728 x 90

چهارشنبه سوری، فرصتی برای قیام

فرصت چهارشنبه سوری
فرصت چهارشنبه سوری

به سوی چهارشنبه سوری

روزهای پایانی سالی را می‌گذرانیم که بزرگترین، زیباترین و ریشه‌یی‌ترین قیام سالهای اخیر تاریخ ایران را بر تارک خویش دارد.

سپهری درخشان، آکنده از تظاهرات، خیزش و حرکت‌های اعتراضی که در اوج خود به یک قیام گسترده و با شکوه در دیماه ۹۶در بیش از ۱۴۰شهر میهن، مزین شد.

آسمان میهن این روزها جلوه‌یی تازه دارد، شبی نیست که خبر حرکت‌های اعتراضی و شورش‌ها و حرکت‌های اعتراضی مردم، شهاب‌باران نشود.

 

شهاب قیام و تیر آرش

شهاب‌هایی راهگشا که هم‌چون تندری آتشین و یک تیر خدنگ، از چله کمان آرش‌های میهن رها شده و مرزهای قسمت‌های آزاد شده از حاکمیت آخوندها را گسترش می‌دهند، همان‌گونه که حدود و ثغور حاکمیت فاشیستی آخوندها را محدود و محدودتر می‌کنند.

شهاب‌هایی که به خیزش‌های اجتماعی، خیزش‌هایی اجتماعی که به قیام و قیام‌هایی که سرانجام به انقلابی عظیم فراخواهند رویید.

حرکاتی گام‌به‌گام، حساب‌شده و قانونمند که مسیری پیچیده اما یکسویه را با سرعتی دم‌افزا در مارپیچی صعودی طی می‌کنند. حرکتی که سرانجام در نقطه‌‌یی به یک تغییر کیفی و یک تحول «زیر و رو»کننده تبدیل خواهد شد، تحولی که اصطلاحا به آن، انقلاب می‌گویند.

برای رسیدن به انقلاب البته که باید راهی طی کرد، از سنگلاخ و کوره‌راه‌ها گذشت، جاده‌یی فرش‌شده با خار میغلان در تاریک‌سرایی آکنده از گرگ و کفتار و شغال که گاه و بیگاه بارانی اسیدی نیز بر آن می‌بارد، بارشی مسموم و تباه‌کننده!

این راه اما اینک به میزان زیادی طی شده، توسط رزمندگانی که در تمامی این ۳۹سال خار خورده و بار انقلاب را با تمام توش و توان خویش بر شانه‌هایشان حمل کرده‌اند. مجاهدانی که بسیاریشان با استخوانهای درهم‌شکسته خویش پلی برای عبور یاران و مردم خویش ساختند تا سرانجام کار به اینجایی کشید که اینک رسیده.

 

فرصت چهارشنبه ‌سوری

اینک اما فرصتی است برای بهتر استفاده کردن از داشته‌ها و داراییهای خویش. اندوخته‌یی که در گذر سالیان جمع شده و باید به‌مثابه گنجی میهنی از آن حفاظت و به‌موقع استفاده کرد.

یکی از این اندوخته‌ها، دانش و بینشی است که پیشتازان راه با خود و در خود دارند. تجاربی عمدتاً خونین همراه با یادی از آنان که راه را به بهای فدای هستی خویش ساختند، مسیرهای نارفته را رفتند و گشودند و با خون خویش آن را گام‌به‌گام شاخص‌گذاری کردند.

یکی از این تجارب، درک لحظه‌ها و شرایط مناسب برای حرکت و خیزش است. لحظاتی طلایی که در یک نبرد واقعی باید آنها را کشف کرد و شکارشان نمود. برای تصاحب این فرصت‌های ناب باید از پیش برایشان برنامه‌ریزی کرد، گام‌به‌گام نزدیک شدن به آن لحظات و فرصت‌هایش را بنا‌ به تجربه پیشین، تخمین زد و در جریان یک «آتش و حرکت» سیاسی، در مناسب‌ترین نقطه به آن موقعیتها دست یافت و مواضع جدیدی را اشغال کرد.

 

لحظه طلایی چهارشنبه‌ سوری

مسیر انقلاب این‌گونه طی می‌شود. گام‌به‌گام و پله‌به‌پله.

این لحظات طلایی، به ویژگی‌هایشان است که «طلایی» می‌شوند.

اما این «طلا» همیشه آشکار نیست. در پیچ و خم تاریخ و تطور جوامع، نادر موقعیتهایی یافت می‌شوند که طلایی‌بودنشان بر مردم و نیروی پیشتاز عیان و آشکار باشد ضمن این‌که عیان بودن ارزش این لحظات طبعاً از چشم دشمن مردم هم پوشیده نمی‌ماند و به این ترتیب، آشکار بودن طلای لحظات مناسب برای قیام، امتیازی محسوب نمی‌شود.

اما با این‌همه، برخی لحظات و موقعیتها هستند که با این‌که هم برای مردم و هم برای دیکتاتور لو رفته‌اند از آن‌چنان ظرفیتهایی برخوردارند که می‌توانند برای مردم، باز هم طلایی محسوب شوند. یکی از این لحظات نادر و بی‌مانند مراسم سالانه چهارشنبه‌ سوری است. روزی که تقربیا تمامی مردم ایران‌زمین در هر گوشه مملکت که هستند در پایانه روز و هنگامی که خورشید در آستانه غروب کردن است از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند و با افروختن آتش و انفجار ترقه و اجرای برنامه‌های آتشبازی و برخی رسوم دیگر، جشنی ملی و قدیمی را برگزار می‌کنند.

 و درست در لابلای لحظات همین جشن ملی و همگانی که فرادینی و فرا قومیتی است، اینک سالهاست جوانان شوریده بر دیکتاتوری فاشیستی آخوندها، کوچه خیابانهای میهن را فتح می‌کنند، پاسداران و دیگر نیروهای سرکوبگر را وادار به گریختن از صحنه و پنهان شدن در مقر‌های خود می‌کنند.

 

چهارشنبه سوری، لحظه انکشاف نیروی لایزال مردم

در همین فرصت بی‌همتاست که جوانان و مردم برای ساعتهایی به درک محضر والای نیروی مردم (یعنی قدرت خویشتن خویش) نایل می‌شوند. نیرویی نهفته در پیکری خسته و درهم‌کوفته از استثمار روزانه که گاه حتی توان حمل خویش تا خانه-دخمه تاریک و سرد و کوچکش را هم ندارد!

اما در آن لحظه بی‌نظیر است که قدرت شگرف خود و دیگر همگنان فرسوده‌اش را در می‌یابد و این، لحظه‌ای گرانبهاتر از هر «طلا و جواهر»ی است. لحظه‌ای که مردم درمی‌یابند چه قدرتی دارند؟ همین مردم فقیر، سرکوب شده، بی‌سلاح و مانده در راه (که دشمن حتی دستمزد و حقوق قانونی و شرعی و عرفی‌اش را هم گاه سال به سال در جباریت مطلق نمی‌دهد!)

لحظه‌ای که نوک پرچمش در تمامی سال و از دورترین فاصله‌های زمانی به‌راحتی دیده می‌شود. قراری ثابت که هیچ‌کس را یارای لغو یا مصادره‌اش را ندارد.

 

چهارشنبه سوری و آتش نهفته در جان فروکوفتگان

روز برگزاری مراسم چهارشنبه سوری، چنین خاصیتی دارد اما در عین‌حال با دیگر مراسم سنتی و ملی و... این تفاوت را دارد که در نفس خود تنها و تنها با «آتش» است که معنی می‌شود. آتش! پدیده‌یی که پیوسته و در هر حالتی خصلتی تهاجمی دارد و این فرصتی بس نایاب است برای ملتی که عزم مبارزه با دیکتاتوری را دارد. فرصتی از پیش معین شده برای حضوری همگانی در معابر عمومی همراه با آتش و مواد محترقه و...

این، نماد یک لشگرکشی عظیم ملی در برابر حکومت ستمکاری است که حتی کوچکترین تجمع اعتراضی برای «آب‌بازی»! را هم برنمی‌تابد اما در برابر این سنت، هیچ قدرتی از خود ندارد و هر حرکت سرکوبگرانه‌اش با شدیدترین جواب آتشین جوانان پاسخ داده می‌شود.

بی‌شک آیندگان از تیز هوشی اجداد و نیاکان «جوان»! خود برای انتخاب روز و مراسم چهارشنبه‌سوری برای ابراز ضدیت با آخوندها و نظامشان و فرارویاندن آن تا فراسوی مرزهای یک قیام مردمی تمام‌عیار، داستانها خواهند گفت.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/788f4c15-42c5-4426-83d7-4f3fe7afd905"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات