غارت اموال مردم توسط سردمداران رژیم و ریختن آن به گلوی جمعیت ۴درصدی وابسته به حاکمیت، باعث فقر اکثریت ۹۶درصدی مردم شده که بسیاری از آنها نیز محتاج نان بهعنوان قوت لایموت هستند.
وحشت از فرجام خطرناک جمع شدن ثروت بیحدوحصر در دست اقلیت و فقر غیرقابل توصیف اکثریت دو درصدی، باعث نگرانی عناصر و رسانههای حکومتی شده است.
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی با عنوان «دوقطبی اسفناک ثروت» به شرایط اقتصادی اکثریت مردمی که نگران چگونگی بقا و ادامهٔ حیات خود هستند اشاره میکند.
در مقابل این توده فقیر «رشد قارچگونه ثروتمندان» هستند که «یکشبه مانند انگل اقتصادی» سر بر میآورند، طوری که «رویش حبابگونه زراندوزان لحظهای، مایه حیرت و تعجب مردم شده است».
روز ۶خرداد مقاله نویس آفتاب یزد این سؤال را مطرح کرده است:
«چگونه افراد اندکی که هیچگونه توانایی قابل قبولی ندارند ولی ثروت بیکران و ناگهانی کسب کردهاند و دست به اقدامات محیرالعقولی زده و موجبات مشکلات فراوانی در اذهان عمومیشدهاند».
چند سطر بعد در پاسخ به همین سؤال نوشته است: «توزیع نابرابر ثروت که باعث قدرتمندی گروهی در مقابل ضعف گروه دیگری شده است و در واقع با ناتوانی گروه دیگر توانمندتر میشوند. گروهی که همه چیز دارند و در مقابل گروهی که هیچ چیزی ندارند و این دوقطبی شدن ثروت در جامعه خطرناک است».
این دوقطبی سازی و اختلاف هولناک طبقاتی در این سرزمین، حیرتانگیز و بیسابقه است که بهقول یک مهره حکومتی باعث «بغض در گلو» کارگران و محرومان شده، بغضی که یک روز خواهد ترکید.
او بغض مانده در گلوی مردم را به ستمکاری و غارت بیحدوحصری نسبت میدهد که «خر را با آخور میخورند، سر خیابانی را میبندند داخل ماشینها را میگردند، ته خیایان را میبندند، داخل ماشینها را میگردند، سکان را ربودند. ».
وی در ادامه با اشاره به غارتگران وابسته به مهرههای اصلی نظام میگوید: «این ثروتهای جمع شده و این اشرافیتی که در ایران میبینم، در هیچ جای دنیا نمیبینیم. کاخ شاه در مقابل چیزهایی که اینها میسازند صفر است...» و سرانجام «روزی فقرا این خانهها را آتش میزنند». (سایت اعتماد آنلاین ۵خرداد ۹۹)
در مقابل این کاخهای اشرافی و شهرکهای اشرافی که «باستی هیلز» نامیده میشوند انبوه حاشیهنشینان و حاشیه قبرستاننشینان هستند.
یک مهره حکومتی با اشاره به مشکلات و شرایط حاشیهنشینان میگوید: «۳۸میلیون حاشیهنشین در اطراف شهرها بدون کمترین امکانات برای زندگی هستند که ۷میلیون و ۶۰۰هزار نفر آنها از حاشیه شهرها هم رانده شده و به حاشیه قبرستانها پناه بردهاند.
حاشیهنشینی در داخل شهرهای تهران، مشهد و قم افزایش پیدا کرده، و کار به جایی رسیده که بسیاری از مناطق گردشگری، مکانهای تاریخی، مذهبی مثل امامزادهها، مقبرهها، تکایا و… جمعیت حاشیهنشین را در خود جای دادهاند».(خبرگزاری برنا ۴خرداد ۹۹)
آری وجود تودههای فقیر در حاشیه شهرها آن روی سکه زندگی سردمداران و ایادی نظام است که بر اریکه قدرت چنبره زده و همراه با قشر انگلی وابسته به خود خون مردم فقیر را در شیشه کردهاند.
در تشریح این وضعیت فاجعهبار، هدایتالله خادمی یکی از اعضای مجلس اعتراف میکند: «طی چند ده سال گذشته گروهی نوکیسه و تازه به دوران رسیده ناکارآمد و منفعتطلب بر امور اجرایی و دولتها چنبره زدند و نتیجه عملکردشان باعث گسترش فقر شدید، فاصله طبقاتی، کودکان خیابانی، بیکاری و افسردگی جوانان، عادی شدن اختلاس، گسترش مصرف مواد مخدر و دهها مشکل دیگر شده است.
این گروه منفعتطلب از یک جریان خاص نیستند گاهی چپ هستند و گاهی راست همانند فصول سال چهار فصل هستند نقطه اشتراک همه آنها اختلاس و حیف و میل منابع کشور است به همین دلیل است که خاوریها بهوجود آمدند و راحت رفتند، برای همین است که خبری از چهار و هشت دهم میلیارد دلاری و هزاران میلیارد دلار نیست و تازه میخواهند ۵میلیارد دلار دیگهای هم بگیرند و مردم فقیر را بدهکار کنند...
مافیا همه با هم بودند چپ و راست و با لباس و بیلباس [آخوند و غیرآخوند] همه با هم هماهنگ بودند» (رادیو فرهنگ ۱۶اردیبهشت ۹۹).
در چنین رژیمی است که اختلاسگران دهها میلیاردی سر برآوردهاند، و قضاییه آخوندی برای در بردن سردمداران آن و سفیدسازی اختلاسهای آنها هر روز یکی از ایادی دست چندم فساد و اختلاس را بهعنوان «سلطان فساد» در یک رشته اقتصادی دم تیغ میبرد، تا اختلاس گران اصلی در صدر حاکمیت بدون هیچ دغدغه خاطری به شغل شریف چپاول ادامه بدهند.
روزنامه مستقل در مورد این سلاطین فساد مینویسد: «این "سلاطین فساد" در کنار املاک نجومی، حقوقهای نجومی، اختلاسهای نجومی و دیگر نجومیها نشاندهنده فساد عمیق و ریشهدار اقتصادی در کشور است که قطعاً با «سلاطین فساد سیاسی و... «دستشان در دست هم است. این فساد گسترده از مرحله هشدار گذشته. به یقین نظام در گرداب فساد غرق خواهد شد» (مستقل ۶خرداد ۹۹).
در این شرایط آنچه بیش از همه حاکمیت و نظام غارت را دچار وحشت و سرآسیمگی میکند آتش و آتشفشانی است که از فاصلهٔ عظیم طبقاتی در جامعه برمیخیزد. آتشی که خانهٔ ظلم و خانههای غارتگران را میسوزاند.