علت بسیج ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار نیروی نظامی و انتظامی برای روز ۱۱ اسفند چیست؟ گویا از منظر اتاق فکر نظام، برآورد وضعیت سیاسی ایران یک بسیج جنگی را میطلبد. چنین بسیجی ــ آن هم با اعلام رسمی ــ هیچ معنی جز این ندارد که حاکمیت مطمئن است تعادلقوای اجتماعی علیه آن، فراتر از تحریم است.
ادبیات سخیف گدایی رأی و استغاثه برای کشاندن حتا یک نفر به پای صندوقهای کذایی نمایش انتخابات، در دستور گفتار امامان ریایی جمعه و کارگزاران تبلیغاتی نظام قرار گرفته است. این سخنگویان قسم خوردهٔ نظام ــ چه دستوری، چه فیالبداهه ــ دارند نشانی استیصال حاکمیت را در برابر فراتر از تحریم و طرد آن از جانب قاطبهٔ مردم ایران میدهند. یقین دارند که تعادلقوا آنچنان علیه نظام در جامعهٔ ایران تثبیت شده است که شاید با توسل به دجالیت مذهبی و سنتی، بتوانند بازارکی را دور و بر صندوقها آرایش دهند.
تصفیهها و قلعوقمع کسانی که حتا فقط یک گام با ولیفقیه هماهنگ نباشند، در دستور کار شورای نگهبان ارتجاع قرار گرفت. همین جاروکشی صحن نظام، باعث شده است که دلسوزان درونی و حواشی نظام بهخط شوند تا هشدار دهند «این انتخابات نیست».
وقتی برآورد وضعیت در درون و حواشی نظام چنین است، حساب کنید که در عرصهٔ جامعهٔ ایران چگونه باید باشد؛ جامعهیی که مختصات آن علیه تمامیت نظام، آنقدر از منظر خامنهای و شورای گماشتهٔ نگهبان، واضح و روشن است که خودشان هم هیچ کاندیدی برای این جامعه ندارند؛ هر چه دارند و از توری و صافی عبور دادهاند، فقط برای چیدن دور و بر ولیفقیه است. چنین شده است سر و وضع نمایش بیمسمای «انتخابات»!
ببینید خودشان با زبان اشهد، سطح و وضع کاندیداهای بیرون داده از توری شورای نگهبان ارتجاع را چگونه حلاجی و معرفی کرده و با چه ادبیاتی بیان میکنند.
سایت حکومتی رجانیوز روز ۷ اسفند ۱۴۰۲ در وصف باندبازی مافیایی با عنوان بیمسمای ائتلاف نوشته است: «پایداری بعد از ائتلاف، به قالیباف رکب زد. در طی مدت تبلیغات کاندیداهای این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی، حواشی زیادی گریبانگیر ارائه لیستها شده است.»
در نمونهیی دیگر، سایت حکومتی عصر ایران روز ۷ اسفند ۱۴۰۲ به کالبدشکافیِ تجمیعی متعفن تحت عنوان ائتلاف پرداخته است. مضمون اصلی این کالبدشکافی، شرح وجوه شارلاتانیسم با نمودهای متعدد از گداییِ مجلسنشینی برای قبضهٔ مقام و منبع پولزایی است. این یادداشت، گزارشی از برآورد نظام از قطعیت بایکوت اجتماعیاش نیز هست:
«جریان سیاسی موسوم به پایداری، ماهها به قالیباف و طیف سیاسی او حمله کرد، قالیباف نیز با طعنه "سوپر انقلابی"، پایداریچیها را"بیعمل"خواند، اما حالا که وقت رأی گرفتن از مردم رسیده، ناگهان هر دو کنار هم قرار گرفتهاند. انگار نه انگار که تا همین دیروز، سایه همدیگر را با تیر میزدند! پر واضح است که اگر پیروز شوند، بلافاصله درگیریها را از نو آغاز خواهند کرد و روز از نو روزی از نو! شمشیر از رو بستن دیروزتان چه بود و لیست مشترک امروزتان چیست؟ مرتضی آقا تهرانی، از سران پایداری گفته است: "این کار را کردیم تا بچههای انقلابی راحتتر بتوانند تصمیمگیری کنند." و حال آنکه باید میگفت این کار را کردیم که خودمان راحتتر به مجلس برویم.»
ادامهٔ این یادداشت، گزارش ماراتن گرازها برای غارت مزرعهیی بهنام ایران است:
«اساساً دغدغه آنان، دغدغه نام و نان است و فردا در جنگ و نزاع بر سر کرسیهای هیأترئیسه و قس علیهذا!»
بند زیر اثبات میکند که اساساً تشکلی بهنام حزب، سازمان و گروه در دیکتاتوری ولایت فقیهی، از آغاز تاکنون دروغ بوده و این عناوین، مشمول مشتی نانخور ولیفقیه میشده است که هیچ بویی از مفهوم علمی و ساختاریِ حزب و سازمان و تشکل نبردهاند. این بند باز هم اعتراف میکند که خامنهای و اتاق فکر نظام هیچ کاندیدی رو به مردم ایران نداشته و ندارند و هر چه هست، بازی بوزینهها برای سهمخواهی در نمایش نظام است:
«وقتی در کشوری حزب بهمعنای واقعی وجود نداشته باشد، همین میشود. یکی دو ماه مانده به هر انتحاباتی، نامهای عجیب و غریبی مانند جمنا و مبنا و شریان و جریان و امنا و صدای ملت و... شکل میگیرند و باهم بده بستان میکنند و بعد هم ناپدید میشوند؛ چون اساس و موجودیتی هم ندارند و فقط شوی انتخاباتی بودند. (همان)