در سیامین سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان، امام جمعههای خامنهای ۲۹تیر ۹۷کابوس سرنگونی و هراس نظام ولایت فقیه از پیشروی ارتش آزادیبخش ملی تا دروازه کرمانشاه را به نمایش گذاشتند.
-آخوند علی خاتمی، امام جمعه خامنهای در زنجان گفت: پس از آن که خمینی قطعنامه ۵۹۸را پذیرفت هزاران (مجاهد) از غرب علیه (ما) عملیات خود را آغاز و تا نزدیکیهای کرمانشاه وارد شدند.
-آخوند سجادی امام جمعه خامنهای در ایرانشهر گفت: (مجاهدین) در سال ۶۷با شعار از مهران تا تهران در ۴۸ساعت دست بهعملیات زدند.
-آخوند میرعمادی، امام جمعه رژیم در خرمآباد نیز گفت: وقتی (نظام) قطعنامه ۵۹۸را پذیرفت، مجاهدین به ما حمله کردند.
ناگفته نماند که طی این سی سال چه سرکردگان نظامی و چه سیاسی رژیم، همواره از این جنس واکنشهای ترسآلود را داشتهاند که چند نمونه از آنها ذیلا میاید:
-آخوند صدیقی: نمایش جمعه قم“ ۱مرداد ۱۳۹۰: «منافقین اقدام به حمله به ایران کردند حدود ۵۰۰۰نفر منافق با تجهیزات کامل، وارد خاک ایران شدند نیروهای اسلام هم برای دفع شر این متجاوز جسور وارد صحنه شدند».
-پاسدار سعید قاسمی: ۱۳آبان ۱۳۹۱: «قصر شیرین دوباره. سر پلذهابی که در همون روزهای اول جنگ شهید بزرگوار شیرودی... نگذاشت که سقوط کنه سقوط کرد. کرند غرب سقوط کرد. تنگهای داریم بهنام پاتاق که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بیافته و کسی بالای اون تپه بایسته، گلدون پلاستیکی رو ول بده رو سر دشمن، نمیتونه نفوذ بکنه، سقوط کرد. اسلامآباد سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در چارزبر که اسمش گذاشتیم مرصاد. سقوط کرد. تاریخ نوشت ظرف این سه روز گذشته از شما بیش از ۱۲۰۰۰نفر و به یک روایت بیش از ۲۲۰۰۰نفر اسیر از شماگرفت. وقت نمیکرد سازمان مجاهدین خلق غنیمتیهای شما رو جمع کنند».
-پاسدار شعبانی تلویزیون رژیم ۷مرداد: «ساعت ۹و ده دقیقه کم بود من رفتم جایی که باید ملاقات صورت میگرفت. یه دفعه تلیفون، به من دادند که فلانی فوری است، رفتم دیدم فرمانده سپاه کرند ماست گفت فلانی وعده ما به قیامت. عراقیها حمله کردند و الآن دهنه کرند درگیریه، من اسلحه، مهمات رو گفتم از شهر ببرند. خداحافظ من هرچی بهش گفتم چته حالت خوب نیست ایشون تلفن رو قطع کرد، آقای هاشمی گفتند چه خبر جبهه ها. گفتم من خبری دارم که اگر صحت داشته باشه از این جلسه مهمتره
حمله کردند به کرند. ایشون گفت نه ما اینا رو در جنوب پس زدیم به یکباره گفت چی گفتی؟ یه بار دیگه گفتم سکوتی شد. گفت زنگ بزن به کرند چه خبره، من بلند شدم هرچی تلاش کردم نتوانستم کرند را بگیرم
-پاسدار شعبانی تلویزیون رژیم ۷مرداد۹۴: «رفتیم جلوتر. حالا نگو اینا منافقینن. من دستمو به آهن نفربرشون هم گرفتم. که سوار شم فکر کردم که اینا خودیاند. به یکباره میبنییم که نه اصلاً آرایش نفرات دختر و پسر و اینها اصلاً شرایط عادی نیست. من آمدم به آقای هاشمی گفتم اینها منافقینند عراق نیست».
-هاشمی رفسنجانی ۲مرداد۱۳۸۹: «در آن شرایط حساس من و حضرت آیتالله خامنهای در یکی از قرارگاههای جنوب بودیم. و قرار بر این شد که ایشان برای تمشیت امور در خوزستان بمانند و من برای سرکشی از وضعیت نیروها به جبهه غرب بروم. در مسیر خبر هجوم منافقین را در عملیاتی بهنام فروغ جاویدان که عملاً ظلمت جاویدان شد شنیدم این جانب بهعلت مسئولیت فرماندهی جنگ تا پایان آن تا رفع آن فتنه در کرمانشاه ماندم».
-پاسدار یاری: ۱۲مرداد ۱۳۸۹: «عملیات منافقین رو فرماندهیش رو رجایی برعهده بگیره. نام عملیات رو فروغ جاویدان گذاشتند. در جلسهای که داشتند قصد داشتند طی سی و سه ساعت تهران رو تصرف کنند.در مدخل ورودی شهر اسلامآباد غرب منافقین با اندکی از نیروهای مردمی و سپاه درگیر میشن متأسفانه بهعلت در هم آمیختگی با مردم شهر به تصرف منافقین در میاد. در همان روز توسط حضرت امام پیامی به سپاه داده میشه. توسط حاج احمد آقا. به سپاه بگویید وجب به وجب این خاک که در دست دشمن است بایستی آزاد بشه. بنا به اون پیام تاریخی سیل خروشان مردم از سراسر ایران رزمندگان غالب بر ۲۵۰گردان نیروی رزمنده درکرمانشاه آمادهٔ مقابله با منافقین بود».
-ولایتی وزیرخارجه وقت رژیم ۱۸/۰۴/۸۶: “تلخ ترین روز در طول ۱۶سال” وقتی بود که در نیویورک، قبل از ملاقات با دبیرکل وقتِ سازمان ملل ” همین که من نشستم، دیدم که یک تلکس به من دادند که در آن نوشته شده بود منافقین به ایران حمله کرده و کرند و اسلامآباد غرب را تصرف کردهاند و پشت دروازههای کرمانشاه هستند... آن قدر ناراحت شدم، من که سیگار نمیکشیدم، از یکی یک سیگار گرفتم و این سیگار را تا ته کشیدم که به فیلتر رسید و حتی فیلترش را هم کشیده بودم ولی خودم متوجه نشدم که دارم فیلتر سیگار را میکشم! » (روزنامهایران -۱۸/۰۴/۸۶)
-امام جمعه کرمانشاه: «آمدند و آمدند و آمدند و آمدند و ما یکموقع متوجه شدیم که نزدیک استانند!»
-تلویزیون رژیم در تاریخ ۸۷۰۵۰۸: محمد باقر آقایی از سربازان جنگ ضدمیهنی: «اولین نیروهای نظامی سازمانیافته ما، یعنی گردان لشکر ۹بدر، بعد از مقاومتهای مردمی که صورت گرفته بود، اولین نیروهای نظامی ما که در منطقه حاضر شدند از همین مسیر خودشان را به تنگه مرصاد رساندند، یعنی قرارگاهی که اینها نزدیکی کوزران داشتند، قرارگاه را ترک میکنند و در کمترین فرصت ممکن خودشان را به تنگه مرصاد میرسانند……از سمت کرند غرب آمده بودند مستقر شده بودند در داخل شهر. ما رسیدیم روی همین ارتفاعات زواره کوه که الآن مستقر هستیم، به ما خبر دادند که منافقین وارد شهر شدند و مستقر شدند و دیگر ما نتوانستیم قبل از آنها به شهر اسلامآباد برسیم. ……آنها از پایین که شلیک میکردند این جاده سرپایینی تقریباً جلوی دید کاملشون بود. در نتیجه با اس پی جی و گلولههای سنگینی که داشتند و گلولههای سبک شروع کردند به سمت بچهها تیراندازی کردن».
این واکنشها ریشه در رعشه سرنگونی دارد که ارتش آزادیبخش با رسیدن به دروازه کرمانشاه آن را به جان رژیم انداخت و از آنجا که طی این سی سال این نیروی مردمی همچنان استوار و حاضر به یراق با عبور از انبوهی از گردنههای صعب و سنگین آمادهتر از قبل برای اجرای مأموریت نهایی است، لذا رژیم آخوندی هنوز هر ساله، انبوهی نمایشگاه و سمینار و برنامههای مختلف برای آن برپا میکند و به این وسیله واکنش هراس آلودش را نشان میدهد. بهخصوص که بعد از هجرت بزرگ دیگر امکان حذف فیزیکی این نیروی مردمی را از دست داده است.