در عصر امپراطوری هخامنشیان، رقیب و دشمنی به نام یونان، موجب جنگهایی گردید که هر کدام را تا آستانه نابودی کامل فرا گرفت، اما این اسکندر مقدونی بود که سرانجام با شکست دادن ارتش هخامنشیان، وارد پارسه پایتخت آنها شد و به تلافی و خونخواهی، «پارسه» (پرسپولیس-تخت جمشید) را به آتش کشید.
علت اصلی ضعف و ناتوانی هخامنشیان، جنگ و نزاع های متوالی شاهان و درباریان و ذینفعان ثروت و قدرتی بودند که توانستند یک امپراطوری عظیم را به شکست بکشانند، اما هر چه بود آنقدر بیکفایت و نادان نبودند که با پروژههای کشورگشایانه و انحصار منابع عمومی، بناها و آثار با ارزش و گنجینههای ملی و دشتها و آب و خاک به سختی به بار نشسته را ویران و به دست نیروهای خود نابود گردانند.
امروز روزگار و پس از هزاران سال آثار باستانی و نمادهای پرشکوه ایرانزمین به دست سلطانهای اشغالگر، چپاولگر و ضد خلقی و عمیقاً تهی از عرق ملی و ایرانی افتاده است؛ کسانی که حق حاکمیت ملی را غصب نمودهاند، در سلطهٔ آنان بهروشنی شاهد ویرانی یادگارها و افتخارات تاریخی یکی از درخشانترین تمدنهای جهان هستیم. آب و خاک و هوا و آتش یعنی منابع زیر زمینی یک ملت کهن به یغما رفته است و بحرانی به نام فرو نشست، دشتها و زمینها و خیابانهای محل زیست هموطنانمان را به زیر کشیده است. فرو نشستی که در تخت جمشید رخ داده است و میرود تا ایرانیان را از این میراث کهن فرهنگ و تمدن پرافتخار خویش محروم سازد.
فرو نشست تخت جمشید، کلنگ ارتجاع بر نماد ایران
در سالهای گذشته کارشناسان بارها درباره بحرانیشدن فرو نشست زمین در مناطق مختلف ایران و آسیب جدی به آثار تاریخی و باستانی هشدار دادهاند. بیاعتنایی به میراث تمدنی و بیکفایتی مدیریت رژیم آخوندی مصیبتهای غیرقابل جبرانی بر ایران تحمیل کرده است. فرو نشست دشت مرودشت محل بنای تخت جمشید معرف این حقیقت تلخ است. رئیس گروه آبزمینشناسی سازمان زمینشناسی اعلام کرد دشت مرودشت در دو سال اخیر ۲۱ سانتیمتر فرو نشست داشته و سازههای هخامنشی علاوه بر فرو نشست، درگیر شکافهای عمیق سنگی است. «شکافها و فرسایش خندقی ناشی از آن، بر قسمتهایی از آثار تاریخی که در بخش خاکی واقع شدهاند، مثل کعبه زرتشت در نقش رستم، تأثیر منفی میگذارد و هر سال با شروع فصل بارش، عمیقترشدن شکافها بیشتر میشود. نکته اصلی اینجاست که دشت مرودشت باید بهحالت تعادل آبی برسد و بیشتر از ورودی از آن برداشت آبی نشود. در حال حاضر حدود ۱۶ هزار چاه در دشت مرودشت وجود دارد» (شرق۱۱مرداد۱۴۰۳).
عزت الله رئیسی پدر علم هیدرولوژی ایران، درباره این موضوع و برداشت بیرویه آب زیر زمینی در استان فارس و تبعات آن برای تخت جمشید هشدار جدی داده است. بهگفته وی در ۱۵۰متری دیوار صفحه تخت جمشید، شکافی به طول ۳۰۰متر ایجاد و چند شکاف موازی هم به عمق یک متر در غرب تخت جمشید بهوجود آمده است.
در حالی که بحران فرو نشست در دشتهای استان فارس به ۳۰۰ متری تخت جمشید رسیده و شکافهایی ۷۰ سانتیمتری هم در نقش رستم ایجاد شده است، کارشناسان آب و خاک کشور، روند برداشت بیرویه از آبخوانهای کشور را عامل اصلی پدیده فرو نشست میدانند و وضعیت آن را در استانهای تهران، البرز، اصفهان، فارس، کرمان، همدان، سمنان، قزوین، خراسان رضوی، خراسان شمالی و یزد بحرانی توصیف میکنند.
برداشتهای غارتگرانه آبهای زیر زمینی
رئیس گروه مطالعات آبهای زیرزمینی استان یزد، سال گذشته گفته بود که فرو نشست زمین در برخی مناطق کشور «تا ۱۰۰ برابر بیشتر از استانداردهای جهانی» است. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور هم اعلام کرده بود که ۶۰۲ دشت کشور در معرض فرو نشست هستند.
«از مهمترین دلایل فرو نشست زمین بهرهبرداری بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی و زدن چاههای عمیق برای تأمین مصارف کشاورزی است؛ سیاستی که طی بیش از چهار دهه نه فقط سایتهای تاریخی که کل ایران را با خطر فرو چالهها روبهرو کرده است» (ایلنا۱۷اردیبهشت۱۴۰۳).
تاسف آور و زهرکامی از حکمرانی خامنهای همین بس که «ایران دومین کشور دنیا از نظر نرخ و سومین کشور از نظر مساحت فرو نشست در جهان است. برخی از کار شناسان محیطزیست هشدار میدهند که تا سال ۱۴۲۰ به جز سه استان تمامی مناطق کشور بحرانی و اغلب غیرقابل کنترل خواهند شد» (خبرآنلاین۵اسفند۱۴۰۲).
با اینحال گفته میشود حقایق بدتر از این هم از خلایق پنهان نگه داشته میشود: «رئیس سازمان نقشه برداری گفت: اطلاعات دقیق فرو نشست زمین را بهصورت محرمانه برای مسئولان کشور ارائه میکنیم تا برای آن تدبیری بیندیشند» (مهر۸ اسفند ۱۴۰۱).
اولین بار در دهه ۸۰ هشدار فرو نشست زمین اعلام شد. فرو نشست در همه مناطق دنیا ایجاد میشود ولی نرخ فرو نشست زمین با بیشینه بالای ۲۰ سانتیمتر، ۵ برابر متوسط دنیا است. در سالهای گذشته هم گزارشهای متعددی از فرو نشست ناگهانی زمین در سازهها و مناطق مسکونی در شهرهای مختلف منتشر شده است. بهعنوان نمونه مساجد تاریخی اصفهان، میدان نقشجهان، بازار وکیل شمالی شیراز، قلعه فلکالافلاک لرستان و حتی فرو نشست در تهران با نرخ سالانه ۲۰ سانتیمتر و در کرمان سالانه ۴۰ سانتیمتر، دیگر جای حاشا و مخفیکاری برای خامنهای و مافیای غارتگر آب و خاک باقی نگذاشته است.
اسکندر تخت جمشید را به آتش کشید، اما فاشیسم دینی پس از دو هزار سال میراث بدون جایگزین تمدن و فرهنگ و هنر ایران را به ویرانی سوق داد. باشد تا سرانجام ایلغار آخوندهای دینفروش و پاسداران جنایتکار از سرزمین ایران بسا فراتر از ویرانگری اسکندر و مغول به موزه تاریخ فرستاده شود.