روز سهشنبه ۱۳شهریور نرخ ارز بهطور سرسامآوری باز هم بالا رفت و دلار در تهران بالای ۱۴هزار تومان معامله شد. به این ترتیب در عرض سه روز نرخ دلار سه هزار تومان افزایش پیدا کرد. یک روزنامه باند روحانی هشدار داد که نتیجه و ماحصل این روند «چیزی جز ورشکستگی کامل نظام بانکی و سقوط آن در قعر نابودی نخواهد بود». نکته اینجاست که سیف رئیس قبلی بانک مرکزی بهدلیل ناتوانی در مهار نرخ ارز برکنار شد و همتی رئیس جدید هم با این ادعا وارد میدان شد که میتواند این بحران را مهار کند، اما پس از ۴۰روز که از روی کار آمدن او میگذرد، قیمت ارز به ۱۴هزار تومان و سکه نیر به حدود ۴میلیون و ۷۵۰هزار تومان رسید. این شکستی برای سیاست جدید ارزی رژیم و آن چیزی است که تحت عنوان بازار ثانویه ارز به آن دخیل بسته بودند.
جهش جدید نرخ ارز توجه رسانههای خبری جهان را جلب کرده است. روز ۱۲شهریور خبرگزاری رویتر گزارش داد: «ریال ایران به پایینترین رکورد خود در برابر هر دلار رسید».
رویتر میافزاید: «چند ماه است که نرخ ارز بهخاطر اقتصاد ضعیف، مشکلات مالی در بانکهای محلی و تقاضای گسترده برای دلار... بیثبات بوده است... مجموعه تحریمهای آمریکا که صنعت نفت (رژیم) ایران را هدف قرار میدهد، قرار است در ماه نوامبر(آبانماه) به مرحلة اجرا در آید».
این وضعیت از یک سو وحشت مهرهها و رسانههای رژیم و از سوی دیگر تشدید بحران درونی آن را بهدنبال داشته است. کیهان خامنهای روز ۱۲شهریور مجلس ارتجاع را مورد سرزنش قرار داد و با اشاره به اینکه اعضای مجلس جواب روحانی در مورد رکود اقتصادی و افزایش نرخ ارز را قانعکننده ندانستند اما بهرغم آن از ارجاع این سؤالات به قوه قضاییه خودداری کردند، وضعیت کنونی را نتیجه آن چشمپوشی دانست و نوشت: «نمایندگان مجلس بایستی سؤال از رئیسجمهور را نقطه پایانی بر وظایف خود در قبال مشکلات مردم ندانند و این سؤالات را از طرق دیگری از جمله مطالبه از وزرا پیگیری کنند».
روزنامه جهان صنعت وابسته به باندهای همسو با روحانی نیز در شماره ۱۲شهریور خود بانک مرکزی را مسئول این وضعیت دانست و نوشت: «سیاستهای پولی بانک مرکزی همچون کلاف سردرگمی شده که دست سیاستگذار را برای ارائه برنامههای جامع پولی چنان کوتاه کرده است که هر روز کش و قوسهای نظام بانکی را شدیدتر میکند و به تشدید اوضاع آنان در اقتصاد منجر میشود. این در حالی است که بانک مرکزی با کوتاه کردن چتر نظارتیاش یکی از مسببان اصلی حال این روزهای نظام بانکی است».
همین مقاله هشدار میدهد: « اگر بخواهیم با همین فرمان سیاستهای پولی بانک مرکزی را هدایت کنیم... ماحصل آن چیزی جز ورشکستگی کامل نظام بانکی و سقوط آن در قعر نابودی نخواهد بود».
یکی از مهرههای باند اصلاحطلب به نام زیدآبادی سرآسیمه هشدار داد: «اکنون که نفت کم و بیش در حد سهمیه ایران صادر میشود؛ ارز و طلا اینطور افسار پاره کرده، وای از دو ماه دیگر که قرار است صادرات نفت به سمت صفر میل کند!» زیدآبادی میافزاید: «با این حساب، هر کاری که قرار است فردای تحریم نفتی انجام شود؛ همین امروز هم انجام آن دیر شده است و فردا به مراتب دیرتر خواهد شد!»
ملاحظه میشود که بنبست در حاکمیت آخوندی و فروپاشی اقتصادی آن در حدی است که با عوض کردن رئیس کل بانک مرکزی نه تنها گشایشی در این وضعیت حاصل نشد، بلکه این بنبست ادامه پیدا کرده است، تا جایی که در درون حکومت هم این پیشبینی میشود که نظام بانکی سقوط میکند و...
بنابراین از آنجایی که کشتی این نظام در تمامیتش به گل نشسته و اقتصاد آن هم به بنبست رسیده است، در آینده نیز نه تنها اقتصاد از این وضعیت خارج نمیشود بلکه روزبهروز در منجلاب ورشکستگی فرود میرود.
هیچ ظرفیت سیاسی و اقتصادی در این حاکمیت وجود ندارد که بتواند با اتکا به آن اوضاع اقتصادی را سر و سامان بدهد خصوصاً اینکه تحریمهای شدیدی هم در راه است و قطعاً در آن شرایط اوضاع به مراتب بحرانیتر از اکنون خواهد بود.