خشم انقلابی در قیام آبان
آنچه قیام آبان ۹۸ را با فاصلهیی کیفی از دیگر قیامهای بهوقوع پیوسته علیه دیکتاتوری دینی متمایز میکند، حضور پر رنگ جوانان قیامی و شورشآفرینان نترس در هدایت قیام با بهکارگیری خشم انقلابی بود. این خشم در مدت کوتاهی توانست خیابانها را به جهنمی علیه رژیم تبدیل کرده و نیروهای سرکوبگر حکومت را به لاک دفاعی فرو ببرد و ترس را در اعماق جانشان بنشاند.
درسآموزی از روزهای ۲۱ و۲۲ بهمن۵۷
آنان که در قیام ۲۱ و ۲۲بهمن شرکت داشتند، خوب میدانند که مسلح شدن جوانان انقلابی به سلاحهای به غنیمت گرفته شده از گارد جاویدان، کلانتریها، ژاندارمریها و نیز پادگانها بود که آنان را قادر ساخت طی دو روز مراکز حساسی مانند ساواک، سلطنتآباد، زندان اوین، زندان کمیتهٴ مشترک، شهربانی، ژاندارمری، مجلس سنا و مجلس شورای ملی و رادیو ـ تلویزیون دولتی را به تصرف درآورده و سلطنت شاهنشاهی را ساقط کنند. تا آنجا که به خمینی برمیگشت او هیچگاه خواهان رادیکالیزه شدن قیام و افتادن سلاح به دست جوانان شورشی نبود. در همان زمان آخوندها به مردم تلقین میکردند که خمینی فتوای جهاد نداده است تا مانع از رادیکالیسم و نیل قیام به سوی اهداف انقلابی خود شوند.
درگیری تن و به تن، سنگر به سنگر و پادگان به پادگان جوانان مسلح با گارد جاویدان شاهنشاهی، حماسهای را رقم زد که هنوز بر تارک جنبش انقلابی مردم ما علیه شاه و شیخ میدرخشد.
تنها راه مقابله با دیکتاتوری
انتخاب قهر انقلابی در مقابله با این رژیم، انتخاب اول مردم و مقاومت ایران نبوده است. از فردای برافتادن نظام سلطنتی تا سپیدهٔ ۳۰خرداد ۶۰ سازمان مجاهدین با تقدیم دهها شهید تلاش کرد از آخرین امکان مبارزه مسالمتآمیز استفاده کند ولی این خمینی بود که تمامی راهها را مسدود کرد و یک راه بیشتر برای نیروهای انقلابی و جریانهای دموکراتیک باقی نگذاشت: «تسلیم و ندامت». مجاهدین برای دفاع از شرافت انقلابی خود، با تأسی به سرور شهیدان، راه سرخ مقاومت مسلحانه را برگزیدند. این تنها انتخاب و تنها استراتژی درافتادن با سلطنت آخوندی بود و هست. ۱۲۰هزار شقایق شنگرف این استراتژی را با خونشان پیش بردند.
قیام آبان ۹۸ را نباید یک پدیدهٔ خلقالساعه و ابتر دید. این قیام تازهترین محصول این استراتژی است. دیکتاتوری آخوندی با به خون کشیدن این قیام، بیشازپیش این پیام را به جامعه داد که در دوران اختناق ستمشیخی، برای رسیدن به آزادی هیچ راه دیگری جز مسلح شدن و برخورد قهرآمیز با پاسداران جهل و تباهی وجود ندارد.
قهرمانان الهامبخش
شورشگرانی چون مصطفی صالحی و نوید افکاری از دل این استراتژی جوشیدند و به همین دلیل الهامبخش شدند.
خامنهای میخواست با اعدام آنها، فروغ این استراتژی را در بین جوانان ایران بمیراند ولی از آنجا که قوانین تکامل اجتماعی طبق ارادهٔ دیکتاتورها نوشته نمیشود، اعدام این دو زندانی، آنها را در بین جوانان، به قهرمان ملی تبدیل کرد؛ قهرمانانی که این کارکرد را در دوران اختناق دارند که منش و رویهٔ آنها در مقابله با دیکتاتوری مورد استناد قرار میگیرد و الگو قرار میگیرد.
هراس حکومت از «وینچستر شورشی»!
واقعیت این است که خامنهای و پاسدارانش اینک از سایهٔ خود نیز میهراسند. آنها با اوباش، اشرار و جیببر خواندن جوانان شورشی یا ساندویچ کردن اخبار مربوط به آنان در بین اخبار ناهنجاریهای اجتماعی درصدد هستند تأثیر تکاندهنده و الهامبخش خون مصطفی و نوید را خنثی کنند. کنسرت وحشت سران نظام از جمله خامنهای نسبت به کیفر یافتن یک پاسدار بسیجی در تهرانپارس، بیانگر شکنندگی رژیم در برابر جوانان مسلح و آمادهٔ مجازات پاسداران و بسیجیان است.
«وینچستر شورشی»!
روزنامهٔ وطن امروز (۳آبان۹۹) وابسته به باند خامنهای در حالی که سعی میکند با مطرح کردن مسائلی مانند «نزاعهای معمولی خیابانی» یا «نزاعهای بزرگ قومی ـ قبیلهای» و حتی «مسائل عشقی»!، نگرانی خود را شکلات پیچ نماید اما خواننده عاقل بهخوبی درمییابد که نگرانی اصلی نظام نه این قبیل مسائل بلکه از مسلح شدن جوانان به سلاحی است که در کاتالوگهای فروش بهعنوان «وینچستر شورشی» عرضه شده است!
این روزنامه در جای دیگر به وجه دیگری از این خشم مسلح اذعان میکند:
«سلاحهای موسوم به شورشی در استانهای غربی بهویژه در لرستان و ایلام و همینطور در استان فارس به وفور یافت میشود. کما اینکه سال گذشته تصاویر قاتل طلبه همدانی با این سلاح ساچمهای نیز منتشر شد».
افزایش فروش سلاح در فضای مجازی، عکس یادگاری گرفتن جوانان با تفنگهای وینچستر و شاتگانهای ساچمهای خودکار دیکتاتوری آخوندی را به هراس انداخته و روحیهٔ نیروهای سرکوبگرش را تحت تأثیر قرار داده است.
وطن امروز در مورد این سلاح که به «شورشی» معروف شده نکات قابل توجهی نوشته است که کلیک کردن روی هر کدام از آنها پوشهای به نام هراس از مسلح شدن جوانان را باز میکند.
احساس خطر و بیرون آمدن خامنهای از غارنشینی کرونایی
«وینچستر یک سلاح ساچمهای بسیار کشنده است که همزمان میتواند چند نفر را کشته یا زمینگیر کند. این شاتگان کشنده یک سلاح تاشو است و وقتی تا میشود اندازه آن تا ۴۰ سانت کاهش مییابد که بهراحتی قابل اختفا و حمل است، بهویژه در فصول سرد بهراحتی زیر لباس گرم قابل اختفا است».
یعنی جوانان قیامی میتوانند این نوع سلاحها را در زیر پوشش زمستانی خود مخفی کنند و طبعاً برای رژیم خطرناک باشند.
از این واضحتر نمیشد گفت که دلیل هراس حاکمیت چیست:
«کاربرد این سلاح آمریکایی در شورشها و نزاعهای خیابانی باعث شده نسبت به استفاده از این اسلحه در شورشهای خیابانی یا به عبارتی، به خشونت کشاندن تجمعات حساسیتهای زیادی بهوجود آید. آبانماه سال گذشته پس از بروز اعتراضات و ناآرامیهای بنزینی در برخی نقاط کشور، گزارشهای زیادی از شلیکهای مشکوک در بین جمعیت و اصابت ساچمه به برخی تماشاگران و جمعیت ناظر حتی در خیابانها و کوچههای فرعی منتشر شد».
آری بنا به اذعان این روزنامهٔ حکومتی استفادهٔ جوانان شورشی از این سلاح میتواند امنیت سیاه استبداد دینی را مورد هدف قرار دهد. اعتراف به این واقعیت در سالگرد قیام آبان میتواند بیرون آمدن سراسیمهٔ خامنهای از غارنشینی کرونایی را نیز توجیه نماید.
در پتانسیل انفجاری جامعه، وقتی تفنگها چکامه بیآغازند، هر روز ایران میتواند یک ۲۲بهمن ۵۷ یا ۲۴آبان ۹۸ برای به زیر کشیدن دیکتاتور باشد.