این روزها در کف خیابانها و در درون رژیم شاهد گسترش ۲پدیده متفاوت اما عمیقاً همریشه هستیم.
از یکطرف خروشها و خیزشها که در سراسر میهن یکی پس از دیگری همچون دهانههای آتشفشان فوران میکنند. تازهترینشان آتش خشمی که در برازجان شعله کشید و جاده را به روی رژیم بست. علتها متفاوت است، در برازجان آب، در تهران حقوق، در جای دیگر دزدی اموال و مواردی دیگر، اما خواستهها یک چیز است که در یک شعار مشترک بارز میشود: «مرگ بر دیکتاتور»!
اما همه این بحرانها در بیان سردمداران، به یک ریشه راه میبرد: مجاهدین! نمونهها متعدد و رسانهها از آن پر است.
روز اول مرداد اعضای مجلس ارتجاع، آخوند علوی، وزیر اطلاعات رژیم را به پای سؤال کشانده بودند تا در مورد خطر اصلی و نیرویی که از طریق فضای مجازی اکنون به خانهٔ همه مردم خشمگین و ناراضی راه یافته (و این قابل مقایسه با خمپارهباران وزارت اطلاعات توسط مجاهدین است) از او توضیح بخواهند.
در این جلسه کریمی قدوسی، عضو مجلس ارتجاع، به آخوند علوی گفت: «بهجز یکی دو مرحله، یک مرحله در آن دورههایی که (مجاهدین) خمپارهزنی میکردند آمدند تو همین اتوبان همت خمپارهها را کار میگذاشتند. وزارت اطلاعات را مورد هدف قرار میدادند. زمان آقای یونسی، یک دفعه همین سال گذشته حمله به مجلس شورای اسلامی در زمان وزارت جناب آقای علوی. یکی از این تهدیدات بسیار بسیار خطرناک فضای مجازیست تو این فضای مجازی ۳-۴سال گذشته بحث تلگرام تمام دستگاههای اطلاعاتی رصدهایشان حاکی از وقوع از یک کودتای رسانهای بر علیه انقلاب میدادند».
در برابر این حملات، وزیر اطلاعات روحانی سعی کرد معترضان را قانع کند که وزارت اطلاعات بر اوضاع مسلط است. وی برای روحیه دادن به مهرههای مجلس آخوندی گوشهیی از اعمال خلاف قانون رژیم در فضای سایبری را رو کرد و از جمله گفت: «وزارت اطلاعات با هزارها کانال و گروه که با ماهیت ضدانقلابی و ضدامنیتی فعالیت میکردند اعم از کانالهایی که یا مربوط به مجاهدین بود یا مرتبط با آنها بود را تحت اشراف اطلاعاتی قرار داده و با اینها برخورد کرده است بهخاطر اینکه اینها در مقابله با امنیت ملی فعالیت میکردند».
اما بهرغم این قدرتنمایی آخوند علوی، سرکرده وزارت بدنام اطلاعات، برخی از اعضای مجلس ارتجاع به بیحاصل بودن و نتیجه عکس دادن اقدامات سرکوبگرانه رژیم از وزارت اطلاعات تا سایر ارگانهای سرکوبگر رژیم دست گذاشتند.
الیاس حضرتی از جمله آنها بود که از جمله گفت: «روش برخورد و اداره مملکت چنین نیست. ۴۰سال از انقلاب گذشته زمانیست که الآن باید بشینیم فکر کنیم و تجدیدنظر کنیم در روشها و منشهای گذشتهمان؛ بستن رسانههای داخلی و برخورد کردن با آنها راه اداره افکار عمومی نیست و راه جلب اعتماد عمومی نیست، شما برخورد کردید چه نتیجهای گرفتید؟ کدام نتیجه را گرفتید»؟
این عضو مجلس ارتجاع ضمن اذعان به بنبست سانسور حتی برای روزنامههای حکومتی که مدیران و سردبیرانش همچون خود الیاس حضرتی از پاسداران و اطلاعاتیهای نظام هستند گفت: «بستن دست و بال روزنامههایی که در داخل منتشر میشوند محدود کردن رسانههای داخل نتیجهاش این شده که دیگران در خارج از کشور امروز برای خیلی از مسائل ما تحلیل میدهند... راه و روش کار برخورد کردن دستگیر کردن برخورد فیزیکی کردن نیست...».
در بیرون مجلس ارتجاع و در میان سایر رسانهها و مهرههای رژیم هم این روزها یکی از مهمترین احتمالات در چشمانداز تحولات «براندازی» یا «اغتشاش» است که در واقع همان اسم مستعار سرنگونی است. سایت حکومتی بهار در مورد بحران قدرت در رأس نظام نوشته است وقتی «قدرت بدون رعایت توازن سیاسی در نهادهای مختلف حاکمیتی توزیع شود... باید بروز و ظهور آنی و غیرقابل پیشبینی «جنبشهای بیسر» همانند آنچه که در دیماه سال گذشته رخ داد را شاهد بود». مقصودش از «جنبش بیسر» در دیماه همان قیامی است که خامنهای گفت مجاهدین در صحنه بودند. الآن برای حفظ روحیات تتمه امت وارفته در صحنه آن را «بیسر» میخواند.
اما درد نظام با بیسر خواندن قیامها و خیزشها درمان نمیشود چرا که همین بهاصطلاح «بیسران» که بهقول روزنامه حکومتی آرمان «آحاد جامعه» را تشکیل میدهند «واگرایی»شان «مهمترین تهدیدهای فراروی نظام است».(آرمان ۳۰تیر ۹۷) وقتی پای حفظ روحیه ریزشیها و لرزشیهای نظام در میان باشد، اسم رویارویی مردم با نظام و خیزش آنها علیه نظام، «واگرایی» میشود.