با اوجگیری بحرانهای مختلف، این بحرانها و مشکلات روزبهروز نیز بهطور بارزتری در تریبونها و رسانههای حکومتی بازتاب پیدا میکند.
یکی از این تریبونها نمایشهای جمعه است که در هر هفته امامجمعههای خامنهای نسبت به این بحرانها و مشکلات سوزوگداز و ابراز وحشت میکنند.
اما در این هفته نماز عید فطر با نماز جمعه مصادف شد و جای خطبههای نماز جمعه را خطبههای عید گرفت.
اما بهرغم اینکه در روز عید فطر علیالقاعده میبایست سخنان امامجمعهها و خطبهخوانهای رژیم رنگوبوی عید و آشتی و ارایه چشمانداز مثبت داشته باشد، اما باز هم نمایشهای عید فطر به نمایش جنگ و دعوا و بحران درونی رژیم، آه و ناله از شرایط اقتصادی وخیم پیش رو و ابراز وحشت از پیامدهای اجتماعی و انفجار اعتراضات مردم به جان آمده تبدیل شد.
آخوند حسینی شاهرودی در نمایش جمعه سنندج در هراس از بحرانهای گریبانگیر حکومت آخوندی و وضعیت خطیری که در آن قرار گرفته گفت: « شرایطی که ما درش قرار داریم چه در کشور چه در منطقه خوب شرایط حساسی ا ست».
آخوند مهدی قریشی در نمایش جمعه ارومیه از این اظهار نگرانی کرد که «نوک پیکان هجمه دشمنان ولیفقیه و رهبری است».
او برای خنثی ساختن این هجمه به مزدوران حکومتی توصیه میکند «راه پیروزی اجرای فرمایشات رهبری است».
آخوند سلیمانی در کرمان نیز در هراس از «توطئهچینی دشمنان» است! و به نیروهای رژیم آمادهباش میدهد تا «هوشیار و زیرک» باشند و «دسیسههای دشمنان را نقشبرآب» کنند زیرا «دشمنان قصد دارند ما را وارد معاهدههایی کنند که امکان خروج از آن را نداشته باشیم».
امامجمعه خامنهای در یاسوج نیز دلواپس «جنگ روانی دشمنان» است که بر علیه حاکمیت راه افتاده است، که هدف از این جنگ روانی «سیاهنمایی، مأیوس کردن مردم از آینده کشور، اختلال در وحدت مردم و مسئولان، بحرانسازی و ترس مردم از جنگ فیزیکی» است.
آخوند سعیدی امامجمعه قم نیز به نیروهای وارفته توصیه میکنند دشمنشناس باشند و چنانچه آنها دشمن را بشناسند «نمیتواند بین ما نفوذ کند نباید به دشمن اعتماد کرد، بیاعتمادی به دشمن، راه نفوذ و دوقطبی شدن در جامعه را میبندد».
هراس امامجمعههای خامنهای از«دشمن» و آینده نظام واقعی است زیرا اصلیترین دشمن این رژیم مردم ایران هستند که این روزها در خیابانهای شهرهای مختلف در خروش و اعتراض علیه این رژیم هستند.
آنها نگران «اختلال در وحدت مردم با نظام» و نگران «جنگی» هستند که در آینده بین مردم و رژیم در بگیرد و به قیامی عمومی و همگانی بالغ شود.
آخوند ناصری امامجمعه یزد صراحتاً اظهار وحشت میکند که «مردم صدای اعتراضشان بالا برود و آنها در برابر دولت و نظام قرار گیرند».
البته این نگرانی خاص امامجمعههای خامنهای نیست، در این روزها هر یک از مهرههای رژیم که در مورد اوضاع بحرانی حاکمیت آخوندی اظهارنظر میکنند، دغدغه اصلیشان نگرانی در مورد آینده حکومت آخوندی است.
عباس عبدی، یکی از عناصر باند موسوم به اصلاحطلب و از حامیان آخوند حسن روحانی، با صریحترین بیان اعتراف میکند که: «با هر کس که سخن میگوییم، نسبت به آینده کشور و ایران نگران است. نگران، ناامید، خسته، توصیف اجمالی از وضعیت کنونی جامعه ایران است. توصیفی که شاید برخی را خوش نیاید. در گذشته، هیچگاه نه نگران بودم، نه خسته و نه ناامید. دوست نداریم این سخنها را بگوییم چون بیم آن داریم که به افزایش نگرانی و خستگی و ناامیدی منجر شود. ولی چاره چیست؟ تا کی میتوان زبان در کام کشید؟ اگر سکوت و نگفتن چارهساز بود، تاکنون چاره کرده بود».