وضعیت کارگران در حکومت ضدکارگری آخوندی هر روز وخیمتر از قبل میشود. آمار تکاندهنده خودکشی و مرگ کارگران بر اثر سوانح در ماههای اخیر بیسابقه است و حجم بهرهکشی و استثمار کارگران در شرایط کنونی سقفهای جدیدی در تاریخ ایران زده است. به همین علت از آقای عباس داوری مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقاومت ایران درخواست کردیم در این گفتگوی کوتاه به سؤالات ما در مورد مشکلات کارگران و راهکارهای موجود پاسخ دهند.
آقای داوری با تشکر از حضورتان در این گفتگو، سؤال را اینطور آغاز میکنیم که:
طبق آمار رسمی که در رسانههای رژیم منعکس شده از اول خرداد تا ۲۰مرداد امسال (۱۴۰۱)، ۱۰ کارگر خودکشی کردهاند یعنی تقریباً در هر ۱۰روز یک کارگر زحمتکش خودکشی منجر به مرگ داشته که نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایش داشته ست. از طرف دیگر ما شاهد افزایش مرگ و میر کارگران بر اثر سوانح کار هم هستیم که طبق گزارشات رسمی و منتشره رژیم تا ۸۰۰ کارگر در یکسال رسیده است. این آمارها هر چند که بهوضوح کوچکنمایی هم شده، بهنظر شما چه وضعیتی را در جامعه کارگری ایران نشان میدهد؟
عباس داوری: در پاسخ شما در یک جمله باید گفت وضعیت کارگران میهن ما در شرایط فعلی و زیر فشارهای خامنهای - رئیسی، از وضعیت بحرانی گذشته و به وضعیت فاجعهبار رسیده است. دلایلش این است که:
اولا-خامنهای، پاسداران و سران رژیم که بزرگترین کارفرماها در ایران هستند، مطلقاً هیچ حق و حقوقی برای کارگران ایران قائل نیستند.
۱) کارگران میهن ما مطلقاً امنیت شغلی ندارند. هر لحظهای که کارگزاران رژیم بخواهند میتوانند کارگر را بدون کمترین مابازایی از واحدهای کاری اعم از تولیدی یا خدماتی اخراج کنند. با توجه به تعداد میلیونها بیکار در ایران، کارگر تلاش میکند که اخراج نشود چون نمیتواند کاری پیدا کند بنا بر این به شرایط ظالمانهٔ و به وحشیانهترین استثمار از طرف رژیم، تن میدهد. نه بیمهٔ درمانی دارد و نه بیمهٔ بازنشستگی... .
۲) در واحدهای کار، وسائل ایمنی وجود ندارد به این دلیل کارگران در حین کار، دچار سانحه میشوند. در حالی که یکی از مهمترین حقوق کارگران «ایمنی حین انجام کار» است، اما آخوندها هر روز این ضریب ایمنی را در محیطهای کار پایینتر آوردهاند تا کیسه خامنهای و سپاه پاسداران پر شود. بهعنوان مثال در سال۱۳۷۲ که جمعیت کشور حدود ۵۷میلیون بوده است، ۲۰۴نفر در حوادث کارگری فوت کردهاند (روزنــامـه ســلام ۲۸فروردین ۱۳۷۳) اما اکنون ۲۹سال بعد در حالیکه جمعیت ۸۵میلیون نفر شده است، تعداد کارگرانی که در اثر حوادث ناشی از کار فوت میکنند به ۸۰۰ کارگر در سال رسیده است. یعنی جمعیت ۵۰درصد اما تلفات کارگران چهار صد برابر افزایش یافته است. در حالی که هیچگاه آمار دقیق کارگرانی که در محیطهای مسموم و بسیار سخت و فاقد حداقل استانداردهای بهداشتی، جان میبازند منتشر نمیشود.
۳) حداقل دستمزد در نظام آخوندی که پایه همهٔ دستمزدهاست، مطابق آمار و ارقام حتی کفاف معیشت یک هفته کارگر را نمیدهد چه رسد به یک ماه.
ثانیا- روزی نیست که مردم ایران با افزایش سرسامآور قیمت کالاهای اساسی مواجه نشوند. مثلا بر اساس اعلام مرکز آمار ایران در مهرماه گذشته «در یک سال گذشته ۴۰قلم از کالای اساسی مورد نیاز مردم ۱۰۰درصد افزایش داشته است. در بین اقلام سفره خانوار، روغن نباتی با ۱۴۱درصد رکورددار است. کره پاستوریزه با ۱۲۱درصد، خامه با ۱۲۰درصد، مرغ با ۱۱۹درصد و نخود با ۱۱۲درصد افزایش قیمت داشته است» (ستاره صبح ۱۸مهر ۱۴۰۰). این روندی است که بعد از مهرماه ادامه داشته و در سال آینده نیز وضعیت بهتر از این نخواهد بود. همچنین «برنج از اسفند سال گذشته تا اسفند سال جاری ۹۰درصد افزایش داشته است» (ستاره صبح ۲۱اسفند ۱۴۰۰)
۵ماه بعد رسانههای رژیم نوشتند: «بنا بر گزارش اخیر مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطهای گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» به ۸۶درصد رسیده است» گزارش همین مرکز نشان میدهد: «گروه روغن و چربیها با ۲۹۳.۱ درصد، در صدر تورم تیرماه قرار داشته و قیمت هر شانه تخممرغ به ۱۰۰هزار تومان» رسیده است (همدلی ۴مرداد ۱۴۰۱) این افزایش متعلق به تیر ماه است
در این میان وضعیت معیشتی زنان کارگر بسیار دردناکتر است. «از میان ۴میلیون و ۳۲۰هزار زن شاغل در سال۱۳۹۸، حدود ۱۵.۳ درصد از آنان یک سال بعد (۱۳۹۹)، بیکار شدهاند» و «سهم زنان از مشاغل خدماتی در یک تقسیمبندی ناعادلانه، بیش از مردان است در پارهای زمانها چنین شرایطی توأم با نادیده گرفتن حقوق اساسی (بهره کشی، کار اجباری، کار غیرارادی، شرایط سخت کار مانند ساعات طولانی کار، حمل و جابهجایی وسایل سنگین)» میباشد.
رسالت ۲۱دیماه ۱۴۰
نتیجه اینکه کارگران ما با آن همه تلاشی که میکنند حقوق بسیار ناچیزی میگیرند که حداکثر در یک ماه فقط معاش یک هفته را میپوشاند گرانی و تورم هم که سر بازایستادن ندارد.
کارگر خودش و خانوداهاش هم که بیمهٔ درمانی ندارند سانحه در محیط کار هم پیویسته آنها را تهدید به مرگ میکند. اینها یعنی فاجعه در محیط کارگری.
سؤال دوم: بارها رئیسی جلاد و کارگزاران رژیم این وضعیت را ناشی از تحریم قلمداد کرده و میکنند در این رابطه نظر شما چیست؟
عباس داوری: از یک جلاد مطلقاً دروغهای شاخدار بعید نیست. همین روزهایی که رئیسی جلاد این حرف را میزند، همهٔ مردم ایران شاهد هستند که حدود ۹۲هزار میلیارد تومان یعنی ۹۲تریلیون تومان در فولاد مبارکه که تحت کنترل خامنه و پاسداران است، اختلاس شده است. هر کسی میداند که این همه پول، فقط از غارت و استثمار وحشیانهٔ بهوجود آمده و معنی آن گرسنه خوابیدن میلیونها کارگر زحمتکش است.
روزنامهٔ اعتماد ۴دی ۱۴۰۰ نوشت: «در کشور ما اگر تا دیروز اختلاسها ۱۲۳ میلیاردی بود امروزه هزاران میلیاردی شده است، پنتهاوس و ویلاهایی در تهران با قیمتهای ۷ تا ۱۵میلیون دلار وجود دارد که از املاک منطقه بورلی هیلز آمریکا گرانترند»
همچنین به نوشتهٔ روزنامه شرق ۹اسفند ۱۴۰۰ «دارویی که در داخل به قیمت ۵۰۰هزار تومان تولید شده و مسیر توزیعش کاملاً شناختهشده است، به قیمت ۲۵میلیون تومان فروخته میشود» در حالی که همه میدانند: انحصار تولید و توزیع دارو در ایران، در دست خامنهای است که در دو هلدینگ بزرگ «برکت» و «تیپیکو» سرجمع شدهاست که هر کدام بیش از ۲۵شرکت بزرگ زیر مجموعه دارد.
بهنوشته روزنامه ستاره صبح ـ ۴مهر ۱۴۰۰ «سود خالص ۲۰ بنگاه بزرگ رانتی در ۱۳۹۹ بالغ بر ۲۵۰هزار میلیارد تومان بوده که معادل با کسری بودجه است»
روزنامه شرق ۲۱بهمن ۱۴۰۰ نوشت: «در کل دوره خصوصیسازی ۳۰ساله بعد از جنگ، ۳۷۴هزار میلیارد تومان از اموال مردم (به ارزش امروز) به جیب رانتخواران رفته است» در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از فولاد مبارکه اصفهان ۹۰ عنوان تخلف، انحراف و تحمیل خسارت و توزیع رانت بالغ بر ۹۱هزار میلیارد تومان و همچنین ضعفهای ساختاری و نواقص قانونی مورد شناسایی قرار گرفته است.
سؤال آخر: از آمار و ارقام مشخص میشود که پول و ثروتهای عظیمی وجود دارد ولی حقوق کارگران را نمیدهند، کارگران چه باید بکنند؟
عباس داوری: همچنانکه گفتید سرمایه هست پول هست ثروت هست که متعلق به همان دهها میلیون زحمتکش و کارگر است که برخی از آنها متأسفانه زیر فشارهای ضدانسانی خامنهای، بهخودشان صدمه میزنند. راهحل واقعی این است که کارگران و زحمتکشان میهن ما حقوق حقهٔ خود را از حلقوم این استثمارگرانی که مطلقاً حقی برای آنها قائل نیستند در بیاورند یعنی باید دست در دست هم اعتراضات و خشمهای خود را فریاد بزنند... .