728 x 90

چشم‌انداز اتحاد بحرانها

بحرانهای پی در پی در ایران
بحرانهای پی در پی در ایران

تعیین تکلیف ناگزیر

از شش ماه گذشته به این طرف که بحران کرونا و بحرانهای بورس، ارز، اقتصاد و معیشت سیر صعودی طی کرده‌اند، هیچ موقعیتی را مثل وضعیت کنونی سراغ نداریم که همهٔ عوامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی گواهی دهند که ایران به آستانهٔ یک تعیین‌تکلیف ناگزیر رسیده است.

اوضاع طوری شده است که دیگر بود و نبود این دولت هیچ تأثیری در بهبود شرایط نداشته و فقط بودش باعث بحرانی‌تر شدن همه‌چیز می‌شود. علت هم در یک عامل کلیدی می‌باشد و آن صدور بحران توسط غارتگران حاکمیت و حکومت در پیکر پول و بورس و ارز و اقتصاد و معیشت است.

رد تکراری یک ابله!

در حالی که بانک جهانی در گزارش سالانهٔ خود اعلام کرد «ایران دومین کشور فلاکت‌زدهٔ جهان» است، حسن روحانی به سیاق همیشگی و با فرهنگ شارلاتانی نهادینه شده با کاراکتر و شخصیت وی، با وقاحت مدعی شد که «وضعیت اقتصادی آلمان در شرایط کرونایی منفی شده، اقتصاد ما شرایط بهتری نسبت به آنها دارد»! (خبرگزاری ایسنا، ۱۲مهر۹۹)

این فرافکنی که جز خشم و لعنت مردم ایران را برنمی‌انگیزد، یک رد گم کردن ابلهانه برای گریز از پاسخگویی نسبت به وضعیتی است که حتی مجلس حزب‌اللهی خامنه‌ای هم به انفجاری بودن آن اذعان کرده است.

یک مختصات عجیب ولی گویا

همهٔ شواهد ۹ماه گذشته که با بروز کرونا و پنهان‌کاری عمدی خامنه‌ای و روحانی آغاز شد، گواهی می‌دهند که حاکمیت و حکومت مسبب تشدید بحرانهای کرونا، بورس، ارز، اقتصاد و معیشت هستند. اکنون بحران همه‌جانبهٔ ایران به درجه‌یی از شدت و حدت رسیده است که حتی روزنامهٔ حکومتی ابتکار عنوان سرمقالهٔ ۱۲مهر خود را مثل آینه‌یی جلو نظام آخوندی گذاشته و می‌پرسد: «آیا شرایط کنونی کشور راه‌حل دارد یا خیر؟».

مختصات شرایط چیست که در فحوا و منظور چنین عبارتی، بی‌کفایتی نظام و کارگزارانش زیر سؤال رفته‌اند؟ همین روزنامه در چند سطر بعد، چنین مختصاتی را ارائه می‌کند که سررشته و سبب‌ساز آن در بیت خامنه‌ای و پاستورنشینان یافت می‌شود: دقت کنید:

«قیمت ارز افسار بریده است.

بورس به‌عنوان تنها دستاورد دولت، به کما رفته است.

تولید و اشتغال هر روز آب می‌رود.

حجم نقدیندگی و پایه پولی از توان تنظیم خارج شده است. این نقدینگی مانند سیل در بازار رها شده است.

فساد اقتصادی مزمن شده است. فاسدان مانند زالو، خون اقتصاد را می‌مکند». (ابتکار، ۱۲مهر۹۹)

گواهی حافظهٔ عمومی ایران

به مصداق «آب از سرِ چشمه گل است»،

در حافظهٔ عمومیِ ایرانیان ثبت شده است که سرِ چشمهٔ اقتصاد ایران و شاخه‌ها و تبعات آن دست سپاه پاسداران است.

هر ایرانی می‌داند که کمتر دولتی را می‌توان در دنیا سراغ داشت که مثل دولت آخوندها تمام عرصه‌های پول و معیشت و سرمایه را به انحصار خود درآورده باشد؛ طوری که دولت جمهوری اسلامی را باید شرکت سهامی خیمه زده بر منابع دارایی و اقتصاد ایران قلمداد نمود.

هر ایرانیِ خود را قربانیِ بحران اقتصاد و معیشت می‌داند و بارها خودش تجربه کرده که سرمایه و دارایی ایران و موجودی بانک مرکزی آخوندها در کجاها هزینه شده است و می‌شود؛ این جاها هم سوریه، عراق، لبنان، سپاه پاسداران، زندان، دستگاههای چندگانهٔ سرکوب سیاسی و اجتماعی و نهادها یا کارتل‌های وابسته به خامنه‌ای هستند.

چاقوی تحریم یا سرطان بدخیم؟

با وجود این واضحات و ریشه‌ها و علت‌های غیرقابل انکار، روحانی شیاد یک در میان در نطق‌های جلسات دولتش تحریم را مسبب اصلی بحرانهای بورس، ارز، اقتصاد، دارو و معیشت قلمداد می‌کند. دجالیت و رجاله‌گی‌یی که حتی مجلس حزب‌اللهی خامنه‌ای و برخی کارشناسان رژیم هم به او توپیدند که چرا آدرس‌های انحرافی می‌دهد؟ ریشه‌های بحران سرسام‌آور کنونی آن‌قدر رو آمده و آشکار شده است که برای اولین بار شاهدیم که خود حکومتیان به‌ناگزیر از شعارها و فرافکنیِ ۴۱ساله‌شان کوتاه آمده و اعتراف می‌کنند که حتی آمریکا هم علت چنین وضعیتی نیست. این واقعیت را هم روزنامهٔ حکومتی با عبارت «ما پیش‌تر دچار سرطان بوده‌ایم» به روحانی یادآور شده است:

«تحریم، چاقویی به پهلوی ما فرو کرده اما ما پیش‌تر دچار سرطان بوده‫ایم. تحریم مانند ویروسی که به بدن وارد می‌شود، پرده از نقاط آسیب‌پذیر ما برداشت». (ابتکار، ۱۲مهر۹۹)

بحران‌هایی که پشت‌شان گرم است!

همان‌طور که اشاره و یادآوری شد، دستی و جریانی حمایت‌شده و راهنمایی‌کننده پشت بحران های بورس و ارز و... است که وضعیت کنونی ایران را به چنین فلاکتی دچار کرده است. این دست و جریان پشتوانه‌دار هرگز نمی‌تواند بیرون از دایرهٔ قدرت سیاسی و قضایی و قانونی باشد. اگر در چنین بحرانی که مردم ایران در آن گرفتار آمده و گیر افتاده‌اند، سود و منفعتی کلان برای یک باند یا باندهای موازیِ وابسته به حکومت نباشد، هرگز عمر این بحران به ماه هم نمی‌کشد و تعیین‌تکلیف خواهد شد. در این واقعیت انکارناپذیر هم روزنامه حکومتی به‌ناچار گوشه‌یی از پردهٔ راز را کنار می‌زند و چنین آدرسی را در درون حاکمیت و حکومت می‌دهد:

«چرا هیچ تحرک و اقدام اساسی صورت نمی‫پذیرد؟ جای تأمل دارد و گمانهٔ ذی‫نفع بودن برخی از تصمیم‫گیرندگان در این اوضاع را تقویت می‌کند. ارزش دارایی برخی مسؤلان با گرانیِ مسلسل‫وار ملک و ارز و خودرو و... سر به فلک گذاشته است. پس تعلل و عدم اقدام مؤثر در ساماندهی اوضاع موجه می‫نماید». (ابتکار، ۱۲مهر۹۹)

خصلت اوج اتحاد بحرانها

همین شواهد و اعترافات به‌دلیل ریشه داشتن‌شان در کانون حاکمیت و دولت، نشانی می‌دهند که بحرانهای بورس، ارز، اقتصاد و معیشت شتاب بیشتر و سیر صعودی بالاتری خواهند داشت. اما اوج آن و نقطهٔ ناگزیر بازگشت و فرودش، دیگر خصلت خاص اقتصادی نخواهد داشت که همان آستانهٔ تعیین‌تکلیف نهایی و دگرگونی بنیادین سیاسی و اجتماعی خواهد بود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d87e03c9-6e11-4372-82a3-7c7be9a58e47"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات