قیام ۱۴۰۱ مانند انقلاب ضدسلطنتی، طیفی وسیع از دانشجویان و دانشآموزان ایرانی را به میدان مبارزه با استبداد مذهبی آورد. یادمان نرفته است که در روزهای اوجگیری قیام، دانشآموزان علاوه بر تظاهرات در مدرسه با پایان روز تحصیلی، بهصورتی سازمانیافته به خیابان میآمدند و مانند رودی خروشان در شهر جاری میشدند و آن را به تلاطم درمیآوردند. آنها پیشتازان نسلی جدید بودند و هستند. نسلی که بهرغم بهدنیا آمدن و نشو و نما در اتمسفر تحجر و جموداندیشی حاکم بر مدارس ولی به آن تمکین نکرده و در ورای اختناق و سرکوب، آرمان آزادیخواهی را پیمیگیرد.
مردم ایران در آن روزهای غرورانگیز شاهد بودند که دختران دانشآموز و دانشجو در صف مقدم انقلاب دموکراتیک شرکت داشتند و با جسارتی ستودنی در برابر پاسداران تباهی قد علم میکردند. آنها با میدانداری اعتراضات اجتماعی و صحنههای شورانگیز قیام، در دل تاریکاندیشان ترس میریختند.
این روحیه حتی به دانشآموزان خردسال دوران ابتدایی نیز سرایت کرده بود. آنان شجاعانه عکسهای منفور خمینی و خامنهای را از صفحات اول کتابهای درسی خود میکندند و در خیابان به آتش میکشیدند.
ارتش میلیونی دانشآموزان ایران بهاین ترتیب راه انقلاب و آزادیخواهی را یافت. بدیهی است که این مایه از قیامآفرینی و خودآگاهی انفجاری، نسلهای جدیدتر ایران را برای استبداد فرتوت دینی خطرناک میکند.
این نسلهای خطرناک، آنگاه خطرناکتر میشوند که در ابعاد غیرقابل مهار به صفوف قیام و مقاومت سازمانیافته در داخل کشور میپیوندد و با الهام از منش مجاهدین و شهیدان سرفرازشان، پرچم کانونهای شورشی را برمیافرازند.
ابراهیم رئیسی، در روز اول مهر هنگام دیدار فرمایشی از یک مدرسه در شهرستان بهارستان، به این خطر اعتراف کرد:
«در این فضا ممکن است فکر بچه، اخلاق بچه، رفتار او را بربایند، رهزنانی هستند که میخواهند در این راه بچهها را فکرشان، اخلاقشان، عملشان را طبق میل خودشان قرار بدهند».
از کلمهٔ فرافکنانهٔ «راهزن!» که بگذریم و در کنه جملهٔ او دقت کنیم، آنهایی که بر روی «فکر»، «اخلاق» و «رفتار» تأثیر میگذارند، چه کسانی هستند؟!
آخوند آل هاشم امام جمعه خامنهای در تبریز، حرف در لفافهٔ جلاد۶۷ را اینگونه بالغ کرد:
«در آستانه سال تحصیلی جدید هستیم. از ویژگیهای سال جدید یک نگرانیهایی از وضعیت فرهنگی وجود دارد که ناشی از فتنه سال گذشته است. این نگرانی باید باشد. باید واقع بین بود».
«نگرانی از وضعیت فرهنگی»، کد وحشت از شرایط انفجاری جامعه است که گرایش جوانان به شورش و شرکت در پراتیکهای اختناقشکن را در پی دارد.
با این اعترافها به تهدید اصلی، تمام هیاهوهای دهانپرکن تبلیغاتی در مورد سرکوب قیام سراسری در یکمین سالگرد آن رنگ میبازد. دانشآموزان و دانشجویان استمرار قیام را در عناصری مانند «سازماندهی» و «آتش» هر چه بیشتر یافتهاند. بازگشایی مدارس و دانشگاهها پهنهٔ وسیعتری از این کارزار را در اختیار ارتش میلیونی جوانان قرار میدهد.