اقتصاد الاکلنگی، ریسک ونزوئلایی، اقتصاد مردمی، سپر انسانی، بمب ساعتی و ... اینها نامهایی است که همین روزها اقتصاد بحرانزده رژیم آخوندی با آنها نامگذاری میشود. اگر بخواهیم شماری از موضوعات گریبانگیر اقتصاد درگل مانده رژیم را بشماریم باید از سهام عدالت و آزادسازی فروش آن در بورس، کسری سرسامآور بودجه دولت آخوند روحانی، واگذاری شرکتهای دولتی در بورس، حجم عظیم نقدینگی و نقش تعیینکننده آن در تورم، رکود تورمی و دهها مشکل و معضل دیگر که قابل شمارش نیست، یاد کنیم.
موجود جدیدی به نام اقتصاد مردمی
داود سوری کارشناسان حکومتی در توضیح انگیزه دولت برای واگذاری شرکتهای دولتی در بورس میگوید: «دولت از یکسو مجبور است برخی از بنگاههایش را در بورس واگذار کند و از سوی دیگر نمیخواهد کنترل آنها را از دست بدهد» و سپس نتیجه میگیرد که بنابراین «موجود جدیدی به نام «اقتصاد مردمی» را خلق کرده است؛ شیوهای که در آن سهام بنگاهها را به مردم میفروشد اما مدیریت آنها را همچنان حفظ میکند! این اقدام دولت را نه میتوان خصوصیسازی نامید و نه حرکت به سمت اقتصاد آزاد. این شیوهای جدید است که هم الآن و هم در آینده مشکلات بسیاری برای اقتصاد ایجاد میکند».(اخبار ایران. ۲۷اردیبهشت ۹۹)
وی سپس توضیح میدهد این واگذاریها نهایتاً سر از تصاحب این بنگاهها بهدست نهادهای شبهدولتی و خصولتی در میآورد. این نهادهای حکومتی با ارزانترین قیمت موجود اموال متعلق به مردم را میخرند و یا بهتر است گفته شود تصاحب و مال خود میکنند. حالا معلوم میشود این عجله برای واگذاری سهام بنگاههای دولتی برای چیست؟ سرنوشت نهایی این بنگاهها اصلاً نگرانی دولت آخوند روحانی نیست. روحانی حداکثر یک سال و نیم دیگر بر سر کار است و میخواهد هر طور شده کسری دست کم ۱۸۸هزار میلیارد تومانی را تأمین کند. حال چه بر سر دولت بعدی میآید ربطی به او ندارد.
موجودی دیگری بهنام اقتصاد الاکلنگی
محسن رضایی که روزگاری فرمانده سپاه بود و کارنامهای مملو از شکستهای نظامی دارد، چندی است با برجسته کردن عنوان دکترای اقتصاد خودش وارد میدان تحلیل علل چالشهای اقتصادی رژیم آخوندی شده است. وی الاکلنگ را استعاره مناسبی برای این موجود بحرانزده دانسته و میگوید:
«برخی دولتها در ایران، اقتصاد را الاکلنگی اداره کردهاند، بهنحوی که کفهای را روی زمین متوقف و کفه دیگر را تقویت کردهاند و بدین ترتیب، تعادل اقتصاد را به هم زدهاند. طی ماههای اخیر، با کاهش نرخ سود بانکی، بانک را هم به کفه تولید افزوده و زمینگیر میکنند تا کفه بورس به هوا رود و به سبب این موفقیت، برای خود کف میزنند؛ حال آن که در حال تبدیل نقدینگی بدون پشتوانه به سرمایه بدون پشتوانه هستند. تورم افسار میگسلد، ارزش پول ملی به سبب تضعیف تولید، تضعیف میشود و سیلی بهصورت اقتصاد میخورد. سال۹۶ و ۹۷ اینچنین شد. اکنون یک بار دیگر دولت بازی الاکلنگی را در بورس آغاز کرده است».(تابناک. ۱۴ اردیبهشت۹۹)
بمب ساعتی نقدینگی
امروزه همگان دریافتهاند که سیل نقدینگی محصول کارکرد دولت تدبیر و امید آخوند روحانی تخریب و ویرانگریش بسا بیشتر از سیلهای طبیعی است. پولهای بیهدفی که نه در زندان بانکهای رژیم میمانند و نه در چرخ تولید بکار برده میشوند. سیلی که یک روز به بازار طلا وارد میشود و روز دیگر به بازار سکه و ارز و امروز هم به بورس هجوم میآورد و سیلبند های بانک مرکزی را به سخره میگیرد. خط و نشان کشیدن هر روزه رئیس بانک مرکزی هم اسباب رونق کامنتهای منتقدانش شده است. چند روز پیش رئیس قبلی بانک مرکزی گفت در همین دو ماه سال جدید به ۲۰۰۰هزار میلیارد تومان نقدینگی معادل ۴۰۰هزار میلیارد تومان اضافه شده است و همتی را مجبور ساخت اعتراف تلخی بکند و بگوید:
«رقم ۲۰۰۰هزار میلیارد تومان نقدینگی ذکر شده در خبر فوقالذکر مربوط به تیرماه ۱۳۹۸ و رقم ۲۴۰۰هزار میلیارد تومان نقدینگی مورد اشاره نیز مربوط به اسفند۱۳۹۸ بوده است».
عموم کارشناسان اقتصادی بر این باورند که چنین هیولایی که حجم آن بهراحتی قابل محاسبه نیست وارد هر بازاری که شود آن بخش را زیرورو میکند و بازار را از بین میبرد و ما شاهد افزایش بیسابقه قیمتها خواهیم بود . بههمین خاطر عنوان مقاله روزنامه ابتکار در ۸خرداد «بمب ساعتی نقدینگی» نام گرفته است.
ایجاد «سپر انسانی» سهامداران خرد برای حفظ منافع سهامداران عمده
دولت آخوند روحانی برای جبران کسری بودجه خود، اقدام به فروش اموال دولتی کرده است. به عبارت دیگر اموالی را که امانت مردم ایران است با بهانه «مازاد» بودنشان در برابر دریافت پول ناچیزی از نهادهای غیردولتی به حراج گذاشته است. روزنامه تجارت فردا(۹ خرداد۹۹) در توضیح این بهانه نوشته:
«این اموال ارتباط مشخص و تعریفشدهای با مأموریت دستگاههای دولتی ندارد و در اختیار داشتن آنها موجب افزایش بازدهی و بهبود کارآیی آنها نمیشود و بعضاً دستگاهها را از حوزه سیاستگذاری به عرصه تصدیگری میکشاند».
احمد دوست حسینی رئیس سابق صندوق توسعه ملی ضمن اعتراف به انگیزههای این چنینی دولت در قبال چنین واگذاریها، در عینحال هشدار میدهد این نوع واگذاریها از طریق بورس و با تشویق مردم به ورود در این بازار، نگرانی ایجاد میکند:
«نگرانی از ایجاد «سپر انسانی» میلیونها نفر دارنده سهام اندک برای حفظ قیمتهای بالا و منافع نجومی سهامداران عمده میتواند تهدیدهای بالقوه باشد».(همان منبع)
ریسک ونزوئلایی شدن
با مطرح شدن سهام عدالت، طبعاً تاریخچه و دلیل اولیه این طرح مردم فریبانه، گشوده و برملا شده است. علی رحمانی مدیرعامل اسبق بورس تهران (دوره احمدینژاد) در مورد اهداف پیدا و پنهان ورود سهام عدالت به بورس میگوید:
«آقای احمدینژاد با انگیزه کسب محبوبیت در بین تودههای مردم مصمم شد طرح سهام عدالت را اجرایی کند. شاید اگر چنین انگیزه سیاسی وجود نداشت تا این اندازه به طرح سهام عدالت توجه نمیشد... پایان دوره اول دولت آقای احمدینژاد بیش از هر زمان دیگر این انگیزه تقویت شد تا دولت با پرداخت سود زود هنگام از محل سهام عدالت به مردم، کسب محبوبیت کند. ... پرداخت سود به مردم از محل سهام عدالت باعث شد تا فشار زیادی به شرکتهای بزرگ کشور وارد و از این محل متضرر شوند آن هم در زمانی که نیاز به حفظ سرمایه در جهت توسعه سرمایهگذاریهایشان داشتند». (اخبار ایران ۲۷اردیبهشت ۹۹)
وی همچنین دلیل آزاد ساختن سهام عدالت در دولت آخوند روحانی را مشکلات حاد اقتصادی میداند که روزبهروز مردم را فقیر تر ساخته است و روحانی که با خزانه خالی روبهرو شده است میخواهد اموال عمومی همین مردم را به فروش بگذارد تا بخشی از آن را برای تأمین ابتداییترین نیاز های مردم به خودشان برگرداند. او اضافه میکند:
«از یکطرف فشار مالی را بر دولت کاهش دهد و از طرف دیگر، برای بخشی از مردم، تسکینی در برابر فشار تورم باشد. باید توجه کنیم که در طول دو سال اخیر، تورم بالا قدرت خرید بخش قابل توجهی از جامعه را بهشدت کاسته است. تردید نکنیم که در این زمان، بحث سهامدار کردن مردم اولویت نداشته است، مسأله این است که منابعی را به مردم برسانیم که بتوانند این شرایط سخت را بگذرانند». (همان منبع)
علی رحمانی در انتها رشد حبابی بورس و کمبود ارز و تورم بالا را زمینهساز ونزوئلایی شدن میداند که آن را نباید شوخی گرفت.
انفجاری که دایناسورهای مرتجع را منقرض خواهد کرد
آری؛ در دوران جدید تمدن بشری فقط حاکمیت مرتجعی که اقتصادش تنیده با غارتگری و فساد و تباه ساختن منابع خدادادی است، قادر به خلق موجودات عجیب است. حاکمیتی که بهرغم نشستن بر دریایی از نفت و گاز و سایر منابع خدادی و میلیاردها دلار سرمایه، با سازمان تولیدی متلاشی، یک ملت بزرگ را به گرداب سیاه فقر نشانده است . طبعاً با وجود چنین دولتی است که ملت پس از ۴۰سال کار و تلاش درآمدش همچنان کمتر از چند دهه گذشته باقی مانده و فقر و فلاکت، زندگی میلیون ها تن از آنان را تباه ساخته است. اما دیری نخواهد گذشت که مردم ایران و جوانان آگاه که از این همه پریشانی ملک و میهن خود به ستوه آمده و با انفجاری برقآسا این موجودات خونآشام را به موزههای تاریخ خواهند سپرد.