دیکتاتورها در فاز پایانی حکومتشان با انبوهی از بحرانهای پیچیده و متنوع روبهرو میشوند. این بحرانها، که معمولاً ناشی از سالها سرکوب، غارت و چپاول، فساد گسترده، ناکارآمدی اقتصادی و انزوای بینالمللی است، در کنار هم، تأثیرات همافزایی پیدا میکنند. به این ترتیب، هر تصمیم یا اقدامی که ظاهراً برای حل یکی از مشکلات اتخاذ میشود، به جای حل بحران، بحرانهای دیگری را تشدید میکند. در این شرایط، گویی دیکتاتور در چرخهای از مشکلات فرو میرود که خروج از آن به نظر ناممکن میرسد و همین امر، روند فروپاشی را سرعت میبخشد.
نظام ولایت فقیه نیز در شرایط کنونی چنین وضعیتی را تجربه میکند. بهویژه که این نظام برخی ویژگیهای استثنایی دارد که در تاریخ دیکتاتوریهای دیگر کمنظیر یا بینظیر است و یا اینکه مجموع این ویژگیها در هیچ نظام استبدادی دیگری دیده نشده است؛ از جمله اینکه بهدلیل ماهیت ارتجاعیاش مجبور است با جنگافروزی و دخالتهای منطقهای، بحرانهای داخلی را صادر کند؛ دچار فساد بینظیر و گستردهیی در تمام سلسله مراتب حکومتی است که خودشان از آن با عناوینی همچون «فساد فراسیستمی» یا «لانهٔ فساد» نام میبرند؛ با همهٔ موضوعات ریز و درشت اجتماعی و تمام آزادیها و حقوق پایهیی مردم مثل لباس و حجاب و بیان و عقیدهٔ مردم کار دارد؛ بهدلیل خصیصهٔ بارز «زنستیزی» با نیمی از افراد جامعه دشمن است و جنگ رو در رو دارد.
پس طبیعی است که تأثیر متقابل چالشها و بحرانها در این نظام عیانتر و رسواتر باشد و نشریات حکومتی نیز پیوسته و البته به زبان خودشان به آن اعتراف کنند.
سایت حکومتی جهان صنعت روز ۲۳ آبان ۱۴۰۳ در مطلبی با عنوان «شیرازهٔٔ کارها به هم ریخته است» دولت پزشکیان را در «باتلاق» بحرانها به تصویر کشیده و نوشته است: «دولت چهاردهم در باتلاقی قرار گرفته که هر حرکت درست یا نادرست آن به سوی فرو رفتن بیشتر است. دولت میخواهد مسأله یارانه بنزین را حل کرده و بهقول رئیس دولت عدالت بر یارانه را حاکم کند که موجب میشود نسبت قیمتها به هم بخورد و حاملهای انرژی در مصرف جابهجا شوند». این سایت در پایان، آینده نظام را پیشبینی میکند که «دیگر بخشهای اقتصاد نیز با پاشیده شدن شیرازهشان مواجه خواهند شد. امروز نوبت بنزین است، فردا نوبت نان، روز دیگر نوبت دارو، چند وقت دیگر نوبت نهادههای دامی و…»
در همین روز نشریهٔ حکومتی هممیهن به بیانی دیگر به موضوع همافزایی بحرانها پرداخته و با تیتر «درهمتنیدگی مسایل ایران» نوشته است که تنیدگی و ارتباط بحرانهای گرانی بنزین و قطع برق «با موضوع جهانی تغییرات اقلیمی بسیار زیاد است و چهبسا دیر یا زود مجبور شویم که هزینه سنگینی را بابت عدم تطابق سیاست انرژی خود در زمینه کاهش گازهای گلخانهیی یا استانداردهای بینالمللی بپردازیم که اکنون یکی از بالاترینهای جهان هستیم و روشن است که وضعیت انرژی کشور بیش از هر چیز متأثر از سیاست خارجی ماست که نحوه تعامل ما با ایالات متحده در مرکز این سیاست قرار دارد؛ و بالاخره عدم حل این مشکلات فقط ناشی از ناآگاهی نسبت به مشکلات نیست، بلکه بیش از هر چیز بهدلیل شکاف سیاسی در داخل است».
جالب اینکه هممیهن در پایان گفتارش روی همان کمنظیر بودن رژیم آخوندی که در بالا به آن اشاره کردیم انگشت گذاشته و اعتراف میکند که «این حد از نفرتپراکنی و قدرتطلبی در تاریخ و سیاست کمسابقه است».
«اگر کار به خیابان برسد»!
بهدلیل همین «کمسابقه» بودن رژیم ولایت فقیه در «تاریخ و سیاست» دیکتاتورهاست که اینک خروجی تمام بحرانهای نظام به سوی افزایش اعتراضات و نارضایتیهای عمومی کانالیزه میشود. مثلاً:
برای فریب مردم و بازارگرمی انتخاباتی، وعدههای مختلف مثل برداشتن فیلترینگ و حذف گشت ارشاد و... میدهد اما کمتر از صد روز با پوچ شدن وعدهها نفرت مردم و فاصلهٔشان از رژیم را تشدید میکند.
برای سودآوری، سوخت مازوت را بیرویه میسوزاند ولی همین امر باعث آلودگی هوا و افزایش بیماریها میشود که هر کدام به نوبهٔ خود باعث افزایش اعتراضات مردمی و بحرانهای اجتماعی میشود.
در ادامه وقتی مازوت و گاز و گازوییل کم میآورد برق را قطع و محدود میکند و دوباره بر مشکلات و نارضایتیها و کینهٔ مردم و اصناف اضافه میکند.
برای ایجاد رعب و وحشت، آمار اعدامها را بهنحو وحشیانهای بالا میبرند که خودش باعث افزایش مقاومت در زندانها و بیرون زندانها میشود و...
بر همین منوال سایر چالشها هم هر کدام به شکلی به کیسه وضعیت انقلابی جامعهیی ناراضی میریزد. جامعهیی که دیگر هیچیک از وعدهها و دروغهای رژیم را باور ندارد و هر لحظه منتظر جرقهای در کف «خیابان» است: «ما جامعهیی ناراضی داریم، زیرا جامعه باور نمیکند این حکومت برای کشور کار میکند. این اشکال اصلی و گیر کار دولت است. اگر مقاومت در خیابان شروع شود، کار دولت سخت خواهد شد زیرا آنجا فرمان دست نیروهای نظامی است و پزشکیان کارهای نیست. اگر کار به خیابان برسد همین حداقل دستآورد هم از بین خواهد رفت» (ستاره صبح، ۲۲ آبان ۱۴۰۳).