با تنگتر شدن حلقهٔ تحریمها، و بسته شدن همهٔ شکافها در تحریم نفتی، موجی از نگرانی رژیم را فراگرفته است. چون پول فروش نفت علاوه بر تأمین هزینهٔ توسعهطلبی رژیم و صدور ارتجاع به کشورهای منطقه، بخشی از بودجه دولت را هم تأمین میکرد. اکنون با مطلق شدن تحریمها و میل کردن صادرات به سمت صفر، رژیم این کمبود را از کجا جبران خواهد کرد؟ و چه راهحلی دارد؟ این مسأله موضوع منازعات درونی رژیم و همچنین موضوعی است که صفبندی بین حاکمیت و مردم را تشدید خواهد کرد.
در مورد پر کردن خلأ فروش نفت خامنهای و روحانی با این شعار که ما هر میزان که بخواهیم نفت خود را صادر خواهیم کرد از پاسخ به این سؤال که کمبود درآمد ناشی از تحریم فروش نفت را چگونه جبران خواهند کرد طفره رفتهاند. اما در درون رژیم صداهای مختلفی شنیده میشود.
حسین موسویان دیپلمات پیشین رژیم با بیان اینکه « شرایط بحرانی روابط آمریکا و ایران به تدریج وخیمتر میشود» تلویحا راهحل سازش و مذاکره را مطرح کرده و نوشته است:« قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست سازمانهای تروریستی نشانهای از جدیتر شدن ابعاد خصومت دولت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران بهشمار میآید. رویکردی تقابل جویانه که بیتردید طی دو سال آینده از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا ادامه خواهد یافت. ذیل چنین رویکردی منافع حیاتی ملی ایران ایجاب میکند مسئولان امنیت ملی کشور از شرایط موجود و پیش رو درک صحیح داشته و تصمیمات درست و بموقع اتخاذ کنند». این کارگزار حکومتی به مقامات رژیم خاطرنشان کرده است به امید انتخابات آتی آمریکا و تعویض دولت فعلی این کشور نباشند:« زیرا اولاً محبوبیت ترامپ افزایش یافته و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که دموکرات ها پیروز انتخابات باشند و ثانیاً: تخریبها در یکی دو سال گذشته و تا پایان دوره اول ریاستجمهوری ترامپ به قدری گسترده بوده و خواهد بود که راه مفری برای منتخب بعدی نماند».
احمد زید آبادی از مهرههای همسو با باند روحانی در مورد مسأله مذاکره با آمریکا برای گشودن بنبستهای موجود به بیراهحلی و اختلافات درون نظام اشاره کرده و هشدار داده است:« اجماع بر سر عدم مذاکره به فرض اینکه گام درستی باشد، برای دستیابی به حداقلِ نتیجه، نیازمند اجماع برای سر و سامان دادن به وضعیت داخلی کشور است که نشانی از آن به چشم نمیخورد». وی النهایه مذاکره و سازش را تنها راه برونرفت نظام دانسته و نوشته است:« اگر مسئولان میخواهند در مقابل فشار فزایندۀ بیرونی ابتکاری به خرج دهند باید از تصمیمهای تازه نهراسند».
روزنامهٔ حکومتی جمهوری اسلامی با بیان اینکه « صادرات رسمی نفت به مقدار قابل توجهی کاهش خواهد یافت و نتایج محتمل این کاهش درآمد از زاویه اعداد و ارقام، میتواند آثار ناگوار فراوانی برای اقتصادمان داشته باشد».
این روزنامهٔ حکومتی برای جبران این کاهش دست کردن در جیب مردم و فشار اقتصادی بر جامعه را راه علاج دانسته و نوشته است:« حداقل سه منبع درآمدی وجود دارد که بهصورت بالقوه توان تأمین کسری حاصل از کاهش صادرات نفت را دارند؛ اصلاح مدل پرداخت یارانههای عمومی، گسترش چتر مالیاتی، حذف یا تعدیل قیمتهای تعادلی نهادههای تولید برخی محصولات مانند محصولات پتروشیمیها و حذف توزیع رانت ارز دولتی».
روزنامهٔ حکومتی ابتکار همسو با روحانی نسبت به انداختن بار جبران کاهش درآمد نفت بر روی مردم هشدار داده و نوشته است:« هدف قرار گرفتن مردم به تنهایی برای جبران خسارات ناشی از تحریم، نهتنها این تحول را بیاثر میکند که خود میتواند یک بحران جدید در سپهر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد کند». این مقاله سپس بدون اسم آوردن به نهادهای اقتصادی در دست سپاه پاسداران و ولیفقیه اشاره کرده و نوشته است: «باید گفت برای تغییر اساسی در اقتصاد کشور نمیتوان روی شانههای مردم به تنهایی حساب باز کرد؛ بلکه باید تمام همت و حمیت ارکان تصمیمساز بر تغییر از درون خود باشد که این نیازمند سازوکاری قدرتمند و عزم همهجانبه برای گذر از برخی منافعی است که تا امروز خللی بر آن وارد نشده است».
به خوبی روشن است اگر چه حاکمیت آخوندی همچنان چشم به جیب مردم دارد ولی در عینحال از تبعاًت فشار به مردم و خیزش عنصر اجتماعی واهمه دارد بهخصوص که جامعه ایران طی یک سال و نیمه اخیر نفرت خود را به اشکال مختلف با شعارهایشان در تجمعها و تظاهراتها و درگیریهایی که با نیروهای نظام داشتند نشان دادند، واقعیتی که در بحران سیل اخیر در مدار بسا بالاتری خودش را در خشم سیلزدگان و درگیری آنها با بالاترین مقامات نظامی و حکومتی ثابت کرد.