قیام مردم بهجان آمده ایران در ۱۴۰۱، فصل نوینی در جهت سرنگونی نظام ولایت فقیه بود. استمرار این قیام نویدبخش مرحله آخر جنبش انقلابی به سوی پیروزی است. یکی از مهمترین علل شکلگیری این جنبش مردمی، نبود حداقلهایی از امکانات لازم برای زیست و زندگی مردم است. دهههاست که رژیم آخوندی بنا به طینت ضدمردمی خود هیچگونه اقدام پایدار و آینده ساز برای تأمین رفاه و آسایش ملت ایران انجام نداده است. از ابتداییترین نیازهای زندگی، آب و برق است. در فصل گرما حتی آب آشامیدنی سالم برای میلیونها تن از هموطنان موجود نیست. در فصل سرما نیز برق و گاز کافی در کشوری که روی دریایی از منابع فسیلی خوابیده، در دسترس نیست. سال گذشته، وزیر نیروی دولت آخوند رئیسی از ترس گسترش قیام تصویر فریبکارانهای در مورد آب و برق عرضه کرد که معلوم بود تو خالی و نمایشی است. او گفت: «در شرایط کنونی وضعیت تأمین آب و برق پایدار است و نگرانی در این دو بخش وجود ندارد و تمام تلاش خود را برای تأمین پایدار آب و برق خواهیم کرد».
وی با اشاره به وضعیت سدهای کشور افزود: «بارشها در بخشهای قابل توجهی از کشور خوب بود، امیدواریم تداوم داشته باشد، پیشبینیها نیز در این بخش خوب است» (ایسنا ـ ۲۵دی۱۴۰۱)
بدون آب و برق در دمای ۴۵ درجه
در حال حاضر شهروندان منطقه «ملاشیه» در اهواز خوزستان و زاهدان در سیستان و بلوچستان از تداوم قطع آب در رنجند. صدها منطقه دیگر نیز از کیفیت پایین و فشار اندک آب مشکلات طاقتفرسایی دارند.
«از اردیبهشت امسال قطع و جیرهبندی آب در برخی شهرهای کشور، که اتفاقاً سال گذشته هم با مشکل آب مواجه بودند شروع شد. نخستین قطع طولانی آب مربوط به شهرکرد با حدود دو هفته بود و بعد از آن نوبت به قطع شبانه آب در گرگان، کرج، تهران، قطع طولانی آب در ۵شهرستان استان سیستان و بلوچستان رسید. همه این اتفاقات در شرایطی است که هم زاهدان و هم اهواز تیرماهی گرم و نفسگیر و دمایی بالای ۴۵ درجه را تجربه میکنند» (سلامت نیوز۱۸تیر۱۴۰۲).
دهها سال است که رژیم آخوندی سرمایهگذاری لازم در تأمین و توزیع شبکههای آبرسانی انجام نداده است. دهها سد توسط پاسداران ساخته شده است و سود هنگفتی نصیبشان شده است اما به علل گوناگون این سدها خالی از آب هستند یا راندمان لازم را ندارند. بدتر اینکه باعث خشک شدن اراضی و دریاچههای اطرافشان شدهاند که یکی از رسواترینش خشک کردن دریاچه ارومیه با عوارض بیشمار زیستمحیطی غیرقابل محاسبه است.
بحران برق و انرژی در ایران بیپایان است
وضعیت بحرانی برق در حاکمیت فاشیسم مذهبی به ریاست خامنهای کم از بحران آب ندارد. با شروع فصل گرما قطعی و کسری برق در سراسر کشور نمایان شده است. نه تنها خانوارها در رنج و عذابند بلکه صنایع و بخش خدمات نیز آسیبهای جدی در این فاجعه متحمل شدهاند. هفته گذشته دو روز کشور عملاً تعطیل بود تا نبود برق علاج شود! ولی شوربختانه در همین شرایط دولت رئیسی اقدام به صدور برق میکند.
«طبق آمارهای سهماهه اول امسال، با وجود قطعیهای مکرر برق، صادرات برق ایران نسبت به بهار سال گذشته دو برابر شده است. از طرف دیگر، ادامه صادرات برق و عدم تمایل دولت به افزایش واردات برق در تابستان نیز موضوع در خور توجهی است» (دویچه وله۱۷مرداد۱۴۰۲)
در مورد برق هم مانند آب، پایین بودن میزان بهرهوری علت اصلی این بحران است. آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که برای سال جاری راهاندازی ۶۱۰۰ مگاوات نیروگاه جدید برنامهریزی شده بود، اما در بهار امسال تنها ۳۲۰ مگاوات آن راهاندازی شده است. از سوی دیگر، بهخاطر ضعیف بودن تکنولوژی بومی هیچکدام از نیروگاههای تازه افتتاحشده در بهار امسال راندمان بالای ۳۰درصد ندارند. بدتر اینکه ۱۳درصد از برق تولیدی ایران بدون اینکه به دست هیچ مصرفکنندهای برسد، در شبکه فرسوده و کهنه انتقال و توزیع تلف میشود. معنی این ارقام این است که حدود ۱۰هزار مگاوات برق تولیدی کشور در بخش توزیع و شبکه انتقال تلف میشود. این تلفات ۵برابر مصرف برق ادارات کل کشور است!
نقدینگی و تورم جای آب و برق را گرفتهاند
اگر در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه، آب و برق نیست، نقدینگی و تورم سر به فلک میکشد. رئیس بانک مرکزی رژیم آخوندی در آخرین گزارش خود آمار شگفتآوری از ۵سال گذشته ارائه داده است که آسیبهای جدی به اقتصاد کشور وارد کرده است: «متوسط نرخ رشد نقدینگی در سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۱ معادل ۳۳درصد، رشد سالانه دلار در بازار غیررسمی ۶۱درصد و تورم ۴۲درصد بوده است» (دنیای اقتصاد ـ ۱۹مرداد۱۴۰۲)
کارگزاران اقتصادی دولت رئیسی برای گمراه کردن افکار عمومی، به دادن وعدههای پوچ ادامه میدهند ولی همگان میدانند نیازهای ضروری میهن در زنجیر برای کسب آزادی و خوشبختی، تنها با رفتن سد اصلی دوران، (فاشیسم مذهبی)، تأمین میگردد. این مهم تنها از طریق یک انقلاب دموکراتیک امکانپذیر است؛ اگر نه دجالگریها و ستمکاریها همچنان ادامه خواهد داشت.