در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی ۵۷
نظامهای حکومتی مختلفی در جهان وجود دارد از راست افراطی تا چپ افراطی.
از نظامهای مبتنی بر راه رشد صنعتی پیشرفته تا نظامهای عشایری و عقب نگهداشته شده متعلق به دوران فئودالیته.
نظامهایی که هیچ شباهت ظاهری و حتی محتوایی به یکدیگر ندارند اما در سلوک با مردم خویش بهشدت به یکدیکر شباهت دارند: نظامهایی مبتنی بر فلسفه سیاسی یکسانی که تنها راه مملکتداری را دیکتاتوری میدانند و بس!
شاه و خمینی در دوسر طیف فورماسیونهای اجتماعی در عین دوری از یکدیگر، بهشکل حیرتانگیزی به یکدیگر شباهت دارند!
موزه جنگ ویتنام - یک فروند از هواپیماهای اف ۵ شاه که در بمباران ویتنام شرکت داشتند
در چهلمین سالگرد سقوط دیکتاتوری سلطنتی، برخی وجوه مشترک شاه و شیخ را در قسمتهای پیشین این نوشته مرور کردیم. گرچه این دو، هر یک نمایندگان اصیل دو فورماسیون اجتماعی کاملا متفاوتاند اما کارکردهای سیاسی اجتماعی آنها و پیآمد سیاستها و حکومتهایشان به شکل حیرتانگیزی مشابه، یکسان و گاه مکمل یکدیگر است.
روبهرو کردن خواننده با خطوط شباهت در دو سیمای ظاهراً متضاد برعهده این قسمت از نوشتهای است که هفتمین بخش آن را در دست دارید.
یکی از پررنگترین خطوط شباهت شاه و شیخ(رژیم خمینی)، دخالت افسارگسیخته، مسلحانه و خونین و البته بسیار پرهزینه در کشورهای دیگر است. در مورد رژیم خمینی و جانشینان او نیازی به ذکر نمونه نیست چرا که حقیقتاً آخوندها بسا فراتر و جنایتکارانهتر از هر دیکتاتور سلطهجو و توسعهطلبی، جنگافروزی و صدور تروریسم و ارتجاع را درست بهمانند سرکوب، تبدیل به اهرم بقای حاکمیت ولایت فقیه کردهاند و در این زمینه بهاصطلاح «شور»ش را درآوردهاند! و نکته پنهانی برای بازگو کردن باقی نگذاشتهاند. جنایتی مستمر که روزانه شاهد آثار و پیامدهای آن در عراق و سوریه و یمن و افغانستان و لبنان و... هستیم. اما سیاستهای مشابه شاه؟
هواپیماهای محمدرضا شاه در بمباران ویتنام!
دخالت محمدرضا شاه در جنگ ظفار(۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵) را همگان میدانند، اما اینکه او در جنگ ویتنام هم شرکت داشته و برای بمباران مردم ویتنام هواپیما و پرسنل و نیرو و تجهیزات فرستاده بود را شاید اندک کسانی بدانند.
ماجرا از این قرار است که روز ۲۹مهر سال ۱۳۵۱ نماینده نیکسون به محمدرضا شاه پیام داد که به وی در جنگ ویتنام کمک کند و محمدرضا شاه هم بلافاصله فرمان ابلاغشده را اطاعت کرد و یک قلم،۳۲فروند هواپیمای اف ۵ برای نیکسون به ویتنام فرستاد. نیکسون در یک سخنرانی و هنری کیسینجر نیز سالها بعد(روزنامه اطلاعات ۱۱بهمن ۱۳۵۹) به شرکت شاه در آن جنگ اذعان کردند.(نگاهی به شاه - عباس میلانی ص ۴۱۴ نیز نکات دیگری را در این مورد بازگو کرده است)
این، همان ارتش ملی! محمدرضا شاه است که مانند یک یکان ارتش کشور متروپل برای مأموریت به اینسو و آنسو میرود!
در همین مورد اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا شاه، در خاطرات خود ج ۱ ص ۳۸۷ نوشته است: «در ۵آبان ۱۳۵۱ سفیر آمریکا پیام نیکسون را از طریق تماس تلفنی به شاه ابلاغ کرد که هواپیماهای اف ۵ خود را راهی ویتنام کند که با موافقت شاه مواجه شد».
مجله آمریکایی تایم نیز در مقالهای به تاریخ ۱۸دسامبر ۱۹۷۸ به قلم ریچارد هلمز، از رؤسای اسبق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، به چگونگی شرکت شاه در جنگ ویتنام پرداخته که مؤید نکات بالاست.
جنگ ویتنام حتی در آمریکا با مخالفت وسیع و جدی مردم روبهرو بود
نیازی به بازگویی این مطلب نیست که جنگ ویتنام اضافه بر مواجهه با مخالفت و تقبیح جهانی، با مخالفتهای بسیار جدی در جامعه آمریکا و حتی بخشی از هیات حاکمه آمریکا نیز روبهرو بود. تظاهرات ضد جنگ ویتنام در آن هنگام در اروپا و بزرگترین شهرهای آمریکا یکی از مهمترین وقایع آن سالهاست، اما محمدرضا شاه بیتوجه به تمامی این موارد، با یک اشاره نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، بخشی از مهمترین نیروهای نظامی کشور را مانند یک واحد از یکانهای ارتش آمریکا به جنگ ویتنام و شراکت در بمبارانهایی فرستاد که بعدها حتی در آمریکا نیز تقبیح شد.
هواپیماها بعدها با پیروزی ویتنام شمالی، توسط حکومت ویتنام مصادره شدند و یک فروند از همان هواپیماهای مصادرهای را نیز در موزه جنگ ویتنام بهعنوان سند جنایت حکومت وقت ایران نگهداری کردند که اینک نیز در معرض دید توریستهاست.
دخالت نظامی در کشورهای دیگر میتواند با هر مستمسکی واقع شود.
برای ورود به عرصه دخالت نظامی، مهم نیست عنوان ژاندارم منطقه را داشته باشی یا برای خود رسالتی در حد رهبری مسلمین جهان قائل شوی، مهم توان اعمال دخالت است حتی به خونینترین شکل.
شاه و خمینی بدون توجه به ظواهر امر در محتوا حداقل در این مقوله شباهتهای تأمل برانگیری دارند.
ژاندارمی پیشینه پاسداری!
دخالت نظامی شاه در ظفار واقعه بسیار معروف و لو رفتهای است، دخالت شاه در جنگ ویتنام چندان شناختهشده نبود، اما آنچه که کمتر مورد دقت و بازبینی قرار گرفته، ابعاد حیرتانگیز دخالتهای نظامی شاه در دیگر کشورهای جهان است که بهعلت حاکمیت سانسور و اختناق، کمتر مورد دقت قرار گرفتهاند.
اینجا تلاش میشود فقط و فقط فهرستی از برخی مهمترین دخالتهای نظامی شاه در دیگر کشورها به خواننده ارائه شود. طبعاً این فهرست شامل مأموریتهای سری و کماکان پنهان نگهداشته شده نمیشود.
پیشاپیش یادآوری این نکته ضروری است که شاه اقتدار خارجی و مناسبات پرخرج بینالمللی را بهعنوان پوششی برای پنهان نگهداشتن سرکوب داخلی که تا دیکتاتوری تکحزبی هم بالغ شد و شکنجه و ترور مخالفان سادهترین وسیله آن بود، بهکار میبرد تا جایی که شاه اساساً زندانیان سیاسی را «زندانی سیاسی» نمیشناخت و خودش بهصورت گزینشی مشخص میکرد چه کسانی زندانی سیاسی هستند و چه کسانی را میتوان به اسم تروریست از دایره شمول آن محروم کرد!
«پاسخ به تاریخ» نوشته شاه ص ۲۳۰ به بعد
این سند درک شاه از زندانی سیاسی را نشان میدهد. شاه با تروریست نامیدن مبارزان مسلح آنها را مهدورالدم اعلام میکرد و خمینی به اسم منافق!
راستی آیا واقعاً هیچ ناظر بیطرفی هست که شباهتهای شاه و خمینی را در همین چند «فاکت» مسلم و مستند درنیابد؟
فعال کردن تضادهای خارجی برای پنهان کردن سرکوب داخلی!
فعال کردن تضادهای خارجی و تحتالشعاع قرار دادن تضادهای داخلی یک تاکتیک ظاهراً معمولی برای دیکتاتورهاست. شاه میگفت برای برقراری دموکراسی سیاسی ابتدا باید به پیشرفت اقتصادی(دموکراسی اقتصادی بهقول خودش) دست یافت و لازمه این کار نیز ایجاد امنیت داخلی(سرکوب) و امنیت خارجی(دخالتهای منطقهای) است. این دو عنصر اساسی دکترین شاه(تضاد خارجی، پوش سرکوب داخلی) چقدر به نظریه توسعه رژیم خمینی(استراتژی «حفظ نظام» از طریق «بسط») شبیه است؟
برای یافتن پاسخ دقیق این سؤال نیاز است مقدمتاً نگاهی شود به لیست دخالتهای نظامی شاه در دیگر کشورها.
تعریف دموکراسی سیاسی از نظر محمدرضا شاه
دموکراسی سیاسی مشروط به دموکراسی اقتصادی است و این دومی هم منوط است به امنیت داخلی و خارجی! در نتیجه همه چیز در خدمت سرکوب و توسعهطلبی!
فهرستی از مهمترین دخالتهای نظامی محمدرضا شاه در کشورهای دیگر
فرد هالیدی، روزنامهنگار ایرلندی، در کتابش(ایران، دیکتاتوری و توسعه - تهران ۱۳۵۸) نوشته بود: «نظامیگری از مهمترین عوامل تعیینکننده و جهتدهنده در سیاست خارجی ایران بین سالهای ۱۹۷۹-۱۹۷۰م بود. در این محدودهٔ زمانی، سابقه و کثرت دخالتهای خارجی هیچیک از کشورهای جهان توسعهنیافته به اندازه ایران نبود».
آن روزنامهنگار اروپایی البته غلو نمیکرد نگاهی به آنچه که تاکنون از گوشه و کنار و بهصورت جستهوگریخته از لابلای روزنامهها استخراج شده، به خواننده این سطور یادآوری میکند که شاید روزنامهنگارها غلو کنند اما واقعیات نهفته در فهرست زیر، هر ابهامی را حداقل در این مورد مشخص برطرف میکند:
بدون دخالت ما، ظفار تبدیل به آنگولا میشد! - توهمهای شاه یا مستمسکی برای...؟
- روزنامه اطلاعات در تاریخ ۴آذر سال ۱۳۵۲ به نقل از شاه نوشت: «آماده هستیم به هر کس که نیازمند باشد کمک کنیم.(اطلاعات به نقل از روزنامه الحوادث چاپ لبنان)
- روزنامه اطلاعات مورخ ۲بهمن ۱۳۵۲ باز هم به نقل از شاه نوشت: «هر دولتی که در خلیجفارس کمک بخواهد ما حاضر به همکاری با آن هستیم». روزنامه اطلاعات این نکته را از مصاحبه شاه با دیلیتلگراف انگلستان عاریت گرفته بود.
- ارتش شاه در سال ۱۳۵۳ وارد درگیریهای داخلی پاکستان شد. استعداد نیروهای اعزامی شاه برای سرکوب بلوچهای پاکستان حداقل چند واحد از نیروهای گارد شاهنشاهی و ۲اسکادران هلیکوپترهای هوانیروز بود. آن عملیات ۲سال به درازا کشید.
- اسفند ۱۳۵۵، اردشیر زاهدی، سفیر شاه در واشنگتن، ضمن یک سخنرانی در آمریکا رسماً اعلام کرد ایران با تجزیهطلبان پاکستان مبارزه خواهد کرد.(تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا... عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ۱۳۶۸ - تهران)
- شاه در بحران ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ بین دو کشور هند و پاکستان، به جای حفظ بیطرفی ایران، وارد معرکه شد و آشکارا دخالت نظامی کرد(سال ۱۹۶۵) و برای نخستین بار هواپیماهای نظامی ایران را در اختیار ارتش پاکستان قرار داد.
- شاه در جریان سفر خود به زلاندنو در مهر ۱۳۵۳(اکتبر ۱۹۷۴) به هندوستان پیشنهاد همکاری نظامی برای تأمین امنیت اقیانوس هند را داد و وارد همکاری نظامی با هندوستان شد.
دخالتهای نظامی شاه فقط منحصر به کشورهای همسایه نبود.
شاه در کشورهایی آنسوی همسایگانش نیز دخالت نظامی میکرد!
برای شاه تفاوتی نداشت که نیروهای ارتش خود را به ویتنام جنوبی بفرستد یا به شاخ آفریقا!
مهم نبود به قاتل پاتریس لومومبا کمک کند یا به بدنامترین کشورهای اشغالگر در آسیا!
آفریقای غربی یا شمال آفریقا یا اقیانوس هند و...
شاه به هر جا که به او دستور داده میشد، نیرو گسیل میکرد!
- محمدرضا شاه در طول جنگهای داخلی یمن میان سلطنتطلبان و جمهوریخواهان در طول سالهای ۱۹۷۰-۱۹۶۲، با ارسال اسلحه و آموزش نظامی سلطنتطلبان، رسماً ایران را وارد درگیریهای داخلی یمن کرد و تا آنجا پیشرفت که به آموزش شماری از عناصر سلطنتطلب یمنی در دبیرستان نظام تهران پرداخت.
روزنامه اطلاعات چاپ تهران مورخ سوم دی ۱۳۵۴ از قول شاه نوشت ایران بارها به سلطنتطلبان یمنی کمک کرده است.
هرگز میزان تلفات واقعی نیروهای ایرانی در آن جنگهای بیمعنی مشخص نشد
- در مورد وارد کردن ایران در جنگ ویتنام نیز گرچه در ابتدای این مقاله توضیح داده شد اما ذکر این نکته ضروری است که شاه در شرایطی به حمایت از «وانتیو»، دیکتاتور دستنشانده ویتنامی، پرداخت که کانادا از ورود به ماجرای ویتنام حتی در سطح عضو هیات ناظر بر تحولات جنگ ویتنام خودداری کرد!
- محمدرضا شاه حتی در نبرد میان سومالی و اتیوپی بر سر منطقهٔ «اوگادن» در شاخ آفریقا نیز دخالت کرد! شاه در ماجرای شاخ آفریقا از «محمد زیادباره»، رئیسجمهور وقت سومالی، در برابر اتیوپی حمایت نیرویی، مالی و لجستیکی کرد. پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در انگلستان، بعدها در کتابش(در خدمت تخت طاووس...) با اشاره به کمکهای نظامی ایران و ارسال تسلیحات سنگین و نیروهای آموزشی به کشورهای آفریقایی نوشت: «معلوم میشود ما داریم به اطراف و اکناف (عالم) بال میگشاییم»!
- شاه با گشادهدستی و البته از کیسه مردم ایران حتی «موبوتو سسهسکو» حاکم فاسد و بدنام زئیر را نیز از حمایتهای مالی و نیروییاش در جنگهای داخلی زئیر(جنگ در ایالت شابا) محروم نکرد!(موبوتو با موسی چومبه در قتل پاتریس لومومبا دست داشت) موبوتو از معروفترین رهبران فاسد آفریقایی در دوران خود بود.
- در بخش دیگری از قاره سیاه نیز جای پای نیروهای مداخلهگر شاه دیده میشود! مانند صحرای غربی در شمال آفریقا. شاه نیروهایی از ارتش را برای شرکت در نبردهای صحرای غربی در شمال آفریقا اعزام نموده بود و در آنجا البته متحمل تلفاتی هم شده بود.
- روزنامه آیندگان در تاریخ ۲۴شهریور سال ۱۳۵۳ خبر داد که در شهریور همان سال نیروی دریایی شاه، مجموعهٔ مانورهای مشترکی با مصریها با هدف حضور سریع در آبهای مصر و کانال سوئز برگزار نمود.
تایید رزومه شاه توسط نیکسون
سیاستهای شاه البته گرچه طبیعتی توسعهطلبانه داشت اما در حقیقت چیزی بیشتر از اجرای اوامر ستاد ارتش کشور متروپل نبود.
شاه با تمامی آنچه که برای دخالت در کشورهای دیگر جهان در آسیا و آفریقا و اقیانوسیه هزینه میکرد و بهرغم ظاهر مقتدرش البته تنها و تنها یک «ژاندارم» بود و نه بیشتر!
رئیسجمهور اسبق ایالات متحده آمریکا، ریچارد نیکسون، یکبار بعدها در یک سخنرانی رسمی و در تقدیر از دخالتهای برونمرزی شاه گفته بود:
«شاه حافظ امنیت تنگهٔ هرمز شد،
ظفار را درهمکوبید،
با شناسایی اسراییل در تحریمهای نفتی ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعراب شرکت نکرد،
نفت لازم ناوگان مدیترانه (ما) را تأمین کرد،
با انتقال نیروها و پشتیبانی پنهانی از اکراد مانع از شرکت عراق در نبرد ۱۹۷۳ اعراب و اسراییل شد،
سوخت ناوگان ما را در اقیانوس هند تأمین کرد،
هواپیماهای فانتوم اف-۵ را به حمایت ویتنام جنوبی فرستاد».
ژاندارمی که به جای دریافت حقوق، هزینههای دیگران را هم تقبل میکرد!
همیشه و در همهجای جهان رسم است کسی که بهنیابت از سوی دیگری کاری انجام میدهد، دستمزد خود و هزینههای کار انجامشده را از همان شخص سفارشدهنده دریافت میکند اما این اصل، در مورد «شاه» برعکس بود!
شاه پول مردم ایران را خرج خریدهای تسلیحاتی عجیب و غریب میکرد و از سوی دیگر همان سلاحها و جنگافزارها را برای جنگ در اختیار یکی دیگر قرار میداد و سربازش را هم تأمین میکرد!
یا در جنگهایی دخالت میکرد که هزاران کیلومتر دورتر از ایران بود و هیچ ربطی به ایران، منافع ایران و منافع مردم ایران نداشت.
یکبار رسانه «اخبار ایالات متحده و جهان» در شماره ۲۲مارس سال ۱۹۷۶ خود نوشت:
«طبق مدارک موجود در وزارت دفاع آمریکا، ایران از سال ۱۹۷۲ تا بهحال معادل ۹میلیارد دلار اسلحه به آمریکا سفارش داده است.
سفارشات به انگلیس کمتر از ۲میلیارد است.
آلمانیها یک کارخانهٔ اسلحهسازی را در ایران اداره میکنند.
شوروی نیز، در مقابل گاز، وسائل حملونقل نظامی به ایران میدهد.
قریب ۱۳۰۰تن از افراد وزارت دفاع آمریکا در این کشور بهسر میبرند و هزاران آمریکایی غیرنظامی به موجب قرارداد کمپانیهای گرومن و بل در ایران بهکار مشغولاند».
تاراج سرمایههای مردم ایران
آتشزدن سرمایههای مردم ایران در کوره جنگهای بیمعنی، یک همزاد دیگر هم داشت: گسترش فساد مالی در سراپای دستگاهی که درگیر جنگهای نیابتی بود.
- بهمن زند، سفیر شاه در عمان، در گزارشی به وزارتخارجهٔ ایران در اواخر آبان ۱۳۵۳ هزینهٔ شرکت ایران در جنگ ظفار را میلیاردها تومان ذکر کرد.
فریدون هویدا با اشاره به همین موضوع جنگ ظفار در کتاب خودش نوشته است:
«آندره گرومیکو، وزیر خارجهٔ وقت شوروی، در سپتامبر سال ۱۹۷۶(۱۳۵۵) ضمن ملاقات با وزیر خارجهٔ ایران در نیویورک با لحن طعنهآمیزی به او گفت: «این همه سلاحی که شما در ایران انبار کردهاید ما را به فکر انداخته است».
هنگامی که وزیر امور خارجهٔ ایران پاسخ داد: «باید بدانید که ما هرگز قدمی علیه همسایهٔ شمالی خود برنخواهیم داشت؛ چون به این مسأله واقفیم که نیروی ما هیچگاه به پای شما نخواهد رسید...»، گرومیکو بلافاصله در پاسخ او گفته بود: «طبعاً! و تعجب ما هم در این است که پس شما این همه اسلحه را برای مقابله با چه کشوری لازم دارید؟
علیه عراق که کشور کوچکی است و به پای شما نمیرسد؟
علیه شیخنشینهای عربی که از نظر نظامی قدرتی ندارند؟
علیه عربستان سعودی که به هیچوجه نمیتواند برای ایران تهدیدآمیز باشد؟
پس علیه چه کسی»؟
باز هم یادی از شاه و رویای بمب اتمیاش!
بهعنوان آخرین نکته در این بخش از مجموعه حاضر ضروری است مجدداً نگاهی شود به تمایل هیستریک شاه به داشتن بمب اتمی! که ناگزیر بود در مورد آن «تقیه!» کند!
شاه در مصاحبه با محمد حسنین هیکل، روزنامهنگار مصری، صریحاً گفته بود: «ایران آخرین کشوری نخواهد بود که به سلاحهای اتمی دست خواهد یافت»!
در قسمت بعدی این نوشته نگاهی میکنیم به «دکترینی که شاه و خمینی را به یک راه کشاند»!
راه دیکتاتوری و تکحزبی
راه مسابقه تسلیحاتی بیدنده و ترمز
راه توسعهطلبی، جنگ و سرکوب!
راهی که اولی را رودرروی مردم قرار داد و او را به دست مردم ساقط کرد و اینک دستاندرکار حل و فصل مساله؟! دومی است!
ادامه دارد...
بیشتر بخوانید: