بعد از اعتراضات به مرگ مهسا امینی در ایران، کلیدواژهٔ «دهه هشتادیها» و حضور آنها در اعتراضات خیابانی، مطرح شد. معمولاً متولدین ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۹ در ایران به دهه هشتادیها مشهور شدهاند.
این نسل در بستر اینترنت و دنیای آنلاین رشد کرده است. در خانواده حق اظهارنظر دارند و بیپروا و سلطهگریز هستند.
بهخاطر وجود اینترنت و آشنایی با فرهنگها و کشورهای جهان، عفونت ولایت فقیه و فرهنگ ارتجاعی حاکم در کتابهای درسی و تلویزیون و سینما و... دود و نابودشان نکرده است.
آنها هیچ علاقهیی به خودسانسوری ندارند و بهراحتی احساسات خود را بیان میکنند.
بیعلت نیست که رئیسی جلاد که با هدف کشتار و شکنجه جوانان و قیامآفرینان به میدان آمد در سیودومین روز قیام سراسری با مجیزگویی دانشآموزان و بچههای دههٔ هشتاد گفت:
«دانش آموزان ما بچههای به تعبیر امروزیها دهه هشتادیها دارای یک شور و نشاطی هستند روحیه پرسشگری دارند. ممکنه احیاناً در ذهنشون یک گرهی ایجاد شده باشه. این گرههای ذهنیرو باید معلمان، مربیان، آموزش و پرورش و مسئولان باز کنند. بهشون توجه بشه. پرسش راهش پاسخه. شبهه راهش حل شبه است
اگه یک حرفی هم میزنن یک حرکتی هم میکنن ما باید نگاهمون به دانشآموز نگاه به یک دانشآموز باشه با همون روحیه جوانی، با همون روحیه نوجوانی با همون روحیه پرسشگری، با روحیهٔ نشاطی که او داره این نگاه به او نه بهعنوان یک تهدید بلکه بهعنوان یک فرصت باشه» (آخوند رئیسی ـ ۲۵مهر در دیدار با کارگزاران آموزش و پرورش)
آری! جلاد میترسد از نسلی که شاهد حمله گرسنگان به سطلهای زباله برای پیدا کردن تکه نانی است و از صبح تا غروب با گوشت و استخوانش ستم را لمس کرده؛ با گورخوابی و پیاده رو و پشتبام خوابی و عدم وجود امکاناتی که هر جوانی نیازمند آنست که سلامتیش را حفظ کند؛ با اینکه با مشکلات خود درگیر است شاهد پروژههای اتمی و صدور تروریزم و دادن پول و امکانات به دیگر کشورها برای زمینهسازیهای صدور انقلاب آخوندی است.
در متن جامعه گسترش فاصله طبقاتی، تبعیض، فساد، غارت و زورگویی را میبیند و زجر میکشد. نسلی که نمیخواهد خودش را سانسور و رویاهایش را با دست خودش باطل کند.
این نسل بیشتر از همه دروغ شنیده و دیگر فریب نمیخورد.
نسلی که قیام سال۸۸ و رهبران بیهزینهگی و قیام ۹۶ و پایان اصلاحطلبی قلابی و قیام ۹۸ که کرونا آنرا زمینگیر کرد را پشت سر دارد.
نسلی که شاهد سیاست قتلعام خامنهای در اپیدمی کرونا بود و به چشم دید چگونه خامنهای با یک فرمان داروی ویروس را برای مردم حرام کرد، به چشم دید چگونه برادر، مادر، پدر، اقوام، و دوستانش و هزار هزار ایرانی بیگناه در تحریم واکسن جان باختند و پرپر شدند و سپاه پاسداران با تولید واکسنهای قلابی چگونه جیب مردم را خالی کرد و جانشان را گرفت.
نمونه این نسل سارینا و نیکا هستند با دنیایی از آرزو و معصومیت که حالا بهدست عناصر سرکوبگر در خیابان کشته شدهاند.
راستی این نسل باید چکار میکرد و یا باید چه کار کند؟!
نسلی بهجان آمده از گذشته و حال و حاکمیت دیکتاتوری مذهبی وحشی.
و این نسل است که الآن به میدان آمده و آزادی خود را مطالبه میکند و میخواهد تقدیر سیاهی که حاکمیت میخواهد بهزور به او تحمیل کند را تغییر دهد و آخوندها را به چالش میطلبد و به مظاهر حاکمیت و فرهنگ تحمیلی معترض است و با خشم خود آنها را به آتش میکشد.
بله این دیگر اعتراض نیست بلکه انقلاب است.
انقلابی علیه مرتجعترین و فاسدترین حاکمیت خونریز تاریخ ایران.
و خوشا انقلابی که چنین انقلابیون گذشته از کوره گدازان حادثه و ستم مضاعف چشیده و آبدیده شده دارد. آی، آری این اعتراض نیست، انقلاب است. انقلاب برای آزادی،
آزادی؛ آزادی؛ آزادی
خجسته آزادی
انقلاب دمکراتیک خلق تا پیروزی