«…نمازجمعهها خیلی شلوغ بود ولی یککم خلوت شده یعنی مردم صبر در برابر طاعتششان را یککم از دست دادهاند. تکلیف بود، همهمان هم میدانیم. هر هفته که نمازجمعههای ما خلوت باشه، چشم دشمن شاد میشه. اول انقلاب ۹۸/۲٪ آمدند، الآن چند درصد میآیند؟ تکلیفشان را دارند کوتاهی میکنند… حال ندارد از توی خانهشان بیرون بیاید. یعنی یککم سرد شده. نباید سرد بشیم…».
آنچه از نظر گذشت اظهارات و در واقع اعترافات ناگزیر یکی از آخوندهای حکومتی به نام آخوند ماندگاری از کسادی نمایش جمعه بود که در روز ۵فروردین ۹۷ از تلویزیون رژیم - به ناگزیر- پخش شد. (همان تلویزیونی که به قول آن هموطن سالمند و دلیر اصفهانی وقتی که در برابر ممانعت مأموران نیروی انتظامی از جشن و شادی مردم در ایام نوروز جانانه ایستاد و به نیروهای سرکوبگر گفت: «در تلویزیون [رژیم] از ۹۹کانال ۱۰۰تا کانال فقط آخوند نشان میدهد»).
پشت به دشمن رو به میهن
چندی پیش که نمازجمعه اصفهان برخلاف همیشه جمیعت بیشتری به خود دید، همگان از این امر تعجب کردند. اما این تعجب دقایقی بعد جای خود را به یک صحنه شگفتانگیز داد و امام جمعه را بهشدت به وحشت انداخت.
و آن وقتی بود که کشاورزان زحمتکش و بهجان آمده از ستم آخوندی با حضور خود در نمازجمعه عمق کینه و نفرت خود را از حکومت ننگین ولایت فقیه نشان دادند و به امامجمعه و نماینده خامنهای و به تریبون نمازجمعه پشت کردند و یکصدا فریاد کشیدند: پشت به دشمن رو به میهن!
واقعیت این است که از یک طرف پوسیدگی و نخنما شدن نظام ولایت فقیه و از طرف دیگر پتانسیل انفجاری جامعه و هراس کارگزاران حکومتی از شعلهور شدن قیام مردم باعث شده که آنها یکبهیک به صحنه آمده تا به واقعیت ورشکستگی رژیم در همه زمینهها اعتراف کنند.
ابرچالش بیکاری
یک گزارش از دههاهزار گزارش از ورشکستگی نظام آخوندی در زمینه اقتصادی آن هم از زبان رسانههای حکومتی همین رژیم مؤید این واقعیت است:
«پیشبینیها از شرایط اقتصادی ایران حاکی از این است که تعداد بیکاران کاهش پیدا نکرده است… موضوع افزایش جمعیت بیکاران در کشور یکی از معضلاتی است که در سالهای اخیر… دولتمردان را ناگزیر کرده است که به این مشکل اعتراف کنند… موضوعی که اسحاق جهانگیری آن را یک "ابرچالش" اقتصادی اعلام کرد. ابرچالش بیکاری کلیدواژهیی بود که در این سال از زبان بسیاری از کارشناسان و مشاوران اقتصادی دولت شنیده شد». (خبرگزاری تسنیم - ۱۲فروردین ۹۷)
از این پیشتر همین خبرگزاری حکومتی در خصوص آمار بیکاران در ایران نوشته بود: «بیکاری موجود در جامعه با احتساب بیکاری پنهان، آشکار و افراد تحصیلکرده چیزی در حدود ۱۵میلیون نفر است». (خبرگزاری تسنیم - ۲۵خرداد ۹۶)
چندی پیش هم خود ولیفقیه ارتجاع آخوند خامنهای در وحشت از قیام مردم به ناگزیر زبان به اعتراف گشوده و گفته بود: «مطالبات مردم حق است؛ به من هم انتقاد وارد است؛ در زمینه عدالت عقب هستیم»، اما وقتی دید نظام پوسیدهاش با این حرفها دارد بیشتر جرمیخورد، بزدلانه همه این اعترافات را در سخنرانی نوروزی خود پس گرفت و گفت: «بنده در چند هفته قبل گفتم در عدالت عقبیم. در بحث عدالت عقبیم. عقیده من همینه. منتهی دیگران، بدخواهان جور دیگهیی استفاده کردند». اما مگر پس گرفتن آن اعترافات دردی از دردهای بیدرمان خامنهای دوا میکند؟ زیرا واقعیت سرسختتر از آن است که خامنهای بخواهد آن را لاپوشانی کند.
روضه وحدت
حالا وقتی اعتراف آخوند حکومتی به نمازجمعه خلوت و کسادی بازار نمایش جمعه از تلویزیون همین رژیم پخش میشود، میتوان به عمق و ابعاد این پوسیدگی بیشتر پی برد. در این اعتراف بهخوبی دیده میشود که خلوت شدن نمایشهای جمعه و جماعت چه معنی سیاسییی دارد. اما وجه دیگر سوزوگداز این آخوند از جنگ و دعوا و دست رو کردن باندهای حاکمیت علیه همدیگر است که با احساس خطر سرنگونی در بیخ گوش خود، نومیدانه باندهای مافیایی نظام را به وحدت دعوت کنند. او در همین برنامه گفت: «اگر قرار است انقلاب سرپا بماند، تکلیف داریم متحد باشیم. الآن هر کسی دارد سازی برای خودش میزند، تکلیف وحدت رعایت نمیشود. [آن یکی میگوید] من میخواهم پشت تریبون افشاگری کنم. بابا افشاگری جای خودش را دارد. الآن مردم را دعوت به وحدت و انسجام کنید. تکلیف است وحدت…». (آخوند ماندگاری - تلویزیون رژیم ۵فروردین ۹۷)
این نزاع باندهای مافیایی نظام آخوندی روزانه در تمام رسانههای رژیم با شدت و حدت بیشتر ادامه دارد و البته در حد حرف هم دیگر باقی نمانده است و شاهدیم که دستگاه قضاییه رژیم چطور اطرافیان احمدینژاد، یعنی رئیسجمهور سابق همین رژیم را - از جمله معاونین او را - دستگیر و محاکمه و زندانی میکند.
اما اگر عمری برای رژیم باقی باشد، بعد از احمدینژاد نوبت کیست؟ شاید اظهارات پاسدار حسن عباسی، از سرکردگان سپاه، بتواند پاسخی به این سؤال باشد:
«…اگر آقای آخوندی [وزیر راه دولت آخوند روحانی] خب ۳۰سال پیش ۲-۳تا باجناق چیز دارد دیگه. مثلاً یک باجناقش حاج آقای فلانی و یک باجناقش حاج آقای فلانی، کلاً توی این شبکه، ایشون روزی که مثلاً آقای هاشمی آورد کردش وزیر چه و چه، اگر آن روز این وزیر [حقوق] نجومی هم میگرفته ۲۰میلیون تومن هم میگرفته، [یعنی همان موقع که] حقوق معلمها ۲هزار تومن بود، از اون روز، از ۲۰سال پیش تا حالا ۲۰میلیون تومن هم گرفته باشه میشه ۴ یا ۵میلیارد تومن. [تازه اگر] هیچی نخورده باشه، خونه نخریده باشه، آخه چطور یک وزیری که هیچی نداشته یکدفعه الآن چندصد میلیارد ثروت داره؟!
بعد امروز میآیند از این امنیتی که ایجاد کردی برایشان، استفاده میکنند برای خودشان و اطرافیانشان. چندصد نفر از اینها آقازادههاشان دارند در آمریکا و انگلیس زندگی میکنند. آخه میشه تو بگی مرگ بر آمریکا، بعد بچهات توی آمریکا زندگی کنه؟ میشه بگی مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس، پسر و دخترت در انگلیس کار کنه؟ حالا یه موقع بهانه میآوردند که میرویم درس میخوانیم. چی میخوانی؟ الآن رئیسجمهور ما رفته دکترای نمیدانم چیچی گرفته آنجا. [آیا] یک روز ایشون کار حقوق کرده؟ یعنی [آیا] یک روز رفته وزارت کرده، یک روز رفته وکالت کرده؟ بعد نماینده مجلس بود، نایبرئیس مجلس بوده، رئیس کمیسیون بوده توی مجلس، دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، خبرگان رهبری بوده، بعد ۲هفتهیی یکبار بلند میشده برای پاسکردن ۲واحد میرفته انگلیس و میاومده، میرفته و میاومده. ۲۰سال طول کشیده. [سال] ۵۷ دانشجو شده [سال] ۷۷ فارغالتحصیل [شده]، ۲۰سال یک مقام حکومتی توی جمهوری اسلامی برای یک دکترا بلند شده رفته و آمده دکترایی که آقا یک تخصصی بگیریم، جمهوری اسلامی را نجات بدهیم. [اما] یک روز توی این تخصص کار نکرد، [حتی] یک روز. آدم شک میکنه به بعضی مسائل…».
این است ورشکستگی نظام پوسیدهیی که با شعلهور شدن قیام کارگزاران آن اینطور یکدیگر را میدرند و تکه پاره میکنند.