728 x 90

وقت برخاستن است ـ عباس داوری

روز جهانی کارگر، بر کارگران شریف مبارک و گرامی باد

عباس داوری، مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقاومت ایران
عباس داوری، مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقاومت ایران

ضروریست نسل جوان از وضعیت کارگران ایران، در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق، مطلع شوند تا مشخص شود که شاه و شیخ چه حق و حقوقی از کارگران میهن‌ما، ضایع کرده و به جیب خود ریخته‌اند. در زمان دکتر مصدق، کارگران ایران از حقوق زیر برخوردار بوده‌اند:

۱- کارگران ایران دارای قوی‌ترین سندیکاها و نمایندگی‌های کارگری بودند. در «سازمان بین‌المللی کار» نیز، اعتبار زیادی داشتند.

۲- کارگران واحدهای کار، «امنیت شغلی» داشتند و کارفرما نمی‌توانست به دلخواه خود کارگر را اخراج کند.

۳- کارگران، دارای انواع بیمه (اعم از درمانی، از کارافتادگی، بازنشستگی و...) بودند.

۴- تأمین تجهیزات و لوازم ضروری برای ایمنی کارگران توسط کارفرماها در کارخانه‌ها و معادن، الزامی بود.

۵- کارگران زن، تا حدودی مطابق «مقاوله‌نامه»ها و «توصیه‌»های سازمان بین‌المللی کار، از امکانات نسبتاً مناسبی برخوردار بودند.

۶- حداقل دستمزد کارگران مطابق روال سازمان بین‌المللی کار، طوری تعیین می‌شد که زندگی و معیشت یک خانوار ۴نفره را تأمین کند و... .

اما پس از کودتای ۲۸مرداد توسط استعمار و شاه علیه دولت ملی مصدق و پس از تشکیل ساواک، سندیکاها و نمایندگی‌های کارگری، تحت سرکوب و نفوذ بسیار مخرب ساواک قرار گرفت و کارآیی خود، در دفاع از منافع کارگران را از دست دادند. در اسفند ۱۳۵۳، شاه همراه با راه‌انداختن «حزب رستاخیر»، اعلام کرد سندیکاها یا به این حزب بپیوندند و یا رسمیت ندارند. به این ترتیب سرکوب کارگران و پایمال کردن حقوق کارگران به‌طور سیستماتیک پیش می‌رفت. شاه، ثروت‌های ملی و دسترنج‌های کارگران را برای ساختن ساواک مخوف و قوی‌ترین ارتش منطقه و اشرافیت دربار، با کاخ‌های بسیار گران‌قیمت، خرج می‌کرد. به این دلیل دیدیم که در انقلاب ضدسلطنتی مردم، کارگران به‌ویژه نفت‌گران نقش بسیار مهمی داشتند و همراه با سایر اقشار مردم، شاه را به زباله‌دانی تاریخ فرستادند.

الآن بیش از ۴۶سال از سرقت انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران توسط خمینی و سپس خامنه‌ای می‌گذرد. خمینی با فریبکاری و دجالیت، ابتدا چندبار حکومتش را حکومت «کوخ‌نشینان» و «مستضعفان» نامید. اما آن‌چنان ضدیت و دشمنی با کارگران و اقشار و طبقات محروم، از خود نشان داد که با کلمات عادی نمی‌توان این جنایت‌ها علیه کارگران را توصیف کرد.

خمینی قانون کار را لغو و از بین برد. خمینی تا زنده بود اجازه نداد قانون کاری برای کارگران، تصویب شود.

در سال ۱۳۵۸، چماقداران حزب جمهوری رژیم، به سرکردگی علی ربیعی؛ از شکنجه‌گران دههٔ ۶۰ و علیرضا محجوب، خانه کارگر را به‌منظور پایمال کردن حقوق کارگران اشغال کردند و هنوز هم علیرضا محجوب، دبیر خانهٔ کارگر است.

خمینی، بعد هم خامنه‌ای آن‌چنان حقوق کارگران را پایمال کردند و آن‌چنان به آنها ظلم کرده و می‌کنند که به‌قول برخی از کارگران، رژیم با کارگران مانند نظام برده‌داری برخورد می‌کند. زیرا:

۱- امنیت شغلی کارگر. یعنی کارگر در کارهای ثابت مانند کارخانه، معادن، کارگاه‌ها، شهرداری‌ها، فرودگاه‌ها، هتل‌ها و... باید قرارداد کار دائم با کارفرما داشته باشد، تا خاطرجمع باشد که کارفرما نمی‌تواند بدون پرداخت بهای لازم او را اخراج کند. اما از زمان خمینی به‌ویژه خامنه‌ای هر روز از تعداد کارگران «قرار داد دائم» کم شده و آنها تبدیل به «قرارداد موقت» کار شده‌ است تا جایی که ۱۰سال پیش روزنامه‌های رژیم نوشتند:

«در ایران ۹۴درصد کارگران قراردادی کار می‌کنند»(روزنامه جهان صنعت ۹آذر ۱۳۹۴) و

«۹۵درصد کارگران نسخه قرارداد کار ندارند»(روزنامه رسالت ۲مرداد ۱۳۹۴).

مهم‌تر از اینها «شمار بسیار زیادی از کارگران به‌ویژه در شهرستان‌ها و کارگران زن، برای به‌دست آوردن فرصت‌های کار ناگزیر از پذیرش دستمزدهایی کمتر از حداقل مصوب و کار روزانه بیش از ۸ساعت و محروم از همان حمایت‌های حداقلی موجود در قانون کار شده‌اند. اگر کوچک‌ترین اعتراضی بکنند، بیکار می‌شوند»(همشهری ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹)

نداشتن امنیت شغلی، آن‌چنان خشمی در کارگران ایجاد کرده که خامنه‌ای روز (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) با دجالیت گفت:

«از جمله مسأله کارگران، امنیت شغلی است» در حالی که خامنه‌ای به‌دلیل ایجاد انحصارات بسیار عظیم در پهنه‌های مختلف، با داشتن «بیش از ۱۰۰۰میلیارد دلار ثروت»(روزنامه صنعت ۱۲خرداد ۱۳۹۹)، بزرگ‌ترین کارفرما در ایران می‌باشد اما هرگز با کارگران مؤسسات عظیم تولیدی خود، برای قراردادهای کار، مواجه نشده بلکه پیمانکارانی که مأموران سرکوب کارگران هستند، نه تنها قراردادهای موقت کار با کارگران امضا می‌کنند حتی از کارگران برگه‌های سفید امضا شده، علیه خود کارگران می‌گیرند.

آخوند شیاد، حسن روحانی هم با ابراز وحشت در ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ در سایت خود نوشت: «امنیت شغلی مهم‌ترین دغدغه کارگران کشور است».

در رژیم ضدبشری ولایت فقیه، اعتراض کارگر برای از دست ندادن حداقل حقوق خود، با سرکوب مواجه می‌شود:

«۱۵تن از نمایندگان کارگران ارکان ثالث صنعت نفت به‌دلیل مطالبه حقوق صنفی و قانونی همکاران‌شان با خطر اخراج مواجه شده‌اند» و «طی ۷ماه اخیر، ۲نفر از این کارگران، حکم اخراج قطعی دریافت کرده‌اند، ۵نفر دیگر در انتظار دریافت حکم اخراجند و ۸نفر دیگر نیز در نوبت احضار به هسته گزینش هستند» و «ریاست هیأت عالی گزینش بر‎ ‎عهده‎ ‎رئیس‌جمهور است» و «طبق قانون گزینش، صلاحیت ‎عمومی‎ شامل... ‎ ‎التزام‎ ‎عملی‎ ‎به‎ ‎احکام‎ ‎اسلام... ‎ ‎اعتقاد‎ ‎و‎ ‎التزام‎ ‎به‎ ‎ولایت‎ ‎فقیه... عدم‎ ‎سابقه‎ ‎وابستگی‎ ‎تشکیلاتی‎ ‎و‎ ‎گروهکی و...» (روزنامهٔ اعتماد ۶دی ۱۴۰۳).

تک‌تک کلمات به کار گرفته شده توسط «هستهٔ گزینش»، برای جنایت علیه کارگران و کارکنان کشور، برای اخراج بدون قید و شرط کارگران، ابداع شده است.

آری!

«کارگرانی که امنیت شغلی ندارند، هیچ زمان دستمزد شایسته نخواهند داشت»(خبرگزاری ایلنا و... ۱۴فروردین ۱۴۰۳)

۲- وزارت کار رژیم، هیچ سندیکا و نمایندگی‌های کارگری را که توسط کارگران انتخاب شده باشد، ثبت نمی‌کند و تنها تشکل خودساخته‌یی به‌نام «شوراهای اسلامی کارگران» را قبول دارد.

۳- نداشتن الزامات ایمنی کار. «در ۶ماههٔ نخست سال ۱۴۰۳ آمار مرگ کارگران ۱۰۷۷نفر بوده است» «هرماه حدود ۲۰۰نفر» (سایت فرارو ۶فروردین ۱۴۰۴)

«در ۲۰روز نخست سال ۱۴۰۴، وقوع ۳حادثه مرگبار در معادن مهاباد، دامغان و بجستان موجب جان‌باختن ۹کارگر شد» (ستاره صبح ۲۵فروردین ۱۴۰۴)

شهریور سال ۱۴۰۳، در طبس ۵۰کارگر در معدن زغال‌سنگ دفن شدند. در این رابطه رئیس کانون شورای حکومتی کار خراسان جنوبی گفت: «یک سنسور گاز متان نداریم. اگر یک سنسور گاز متان داشتیم این اتفاق نمی‌افتاد» (تلگرام چند ثانیه ۲مهر ۱۴۰۳) چرا یک سنسور هم نمی‌خرند؟ دلیل روشن است:

معدن «معدنجو» طبس زیرمجموعه هولدینگ اقتصادی «معدنی و صنعتی گل گهر» است. این هولدینگ یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های معدنی و صنعتی و زیرمجموعه بانک سپه است. این بانک متعلق به بنیاد مستضعفان است که زیر نظر خامنه‌ای اداره می‌شود. بنیاد مستضعفان پس از شرکت ملی نفت ایران، دومین مؤسسه اقتصادی بزرگ در ایران محسوب می‌شود. اعضای اصلی این بنیاد را پاسداران تشکیل می‌دهند. «رئیس کانون شورای حکومتی کار خراسان جنوبی حقوق کارگران معدنجو را ۱۲میلیون تومان ذکر کرد» و «خط فقر ۳۰ملیون تومان است» (سایت حکومتی فرارو ۲۲شهریور ۱۴۰۳)...

۴- تعیین حداقل دستمزد توسط رژیم. در ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ حداقل دستمزد کار برای سال ۱۴۰۴ به‌مبلغ ۱۰میلیون و ۳۳۹هزار تومان در ماه اعلام شد. این مبلغ با نرخ همان روز به دلار حدود ۱۰۰دلار می‌باشد. در حالی که:

«حداقل دستمزد در ترکیه ۶۱۲دلار و در عربستان سعودی ۱۰۶۶دلار برای سال ۲۰۲۵» (سایت بررسی جمعیت جهان)

روزنامه جهان صنعت که در ۲۶فروردین رقم سبد معیشت را ۳۵میلیون تومان به بالا اعلام کرده بود نوشت: «این رقم روزانه نیز در حال افزایش است».

هنوز یک ماه از شروع سال نگذشته که «متوسط افزایش قیمت داروهای شرکت‌های داروساز ایرانی بین ۳۰ تا ۴۰درصد و متوسط افزایش نرخ داروهای خارجی(داروهای توصیه شده توسط پزشکان متخصص) بیش از ۱۰۰ و گاهی ۲۰۰درصد است» (خبرگزاری ایلنا ۲۷فروردین ۱۴۰۴).

بر اساس مصوبه شورای حکومتی شهر تهران، از «اول اردیبهشت، کرایه تاکسی‌ها ۳۶درصد و بلیت مترو و اتوبوس‌ها بین ۲۵ تا ۳۶درصد افزایش یافت» (خبرگزاری مهر رژیم اول اردیبهشت ۱۴۰۴).

۵- وضعیت زنان کارگر در سال‌های مختلف:

وحیده نگین مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور بانوان: «برخی از زنان کارگر با یک‌سوم حقوق واقعی کار می‌کنند» (خبرگزاری ایرنا اول اردیبهشت ۱۳۹۴).

«از ۴.۳میلیون نفر زن شاغل در سال ۹۷، تعداد ۸۳۰هزار نفر از تعداد شاغلان زنان کم شده»(فرهیختگان ۲۰فروردین ۱۴۰۰).

یک کارگر زن: «هر روز صبح ساعت ۵ از خانه بیرون می‌زنم و حدود ساعت ۸ به محل کارم می‌رسم و تا ساعت ۱۹:۳۰ هم باید سر کار باشم». «با این‌که همانند مردان کار می‌کنیم، اما هیچ‌وقت حقوق و مزایایی برابر نداریم؛ نه اضافه‌کارمان یکی است نه دریافتی حقوق‌مان. تا اعتراض هم می‌کنیم در خروجی کارخانه را نشان‌مان می‌دهند».

وضعیت یک کارگر زن دیگر: «او هر هفته بیش از ۵۰ساعت کار سخت انجام می‌دهد؛ یعنی از ۴۴ساعت قانون کار مختص مردان هم بیشتر! اما مجبور است سخت کار کند تا کارفرما عذرش را نخواهد» (همشهری ۳آذر ۱۴۰۱)

در حالی که مقاوله‌نامه ۱۱۱ سازمان جهانی کار، برای زنان کارگر مزایای خاصی از نظر کاری و تأمین اجتماعی در نظر گرفته است.

۶- نداشتن بیمه‌های درمانی و بازنشستگی:

یکی از موضوعات مهم برای کارگران، داشتن انواع بیمه به‌خصوص بیمه درمانی و بازنشستگی است. بعد از جنگ جهانی اول، بیمه برای کارگران از سوی سازمان بین‌المللی کار و کشورهای مختلف، به‌رسمیت شناخته شد. بسیار جلوتر از آن در زمان خلافت حضرت علی، او در کوفه پیرمردی را دید که گدایی می‌کند خطاب به دیگران گفت: «این چه وضعی است؟ گفتند این مسیحی است قبلاً جوان بود کار می‌کرد الآن پیر شده نمی‌تواند کار کند. علی بسیار ناراحت شد و گفت وقتی جوان بود از او کار کشیدید الآن که پیر شده ولش کردید؟ علی بلافاصله از بیت‌المال حقوقی برای او مشخص کرد» (وسائل الشیعه)

در حالی که نمایندهٔ رژیم از اردبیل در مجلس می‌گوید «مجموعه تأمین اجتماعی در ۵سال گذشته نه تنها بیمه‌یی اضافه نکرده بلکه فقط ریزش انجام داده است» (تلویزیون شبکه خبر‌ ۳۱فروردین ۱۴۰۴۰).

آری!

وقتی بزرگ‌ترین کارفرما در ایران، خامنه‌ای و پاسدران جنایات باشند، معلوم است که:

زنده به گور شدن کارگران در واحدهای کار اصلاً برای آنها اهمیتی ندارد.

کارگران نمی‌توانند غذای بچه‌هایشان را تأمین کنند چه رسد که فرزندان‌شان را به مدرسه بفرستند.

بیش از ۲۰میلیون نفر کارگر و زحمتکش، می‌توانند در روز برای خانواده‌شان غذای سیر تهیه کنند؟ خیر! چرا؟

«قیمت هر کیلوگرم گوشت گوسفند یک میلیون و ۱۰۰هزار تومان، لوبیاچیتی با تورم ۱۵۳درصدی در اسفند، نماد فروپاشی امنیت غذایی است... و هر افزایش قیمت، میلیون‌ها نفر را به زیر خط فقر پرتاب می‌کند. رشد دستمزد‌ها حتی به نصف نرخ تورم نیز نمی‌رسد» (روزنامه ابتکار ۳۰فروردین ۱۴۰۴)

حدود ۳میلیون «کودک کار» در ایران وجود دارند. کارگران و زحمتکشان می‌بینند جگرگوشه‌هایشان تحت نام «کودکان کار» در چنگال‌های مافیاهای خامنه‌ای ساخته، پرپر می‌شوند.

خامنه‌ای و پاسداران درهای کمترین درآمد را به روی تمام مردم ایران بسته‌اند.

ببینید چه خشمی باید در درون این کارگران و زحمتکشان انباشته شده‌ باشد؟

درهای چپاول و غارت به روی همپالگی‌های خامنه‌ای چارطاق باز است:

«آوان ریل» از مجموعه هلدینگ «دات وان» منتسب به بابک زنجانی، در حوزه حمل و نقل ریلی، تفاهم‌نامه نیز به‌مبلغ ۶۱هزار میلیارد تومان را با شرکت راه‌آهن ایران و در حضور خانم وزیر امضا کردند (روزنامه هم‌میهن ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴).

روزنامه آرمان ملی: «پرسش اینجا است که بابک زنجانی در قامت یک اخلالگر اقتصادی که در حال سپری کردن دوران حبس خود است چگونه مجوز تأسیس بانک، یا ایرلاین گرفته یا به‌عنوان سرمایه‌گذار اقتصادی مطرح شده است؟»

آری،

کارگران کشور ما حسرت یک وعده غذای سیر، حسرت یک لبخند پدرانه یا مادرانه، حسرت شکوفا شدن و حسرت با سواد شدن فرزندان‌شان را به دل دارند.

کارگران میهن ما برای رسیدن به حداقل حقوق خود، همه نوع تلاش کرده و می‌کنند اما نه تنها هیچ پاسخی برای مطالبات برحق‌شان نگرفته‌اند بلکه بررسی تاریخچه ۴۵ساله مناسبات این رژیم با کارگران نشان می‌دهد که وضعیت صنفی و معیشتی کارگران، هر سال نسبت به سال قبل وخیم‌تر و دردناک‌تر شده است.

برای کارگران ما تنها یک راه باقیمانده است: «وقت برخاستن است»!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/62a9377c-d90e-483a-97b1-a32c5fdf201c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات