خطر توفان و قیامی که بر سرراه حاکمیت آخوندی کمین کرده آنچنان بزرگ است که تقریباً همه روزه سردمداران و مهره های آن نسبت به این خطر هشدار میدهند وحشتشان از قیام روز به روز عمیقتر و جدیتر میشود.
آنها اکنون بهطور صریحتری از ارتش گرسنگان و بیکاران نام میبرند و اعلام خطر میکنند که اگر ارتش قیام به حرکت درآید، «همه ما را به دریا خواهد ریخت»؛ زیرا هیچیک از وعدهها عملی نشده و وضعیت مردم و شرایط زندگی بسیار بدتر از شرایط دیماه 96 شده است. بنابراین جامعه وارد فضاهای جدید اعتراضی خواهد شد. هشدار میدهند که دشمن در صدد است از طریق نارضایتی مردم ولایت فقیه یعنی اصل نظام را از بین ببرد...
آخوند جوادی آملی از آخوندهای حوزه قم نگرانیاش را نسبت به خطر قیام و خیزش مردم چنین ابراز میکند «اگر ملت قیام کند، همه ما را به دریا خواهد ریخت»
او با اعتراف به فساد و اختلاس فراگیر و همچنین بیعرضگی و ناکارآمدی مسئولان آن در رفع مشکلات مردم میگوید: «بدون شک همین مردم اختلاسها و بیعرضگیهای مسئولان را تحمل نمیکنند باید بدانیم اگر ملت بهخاطر همین مسایل نامطلوب شورید دیگر همه را میشورد و کنار میگذارد. به همین جهت حواستان باشد بدانیم که اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت به همین جهت حواستان باشد». (خبرگزاری ایلنا 6اردیبهشت 97)
مرتضی مبلغ یکی از عناصر باند مغلوب نیز با اشاره به شکست و ناکامی دولت آخوند روحانی که آن را «ماحصل تجاربی» میداند «که از گذشته به دست آمده است» قیام مردم درد یماه 96 را هشداری به تمام رژیم ارزیابی میکند که «پیام روشنش» به رژیم این است که «مسوولان توجه بیشتری را برای افزایش ضریب رضایت تودههای اجتماعی داشته باشند» (سایت اعتماد آنلاین 6اردیبهشت 97)
بهرام پارسایی عضو مجلس ارتجاع نیز ضمن اشاره به شعارهای پوشالی سردمداران حکومت در زمینه رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم و خواستههای آنان، شعار درمانی را مفید فایده نمیداند و هشدار میدهد: «اگر شعارها نتیجهیی نداشته باشد موجب سرخوردگی مردم و ناامیدی مردم میشود. اگر مردم از گفتههای ما در کنار عمل ما ناامید شوند، یک خطر جدی است». (سایت اعتماد آنلاین 5اردیبهشت 97)
استاندار سمنان نیز نگران این است که «دشمنان جمهوری اسلامی در تلاش هستند بذر یاس و ناامیدی را در جامعه بپاشانند» و «مسئولان نظام را ناکام بگذارند».
این مهره دولت روحانی وجود ارتش بیکاران را «خطری جدی برای نظام» میداند و میگوید: «پدید آمدن آسیبهای اجتماعی و جدایی از انقلاب از جمله پیامدهای شوم بیکاری است».(خبرگزاری ایرنا 6اردیبهشت 97)
یکی دیگر از مهرهها به نام تقی آزاد ارمکی ضمن اذعان به وضعیت انفجاری جامعه میگوید: «اعتراضات کاملاً اجتماعی در متن اقتصادی بود، ولی نتیجه سیاسی داد. جامعهای که ما از آن صحبت میکنیم جامعه ناراضی است، جامعه ناراضی، نا امید، جامعهای که دولتش ناتوان است و نظام سیاسی آن مشکل بحران و ناکارآمدی دارد. همه انتظار یک واقعه را میکشند. جامعه هر لحظه و به هر بهانهیی ممکن است به این اقدام دست بزند. باید فکری برای جامعه کرد» (سایت رویداد 24– 6اردیبهشت 97)
از شرایط عینی قیام و بحرانهای گریبانگیر حاکمیت،آخوند احمد جنتی رئیس خبرگان آخوندی نتیجهگیری میکند که میخواهند «ولایت فقیه را از ما بگیرند» و به «دولت، علما و مراجع» و همه ریزه خواران بسیج میدهد که به میدان بیایند. (خبرگزاری فارس 6اردیبهشت 97 )
ملاحظه میشود که چگونه حکومت آخوندی به نفس افتاده و رو به مرگ است که نامبردگان بهگونهیی وحشتآلود سایر سردمداران و مهرها را فرامیخوانند که آنان را از این مخمصه نجات دهند.
اوضاع این حاکمیت پوسیده آنچنان خراب است که بهقول آن مهره حکومتی «دولتش ناتوان است و نظام سیاسی آن مشکل بحران و ناکارآمدی دارد» و هرآن این احتمال است که ارتش قیام «به هربهانهای به این اقدام [قیام] دست بزند».
صرف نظر از جنبه واقعی این ابراز هراسها که ناشی از ترس از قیام و شرایط عینی جامعه برای قیام است، اما تا آنجا که به نظام بر میگردد این اظهارات و توصیهها بهحال آن هیج فایدهای ندارد و بهقول رسانهها و مهرههای آن این اظهارات «گفتار درمانی و شعاردرمانی» است.
زیرا اوضاع نظام خرابتر از آن است که با این اظهارات و نصایح دردی از دردهای لاعلاج آن درمان شود.
بنابراین هیج راه گریزی از مخمصه سرنگونی ندارد و هیچ راهحلی هم جز سرنگونی برای تمامیت آن متصور نیست.