در حالی که دو ماه به خیمهشببازی انتخابات ریاستجمهوری رژیم مانده است، پیشاپیش رسانهها و مهرههای حکومتی نسبت به ورشکستگی، رکود و طرد آن از طرف مردم خبرمیدهند.
شکاف بین مردم و رژیم تا آنجا پیش رفته که قادر نیست بسیاری از نیروهای مزدور خود را نیز قانع به حمایت از خود و حضور در خیمهشببازی انتخابات ۲۶خرداد ۱۴۰۰ کند.
در این رابطه روزنامه شرق ۲۸فروردین ۱۴۰۰ نوشت: «دولت، جناحهای سیاسی و حتی چهرههای منفرد آن، هژمونی خود را از دست دادهاند و دیگر قادر نیستند مردم را با ایدهها، باورها و سلیقههای خود همسو کنند تا دست بهعمل سیاسی بزنند. این وضعیت بیشتر از هر جناح دیگری برای اصلاحطلبان دردناک است».
نگرانی این رسانه وابسته به باند خامنهای از نفرت مردم نسبت به نظام مبتنی بر این واقعیت است، که مردم در قیامهای سالهای گذشته خود با سردادن شعار «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا» خواست خود برای سرنگونی تمامیت نظام و باندهای درونی آن را ابراز کردند.
روزنامه مستقل هم نسبت به سوت و کور بودن انتخابات و تحریم آن توسط مردم ابراز نگرانی کرده است: «انتخابات ۱۴۰۰ در بیسابقهترین رکود، بیمیلی و ناامیدی نسبت به انتخابات گونهگون در چهار دههٔ اخیر پس از استقرار جمهوری اسلامی قرار دارد».
این روزنامه وابسته به باند روحانی علت بهوجود آمدن این «بیسابقهترین رکود» انتخابات و «بی میلی مردم» نسبت آنرا «تشدید شکاف ملت و حاکمیت، ناامیدی بیسابقه به بهبود اوضاع در سطوح مختلف و شکلگیری افقی تاریک در سپهر سیاسی کشور» دانسته است (مستقل ۲۸فروردین ۱۴۰۰)
روزنامه شرق در مطلبی دیگر و در گفتگو با یکی از عوامل باند مغلوب به رویگردانی و نفرت مردم نسبت به خیمه شببازی انتخاباتی به بیان دیگری اعتراف کرده است: «در این دوره وضعیت قدری متفاوت است و فارغ از اینکه چه جناحی با چه درصدی فاتح انتخابات میشود، انگار باید به بررسی علل سرد بودن فضای انتخابات بپردازیم؛ اینکه آیا عوامل اقتصادی و بحران معیشت مردم را از کنشگری سیاسی دور کرده است یا مردم تصور میکنند اصلاح وضع موجود لزوماً با رویکار آمدن کارگزارانی تازه محقق نمیشود؟.
اگر مردم و رأی آنها صرفاً بهمنزله زینتالمجالس تلقی شود، چیزی از جمهوریت نظام باقی نخواهد ماند. امروزه اثرات ناشی از این وضعیت، دامن همه مردم کوچه و بازار را گرفته و منجر به این شده که شهروند ما احساس کند راهحل مشکلات روزمرهای که کمرش زیر آنها خم شده است، از صندوق رأی نمیگذرد. این وضعیت خطرناکی است و باید بدون مجامله برای آن چارهای اندیشید؛ وگرنه ممکن است راهحل در جاهایی دیگر جستوجو شود، جاهایی که ممکن است از ناکجاآباد سر در بیاورد» (شرق ۲۸فروردین ۱۴۰۰).
اگر چه این مهره باند مغلوب جواب این سؤال که «... مردم تصور میکنند اصلاح وضع موجود لزوماً با رویکار آمدن کارگزارانی تازه محقق نمیشود؟» را خیلی خوب میداند،
اما بیتفاوتی مردم نسبت به اینکه چه کسی از مهرهها و عناصر باندهای رژیم سرکار بیاید به این دلیل است که آنها «سگ زرد» را «برادر شغال» میدانند و مردم ایران به تمامی سران حاکمیت و عوامل آن با دید «سگ زرد برادر شغال است» نگاه میکنند.
چرا که باند مغلوب و عناصر آن هم دفاع از موجودیتی میکنند که متکی بر سرکوب، چپاول، جهل و فریب مردم است، و رژیم مورد نظر آنها نیز با حکومت مورد نظر خامنهای و اعوان و انصار پلیدش تفاوتی ندارد. اختلافات و دعواها بر سر قدرت و غارت است نه اصل نظام.
این عنصر وابسته به باند مغلوب مطرح کرده است اگر رأی مردم «زینتالمجالس» تلقی شود چیزی از جمهوریت باقی نمیماند.
واقعیت این است که حکومت آخوندی از روز تأسیس آن توسط خمینی دجال بویی از جمهوریت و مردمسالاری نبرده، و طی ۴۰سال گذشته نظر ورای مردم برایش هیچ اهمیت و ارزشی نداشته و آنچه که تعیینکننده بوده نظر ولیفقیه بوده ولاغیر.
در نظرگاه منحط و مستبدانه خمینی: «موضوع ولایت فقیه از امور عقلایی است و واقعیتی جز جعل ندارد مانند قیم برای چهار صغار. قیم ملت با قیم صغار هیچ فرقی ندارد. مثل این است که امام کسی را برای حصانت حکومت یا منصبی تعیین کند» (سایت حوزه ۳دی ۹۶).
همچنین در این نظرگاه: «حکومت که شعبهیی از ولایت مطلقهٔ رسولالله است، یکی از احکام اولیه است و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در مواقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو نماید. حکومت میتواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی، که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است، جلوگیری کند» (صحیفه خمینی جلد ۲۰ صفحه ۴۵۲).
بیدلیل نیست که آخوند مصباح یزدی در مورد رأی مردم گفت در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد؛ نه در اصل انتخابات نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاستجمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری، ملاک قانونی تنها یک چیز است و آن رضایت ولایت فقیه است» (خبرگزاری ایسنا ۱۳دی ۹۹).
صرفنظر از واقعیاتی که در بالا به آن اشاره شد نگرانی اصلی باند مغلوب از «نه» بزرگی است که مردم ایران به خیمهشببازی انتخاباتی آخوندی میدهند.
نه بزرگی که در راستای سرنگونی آن است. واقعیت این است که مردم از حکومت آخوندی عبور کردهاند.
عبوری که پیش از این روزنامه حکومتی ابتکار ۲۱فروردین ۱۴۰۰ آنرا «بحران اعتبار» نامید و در مورد آن نوشت: «دیری است که بحران اعتبار دامن همه را گرفته است. هم نهادهای سیاسی و هم افراد سیاسی در نازلترین سطح اعتماد عمومی قرار دارند. ملت دیگر سخت به ادعاها و شعارها دل میبندند. دیگر برای سخنان فانتزی هورا کشیده نمیشود. اتوپیای ذهنیت جمعی جامعه ایران، پایش به زمین رسیده است و لذا مردم به وعدههای سرخرمن اعتنایی نمیکنند» (ابتکار ۲۱فروردین۱۴۰۰).
آری مردم به وعدههای سرخرمن حاکمیت آخوندی اعتنایی نمیکنند، چرا که مفاهیمی مانند دموکراسی و انتخابات همانطور که مصباح یزدی به آن اشاره کرد و در آموزههای ضدمردمی خمینی در باب ولایت فقیه خواندیم، مطلقاً با آن سر سازگاری ندارد و این نظام سرسوزنی به نقش مردم در تعیین سرنوشت خودشان اعتقادی ندارد.