تلویزیون خامنهای ضمن پخش خبر اعلام گام دوم نقض تعهدات برجامی از سوی رژیم، ناگزیر به بخشی از واکنشهای بینالمللی که اقدام رژیم را محکوم کردهاند هم اشاره کرد. اتحادیه اروپا و روسیه از این شمارند.
اکنون باید دید آیا خروج گام به گم از برجام یک «خط» است که رژیم در پیش گرفته؟
وآیا میخواهد این خط را ادامه بدهد؟
این خط چه دستاوردی و چه عواقبی برای رژیم داشته یا خواهد داشت؟
چرا در داخل رژیم این قدر تضاد و این قدر فاصله بین مواضع دو باند رژیم دیده میشود؟
این میزان اختلافنظر ناشی از چیست؟
و با توجه به گام دوم و فرصت ۶۰روزه تا گام سوم آیا میتوان نتیجه گرفت که خط رژیم خروج از برجام است؟
آیا هدف، خروج از برجام است؟
خروج از برجام، قطعاً و حداقل در حال حاضر خط رژیم نیست. این چیزی است که سردمداران رژیم از روحانی و ظریف تا بقیه بارها تکرار و تأکید کردهاند، حتی روز یکشنبه ۱۶تیر ۹۸هم که عراقچی در نشست خبری عملی شدن گام دوم در نقض تعهدات برجامی را اعلام میکرد گفت: « کاهش تعهدات دقیقاً حرکتی هست در جهت راستای حفظ برجام نه برای از بین بردن برجام»! این جمله اگر چه خندهدار بهنظر میرسد، اما وجهی از واقعیت هم در آن هست که از تناقض رژیم ناشی میشود. از طرفی خامنهای برجام را خسارت محض مینامد، اما از طرف دیگر دو دستی به آن چسبیده است زیرا همین پوسته یا بهقول کیهان خامنهای جنازهٔ برجام را یک سپر امنیتی برای خود محسوب میکند و بهشدت میترسد و پرهیز میکند از اینکه بهعنوان ناقض برجام شناخته شود، چرا که عواقب و پیامدهای آن را میداند که عبارت است:
از به کار افتادن مکانیسم ماشه و رفتن رژیم تحت بند۷منشور ملل متحد.
کیهان خامنهای در شمارهٔ ۱۷تیر۹۸بدون آن که به روی خود بیاورد که این تناقض مربوط به کل رژیم و مربوط به ولیفقیه ارتجاع است، این تناقض را به رخ روحانی کشیده و نوشت: « چگونه وزیر خارجه و معاون او، اینستکس را مثبت و دارای ارزش راهبردی خواندند، در حالی که به تعبیر آقای روحانی «اینستکس تو خالی به هیچ دردی نمیخورد» و به تعبیر خود آقای ظریف، «اروپا هیچکدام از یازده تعهد خود را در برجام انجام نداده است؟!
کیهان در جای دیگری از همین مقاله با اشاره به مذاکرهای که گویا قرار است بین رژیم و فرانسه در تاریخ ۲۴تیر انجام شود، نوشت: « چه مذاکرهای؟ مگر موضوع مبهم و تعهد توافق نشدهای وجود دارد؟! قطعاً از سرگیری مذاکرات در حالی که جنازه توافق برآمده از دو سال مذاکره، زیر پای اروپا و آمریکاست، به تعبیر آقای روحانی دیوانگی است».
با این مقدمات میتوان به یکی از پرسشهای مطرح شده اینگونه پاسخ داد:
حداقل در شرایط فعلی، خروج از برجام خط رژیم نیست، اما رژیم از سر استیصال و ناخواسته وارد این دام و این تله شده و خودش را در موقعیتی قرار داده که اگر خارج نشود، استیصال و بیچارگی خود را بیشازپیش به نمایش گذاشته و اگر خارج شود، خود را ناقض برجام معرفی کرده و در برابر یک اجماع و ائتلاف بینالمللی قرار داده است.
پیامدهای داخلی و خارجی خط خروج گام به گام!
اکنون باید دید آیا این خط رژیم تا بهحال دستاوردی هم برایش داشته یا نه؟
پاسخ البته منفی است! این خط تاکنون هیچ دستاوردی برای خامنهای نداشته و هر چه تا بهحال بوده ضرر و زیان بوده و بس!
اقدامات اخیر رژیم از لگدپرانیهای تروریستی تا این خروج گامبهگام از برجام تنها با تعبیر خودزنی قابل بیان است ضمن اینکه با این خط رژیم در صحنهٔ منطقهای و بینالمللی خود را بیشازپیش مطرود و منزوی کرده است. واقعیتی که کارشناسان و رسانههای رژیم هم به آن گواهی میدهند.
از جمله علی بیگدلی در سرمقالهٔ دوشنبه ۱۷تیر روزنامهٔ حکومتی ستارهٔ صبح، پس از بیان اینکه کاهش تعهدات هستهیی حق رژیم است، اضافه میکند: « این اقدام موجب شده تا وضعیت بهگونهای هدایت شود که آمریکا به هدف خود مبنی بر نزدیک کردن اروپا به اجماع علیه ایران امیدوارتر شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، ممکن است پرونده ایران دوباره به شورای امنیت ارسال شود که در آن صورت روشن نیست چه خواهد شد؟ بنابراین باید از طریق دیپلماسی و رایزنی با اروپا، روسیه و چین مانع این اقدام شد».
در داخل رژیم هم بهرغم اینکه ادعا میکنند بر سر این خط بالای رژیم با هم وحدت دارند، اما لااقل در میانه و بدنهٔ رژیم این خط رژیم، بر ابهامات و تناقضات و در نتیجه به تضادها و تنش بیشازپیش دامن زده است.
علت قطبی شدن مواضع باندهای رژیم بر سر برجام؟
نکته مهم بعدی درک این مسأله است که چرا یک چنین فاصلهٔ زیادی بین مواضع دو باند بر سر برجام وجود دارد؟
- باند خامنهای میگوید یکباره باید از برجام خارج شد!
- در حالی که باند دیگر خروج از برجام را فاجعهبار میداند!
نتیجهٔ قانونمند تناقض مواضع، عموماً تنش و بحران و تضاد بیشتر است و نه همگرایی. البته کسانی که از خروج از برجام دم میزنند، عمدتاً عناصر تبلیغاتی و غیرمسئول در باند خامنهای هستند. چرا که شخص خامنهای در سخنرانی ۱فروردین ۹۸در مشهد با انتقاد از کشورهای غربی در زمینه توافق اتمی در رابطه با سازوکار اروپا «اینستکس» گفت: «این کانال مالی هم به شوخی شبیهتر است. یک شوخی تلخ. اروپاییها مانند گذشته از پشت خنجر زدند».
خامنهای بار دیگر حرفهای قبلیاش در مورد اروپا را تکرار کرد که اروپا قابل اعتماد نیست، او «سیاستمداران غربی» را «برخلاف ظاهر شیک و ادکلنزده» اما «در باطن، انسانهایی واقعاً وحشی» نامید. اما بهرغم تمامی این سخنان، خامنهای هیچگاه نگفته که باید از برجام خارج شویم، چرا که میداند خروج از برجام چه معنایی دارد و برجام در همین وضعیت چه تضادی از رژیم حل میکند.
لذا باید گفت نغمه خروج از برجام اساساً از سوی تبلیغاتچیهای رژیم و عناصر بیمسئولیت باند خامنهای کوک میشود و کمترین ارزش سیاسیای ندارد.
علت آویختن به خطی که دستاوری ندارد!
اکنون باید به این پرسش پرداخت که: چرا رژیم خطی را در پیش گرفته و ادامه میدهد که تا بهحال دستاوردی نداشته و چشمانداز آتیه آن هم بهتر از امروزش نیست؟
واقعیت این است که رژیم در برجام مانند همهٔ وجوه سیاست خود در بنبست است. چرا که برجام بهرغم همه کمبودها و امتیازهای ناموجهی که در آن به رژیم داده است، یک عقبنشینی تحمیلی و نقض خط قرمزهای اعلام شده از سوی خامنهای بود که در ۱۲سال گذشته بر آن پا فشاری کرده بود.
به این ترتیب باید موقعیت رژیم را درک کرد که گرچه در بنبست برجام گیر افتاده اما وضع برای رژیم در آنسوی دیوار این بنبست بسا مرگبارتر است!
یادآوری یک موضع مقاومت
در مورد کمبودها و نواقص برجام رئیسجمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی در یک موضعگیری در همان زمان اجرای برجام، تصریح کرد که دور زدن ۶قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا که الزامات یک معاهده رسمی بینالمللی را ندارد، البته راه فریبکاری ملایان و دستیابی آنها به بمب اتمی را نمیبندد. با این همه همین میزان عقبنشینی، هژمونی خامنهای را همچنان که مقاومت ایران از قبل خاطرنشان کرده است، در هم میشکند و تمامیت فاشیسم دینی را تضعیف و متزلزل میکند.
خانم رجوی با یادآوری این حقیقت که مقاومت ایران، نخستین افشاگر پروژهها و مراکز و پنهان کاریهای اتمی رژیم طی سه دهه گذشته بوده است، افزود: تندادن خامنهای و رژیمش به همین توافق نیز ناشی از وضعیت انفجاری جامعه ایران و آثار فرساینده تحریمها و بنبست سیاست رژیم در منطقه است..
امروز صحت این پیشبینیها و تحلیلها را در همین تناقض و بنبستی که رژیم در آن گرفتار است، بهخوبی میتوان دید و شاهد بود رژیم در باتلاقی افتاده که هیچ برون رفتی ندارد و هر دست و پا زدنی آن را بیشتر فرو میبرد و بر شدت و ابعاد تضادهایش میافزاید.