پس از چند ماه تعلل و طفره رفتن، سرانجام روز ۱۲آبان علی باقری معاون وزیر خارجه رژیم که بهعنوان رئیس تیم مذاکره کنندهٔ رژیم در وین معرفی میشود، طی تماسی تلفنی با انریکه مورا، موافقت رژیم با آغاز مذاکرات در روز ۸آذر را به وی اطلاع داد.
در همین روز سپاه پاسداران و دستگاه تبلیغاتی رژیم با هیاهوی بسیار که همچنان ادامه دارد، خبر دادند که «با اقدام بموقع و مقتدرانه نیروی دریایی سپاه پاسداران عملیات دزدی دریایی و سرقت نفت ایران توسط آمریکا ناکام ماند» و «دلاورمردان نیروی دریایی سپاه» با هلیکوپتر روی عرشهٔ کشتی فرود آمدند، آمریکاییها را فراری داده و آن را به تصرف خود درآوردند! و بهدنبال آن موجی از تبریک توسط پاسداران و مقامات رژیم بابت این فتحالفتوح در رسانههای حکومتی به راه افتاد.
این سناریو مسخره و پرتناقض بلافاصله از سوی نیروی دریایی آمریکا تکذیب شد و سخنگوی پنتاگون سناریو رژیم را یک «ادعای مسخره و ساختگی و تماماً و مطلقاً غلط و غیرواقعی» خواند و گفت موضوع به ۲۴اکتبر « (۱۰روز پیش) برمیگردد که نیروهای رژیم بهطور غیرقانونی روی یک نفتکش پیاده شدند و فیلمهایی هم که رژیم برای قدرتنمایی پخش میکند، مربوط به آن ماجراست (سایت وزارت دفاع آمریکا ـ ۱۲آبان).
این داستانپردازی رژیم و آرتیستبازی مسخرهٔ سپاه پاسداران، حتی در درون رژیم هم مورد تمسخر قرار گرفت، یکی از دیپلماتهای سابق رژیم به نام مجلسی، روی برخی تناقضات این سناریو انگشت گذاشته و گفت: «اولاً امروز ۱۳آبان است و این اتفاق گویا ۳آبان رخ داده است. بعد از ۱۰روز قاعدتاً اخبار دستکاری میشود، جنبههای تبلیغاتی پیدا میکند و در نهایت اهمیت خبری آن تحت شعاع بهرهبرداری سیاسی قرار میگیرد» (سایت حکومتی دیدهبان ایران – ۱۳آبان).
سؤال این است که چرا رژیم به چنین سناریو سخیفی متوسل میشود؟ آیا با این هیاهو صرفاً میخواست به نمایش ۱۳آبان خود که امسال رنگباختهتر از همیشه برگزار شد، رنگ و جلایی بدهد، یا بایستی آن را در ارتباط با آغاز مذاکرهٔ برجام دید که پس از ۴ماه سردواندن و دفعالوقت ناگزیر از پذیرش آن شد. برخی مهرههای نظام به این هر دو وجه اشاره کردهاند. کمااینکه امام جمعه خامنهای در جمعهبازار تبریز با بیان اینکه سپاه با این اقدام با یک تیر توانست چند نشان را بزند، میگوید: «این ماجرا در آستانه برگزاری مذاکرات وین موجب تقویت روحیه تیم مذاکرهکننده ایرانی شد». اما توئیت طعنهآمیز عباس عبدی از مهرههای باند مغلوب که به وجه دیگر اشاره کرده، روشنگر است: «برای اعلام زمان مذاکرات نیازی به انتشار خبرهای آنچنانی از درگیری خیالی نظامی نیست. مذاکره کنید، مذاکره کار خوبی است!».
هر کدام از این دو وجه که مد نظر باشد، بیانگر مخمصهٔ مرگبار ولیفقیه ارتجاع در ارتباط با بحران هستهیی است. خامنهای در تعادل درونی رژیم در چنان وضعیتی است که حتی برای اعلام تاریخ آغاز مذاکرات هم خود را نیازمند چنین نمایشهایی میبیند. چرا که یک باند قدرتمند که تحت عناوین مختلفی مانند «دلواپسان» «کاسبان تحریم» و... در رژیم شناخته میشوند هستند که میتوانند به پر و پای خامنهای در هر گونه حرکت به سمت مذاکره بپیچند و قدرت تحرک را از او سلب کنند.
وضعیت بغرنج و مرگبار خامنهای که از یکسو توسط باندهای غارتگر خودش قفل شده و از سوی دیگر با ورشکستگی اقتصادی و قیام محتوم تودههای به جان آمده مواجه است، در روزنامهٔ حکومتی مستقل (۱۵ آبان) بهروشنی تصویر شده است:
«اگر این دور از مذاکرات هم بهتوافق و احیای برجام بالغ نشود، تأثیر این قفلشدگی تنها در حیطهٔ روابط بینالملل باقی نمیماند و تأثیر بلافصل آن در داخل کشور است... ادامهٔ تنش با جامعهٔ جهانی بر روی ابرچالشهای داخلی کشور تأثیرات کلان میگذارد و «گسلهایی» را بهحرکت در میآورد که (خامنهای) سالها پیش نسبت به آنها هشدار داد: «امنیت ملی و آرامش کشور بسیار مهم است» و مسئولان «مراقب باشند بهخاطر خطای تشخیص، گسلها را تحریک نکنند و در مسیر طراحی ناتمام دشمن قرار نگیرند (اردیبهشت۹۶). اینبار با توجه به وضعیت غیرقابل مقایسهٔ بحران اقتصادی با سالهای پیش، اگر گسل اجتماعی بهحرکت درآید، حتی فکر کردن به پیآمد زلزلهٔ آن نیز خوفناک است».