی مبارزه با این حاکمیت و پرداخت بهای آن است.
نه به اعدام؛ قیمت مبارزه برای آزادسازی انرژی اجتماعی
حاکمیت، صحنهی کنونی ایران را اینطور چیده است که با اعدام، گرانی، تورم و اعتیاد، جامعه را ذرهذره در انفعال و یأس و ناکارآمدی فرو ببرد تا از شیشهی عمر خود محافظت کند. حاکمیت با این تلقینات، دارد به جامعه میگوید اگر برای حق خود بجنگی، کشته میشوی؛ ولی خودش دارد زندگی و هستیِ مردم را ذرهذره میکشد. وقتی به این سیاست عامدانهی حاکمیت در استفاده از اعدام، گرانی، تورم و اعتیاد برای کشتن امید و توان جامعه پاسخ قاطع و یکباره داده نشود، در منظر ایران، این مفهوم تداعی میشود که «گور کسانی را دیدم که برای حق خود نجنگیدند، مبادا کشته شوند»![۵]
اعدام، گرانی، اعتیاد؛ سهگانه مرگ حکومتی علیه زندگی
بنابراین جنبش «نه به اعدام»، نبردی برای حق مسلم مبارزه و زندگی است. هر ملتی و کشوری که به حق آزادی، حق زندگی، حق حقوق بشر و حق انتخاب آزادانه رسیده است، تنها و تنها بهای حق مسلم مبارزه برای دستیابی به این ارزشها را پرداخته است. تاریخ جهان پر از این نمونههاست.
پشتوانهی موفق مبارزه با اعدام؛ میراثی که باید تداوم داد
در ایران کنونی پتانسیل خشم عمومی علیه اعدام، گرانی، تورم و اعتیاد ــ که همگی ابزار حکومتداریِ ملایان هستند ــ قویترین سوختبار مبارزهی بیدرنگ برای دفع شر این حاکمیت از سر ایران است. در پشت سر نیز در همین تاریخ دم دست چندین ساله، شاهد موفقیت نبرد تمامعیار با حکومت اعدام بودهایم و ثمرات آن را در تداوم این مبارزه و انگیزهبخشیاش به نسلهای جدید میبینیم:
«آخوندها خواستند سرنوشت ما را با حلقآویز ترسیم کنند. ما به شورش برخاستیم و سرنوشت تازهیی رقم زدیم که متضمن آزادی است. مقاومت ما حامل این نوید درخشان است که سرنگونی حتمی این رژیم، نه فقط یک پیروزی برای مردم ایران، بلکه یک پیروزی بزرگ برای حقوقبشر در سراسر جهان است.»[۶]
پینوشت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] خبرگزاری حمورابی، لندن، ۲۳ مهر ۱۴۰۴
[۲ و ۴] سایت عفو بینالملل، ۱۶ اکتبر ۲۰۲۵ / ۲۴ مهر ۱۴۰۴
[۳] دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، ۱۴ آبان ۱۴۰۴ / ۵ نوامبر ۲۰۲۵
[۵] از ارنستو چهگوارا
[۶] پیام خانم مریم رجوی در روز جهانی علیه اعدام؛ «کارزار اضطراری توقف اعدامها در ایران»، ۱۹مهر