خامنهای با انتخاب رئیسی برای سکانداری کشتی در هم شکستهٔ حکومتش، در امواج کوهپیکر بحرانهایی گرفتار آمده است که خلاصی از آنها ممکن نیست. این بحرانها اینک از متن جامعه به درون نظام سرریز میکند. ماحصل آن بالارفتن تنشها و شکافها در درون شاکلهٔ حکومت است؛ حکومتی که قرار بود با حذف عناصر ناهمگون در برابر خطر سرنگونی خود را آببندی نماید.
اکنون با افول موقعیت خامنهای در درون رژیم و حتی در میان افراد باند خودش، به مواضع اینچنینی در رسانههای حکومتی برمیخوریم؛ مواضعی که خاستگاه آن از میان مجمع محققان و مدرسین قم است:
«برخی از مسئولانی که برای جلوگیری از معلوم شدن چند تار موی یک زن، گشت ارشاد راه میاندازند، از مسائل مهمتری مثل اختلاس و سوءاستفادههای مالی غافل شدهاند... این روزها بزرگترین منکری که در جامعه ما صورت گرفته ارائه گزارش مجلس از فولاد مبارکه است. علمای اسلام و مراجع و هر کسی که دلسوز دین است باید اینجا فریاد بزند چرا که اگر چنین مسائلی را منکر میدانستیم گرفتار منکرات کوچکی همچون بدحجابی زنان نمیشدیم» (جهان صنعت. محمدتقی فاضلمیبدی. ۲شهریور ۱۴۰۱).
معنای این پاراگراف این است که نظام ولایت فقیه، برای پنهان کردن منکر اصلی و لباس تئوریک پوشاندن به آن به بیرون بودن تار موی زنان گیر داده است.
«بهتر است آقایان به منکرات اصلی و مسائل مهمتر بپردازند و مشکلات تشنگی، خشکسالی، فقر و غیره را حل کنند و زنان جامعه ما حتی اگر چند تار مویشان مشخص بود را رها کنند».
البته نباید تردید داشت که منکر اصلی همان منکری است که سایر منکرات در زیر بال آن امکان نشو و نما پیدا میکنند و اگر آن را نشانه بگیریم، سایر منکرها از بین میروند.
بله! منکر اول و آخر در شرایط کنونی اصل ضدایرانی و ضداسلامی ولایت فقیه و نظام برآمده از آن است؛ یعنی خامنهای و حکومتی که نام خود را «جمهوری اسلامی» گذاشته است.
نخستین خشت این منکر اصلی، بهدست خمینی و با سرقت انقلابی گذشته شد که هدف آن از سرنگونی شاه، استقرار یک جمهوری دمکراتیک و نهادینه کردن آزادی در جامعهٔ ایران بود.
منکر بزرگ و اصلی پایهگذاری بدعتی به نام اصل ولایت فقیه است که به جای مجلس مؤسسان، مجلس خبرگان تشکیل داد و سلطنت مطلقهٔ فقیه را به مردم ایران تحمیل کرد.
منکر اول و آخر دین اجباری، حکومت اجباری و حجاب اجباری است.
منکر اول و آخر، غصب حاکمیت و ربودن حق انتخابات آزاد از مردم ایران است.
منکر اول و آخر بهگروگان گرفتن نفت، پتروشیمی، ذخایر زیرزمینی، بنادر، کشاورزی، صنعت، کارخانهها، منابع آبی، کوهها، جنگلها و جغرافیای ایران در خدمت تولید بمب اتمی، موشک، پهپاد، و سلاحهای کشتار جمعی برای مطامع کشورگشایانه و تروریستی است؛ یعنی سفت کردن هر چه بیشتر پایههای ولایت مطلقهٔ فقیه و هژمونی شخص خامنهای.
منکر اول و آخر سلب آرامش و امنیت روانی جامعه با گسیل داشتن شبانهروزی سگان زنجیری به خیابانهای ایران است؛ گشتهای شکار زنان و دختران ایرانی با فرمان و مجوز خامنهای؛ گشتهایی که هدف آنها جار زدن اختناق و تداوم حضور سرکوب است؛ گشتهایی که هر روز روی اعصاب سوهانخوردهٔ جامعه راه میروند و نفرت پارو میکنند.
«موضوع گشت ارشاد نیز فارغ از وظیفه اصلی خود یعنی حفاظت از شئونات اسلامی، بهدلیل لباس نظامی خود برای مردم و حتی کسانی که از نظر ظاهری نیز مشکلی ندارند، دغدغه و نگرانی ایجاد میکند. حال فکر کنید این ظاهر نظامی به همراه رفتارها و سختگیریها چه بار روانی سنگینی را به مردم تحمیل میکند» (همان منبع).
در سایهٔ این منکر بزرگ و اصلی است که الیگارشی، دزدسالاری، مافیا و فساد سیستماتیک تولید میشود. «فولاد مبارکه اصفهان» نمونهٔ کوچکی از آن است که در غوغای دزدان بر سر تقسیم غنائم بیرون افتاده است.
وقتی منکر بزرگ، منکر اول و اصلی خامنهای و ولایت یزیدی اوست، درافتادن با این منکر و به زیر کشیدن آن نخستین و اصلیترین «معروف» است. این همان معروفی است که امام حسین برای انجام آن، طواف بر گرد کعبه را نیمهتمام گذاشت و بر کرانههای سوزان فرات اردو زد.
براندازی نظام ولایت فقیه وظیفهٔ مقدم هر ایرانی شرافتمند و آزادیخواه است. سازمان یافتن در کسوت کانونهای شورشی، برای ایجاد شهرهای شورشی و گردآمدن در زیر پرچم ارتش قیام و ارتش آزادی همان معروف اول و اصلی است. مسعود رجوی سالها پیش این کشف راهگشا را با جملهٔ موجز خویش بیان کرده بود:
«منکر اول ولایت فقیه است معروف اول ارتش آزادی است».