انقلاب ۱۳۵۷ که به سقوط رژیم سلطنتی پهلوی منجر شد، قیامی مردمی در مبارزه با دیکتاتوری، فساد حکومتی، ظلم و فقر بود. انتظار مردم این بود که با روی کار آمدن نظام جدید، ایران نیز وارد دورانی نمونه و ایدهآل شده و تبدیل به الگویی از رشد اقتصادی و امنیت اجتماعی گردد. اما بعد از به قدرت رسیدن حکومت آخوندی، در چ۴دهه گذشته، مردم خود را با نظامی غارتگر و چپاولگرتر از دیکتاتوری پیشین روبهرو دیدند.
نظام فاسد آخوندی با ناکارآمدی اقتصادی مبتنی بر اختلاس، غارت و چپاول سرسامآور، تاثیرات جبرانناپذیری بر زندگی قشر متوسط و محروم جامعه گذاشت و بسیاری از خانوادهها بهعلت فقر، بیکاری و گرانی از هم پاشیدند.
آمار تکاندهنده از کودکان کار، خودکشی، گورخوابی، کودکفروشی، کلیهفروشی و بیکاری در کنار آمار طلاق، آوارگی کودکان، فحشا، اعتیاد و حاشیهنشینی سیمای منحوس رژیمی را به نمایش میگذارد که پیوسته جامعه ایران را به قهقرا سوق میدهد.
وضعیتی که محصول حاکمیت ننگین آخوندها و پاسداران فاسد و چپاولگرشان میباشد.
متقابلاً و در جبهه مقابل، مردم و مقاومتشان ایستاده است که با این ظلم و بیدادگری رژیم آخوندی درافتاده و بهدنبال تحقق آرمانها و مطالبات خود میباشد که با سرقت رهبری انقلاب ضدسلطنتی به بوته فراموشی سپرده شد.
جبههای که اینک در صفوف قیام دی ۹۶ یکصدا با شعار «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی، مرگ بر اصل ولایت فقیه!»، یکپارچه شده و سرنگونی نظام آخوندی را فریاد میزند.
چهل سال غارت و چپاول ـ ایران صعود شتابان در دیوار بلند خط فقر
بر اساس گزارش بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی سرانه در ایران از دهه ۱۹۷۰ بیش از ۳۰درصد کاهش یافته و قدرت خرید ارز ملی کشور(ریال) سقوط شدیدی را نشان میدهد.
در این میان اقتصاد ایران در ۴دهه پس از انقلاب، از رده ۱۷ دنیا به رده ۲۷ در جهان رسیده است. اقتصاددانان میگویند که در بدترین وضعیت، شهروندان ایران اکنون ۳۰درصد فقیرتر از سال ۱۹۷۹ هستند.
حتی آمارهای حکومتی خط فقر در تهران تکاندهنده است!
عمق ساختار فاجعه فقر در ایران از زبان کارشناسان و مسئولان همین حکومت نشاندهندهٔ یک فاجعه ملی است که دامنگیر همهٔ مردم ایران شده است.
روزنامهٔ حکومتی مردمسالاری ۶بهمن ۹۷ به نقل از مرکز پژوهشهای مجلس با اعلام اینکه سقف معافیت مالیاتی حقوق برای سال ۹۸ با هزینههای خانوار همخوانی ندارد، نوشت: «خط فقر برای یک خانوار ۴نفره ۲میلیون و ۷۰۰هزار تومان در ماه است. بر اساس پیشبینیها، انتظار افزایش تورم برای سال آینده وجود دارد».
از سوی دیگر در ۱بهمن ۹۷ احمد امیرآبادی فرهانی، عضو هیأترئیسه مجلس رژیم، به خبرگزاری حکومتی میزان گفت: «در بودجه سال ۹۸ تورم نقطه به نقطه ۵۰درصد و سالانه ۳۶درصد و عدد خط فقر برای خانواده در تهران زیر ۴میلیون و ۵۹۲هزار تومان است».
در صورتیکه اگر بر اساس پیشنهادهای بانک جهانی که برای کشورهایی مثل ایران خط فقر را برای یک نفر در روز ۵/۵ درنظر گرفتهاند. محاسبه کنیم، برای یک خانواده ۴نفره، به رقم ۶۶۰دلار در ماه میرسد؛ به این ترتیب با دلار آزاد خط فقر ۷ تا ۸میلیون تومان میرسد یعنی اگر بر اساس دادههای بانک جهانی که برای کشورهایی مثل ایران که دارای درآمد میانه در بین کشورهای در حال توسعه هستند نگاه کنیم خط فقر ۱ ممیز ۹ نیست بلکه ۵ ممیز ۵ است و در نتیجه مرکز پژوهشهای مجلس رژیم هم میتوانستند به عدد خط فقر واقعی یعنی ۸میلیون برای یک خانوار ۴نفره برسند.
بنا به گزارش ”خبرگزاری دولتی مهر“ رسول خضری، عضو مجلس رژیم، اعتراف کرد که ۴۰میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند. خضری در رابطه با کاهش سهم بهداشت و درمان در بودجه جدید دولت آخوند روحانی با اشاره به خط فقر در ایران گفت: «بودجه وزارت بهداشت و درمان باید با انتظارات بیمار، سلامت و درمان در کشور سازگار باشد، بنابراین کاهش سهم وزارت بهداشت و درمان بودجه منطقی نیست».
کارگران و خط فقر ـ نمیشد بهجای قطع انگشتانم کار بدهند؟
کاظم فرجالهی، فعال کارگری و کارشناس اقتصادی، در رابطه با اینکه دولت روحانی برای مبارزه با فقر مطلق برنامهای ندارد به خبرگزاری حکومتی ایلنا گفت: «سیاستهای کلان دولت در زمینه کنترل قیمتها بدجور میلنگد اما کوتاهی خود را بر گردن خروج آمریکا از برجام میاندازد». فرجالهی گفت: «دولت روحانی بهدنبال تقویت نهادهای سرمایهداری است؛ آن هم نهادهای نامولد مثل بانکها، دیدیم که چگونه دولت با تمام توان وارد شد تا بانکهای خصوصی و مؤسسات اعتباری را در دهه ۸۰ راهاندازی کند تا توزیع رانتها را در دهههای آینده مدیریت کنند اما با جذب بیش از اندازه سپردهها و ناتوانی در مدیریت آن فاجعه آفریدند». همین منبع در ادامهاش مینویسد: «فقر در همه شهرها و روستاها مانند اسبی سرکش و افسارگسسته است که خانوارها را زیر پای خود لگدمال میکند».
چند میلیون ایرانی زیرخط فقر قرار دارند؟!
فرامرز توفیقی، رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای قلابی کار، با اشاره به شکاف ۸۷درصدی دستمزد تا معیشت گفت: «جهش هزینههای زندگی در سال ۹۷ قدرت خرید کارگران را از بین برده است. تا قبل از سال ۹۲ فاصله حداقل دستمزد کارگران تا هزینه معیشت، ۵۷درصد بود. اما متأسفانه با شرایطی که در سال ۹۷ پیش آمد، شکاف دستمزد تا سبد معیشت حداقلی، به ۸۷درصد رسید».
در زیر سایه شوم خط فقر در نظام پلید آخوندهای دزد و غارتگر نه تنها حقوق کارگران سلب میشود بلکه روزانه شاهد شلاقزدن، دستبریدن و زندانی کردن کارگران و جوانان جویای کار هستیم که قربانی همین رژیم غارتگر هستند.
قطع دست، پاسخ فقر!
در تاریخ ۲۸بهمن ۹۷ درگزارشی که از قطع انگشتان دست کارگری بهنام علیرضا قمی شاندیز بهعلت سرقت در رسانهها منتشر شد آمده است: «در سال ٧٨ انگشتانم را با گیوتین در زندان وکیلآباد، آن هم بهخاطر سرقت جزیی قطع کردند. ما ۴نفر بودیم که دستور قطع انگشتانمان را صادر کردند؛ با ١٠سال حبس و ٧۴ضربه شلاق، از وقتی انگشتانم قطع شد من یک روز خوش نداشتم. الآن در ۴٠سالگی، نه زن دارم، نه خانه دارم، هیچی ندارم. ولی همین که سر کار میآیم خوب است. چرا از همان موقع یک کاری به من ندادند؟ نمیشد بهجای اینکه انگشتانم را قطع کنند، به من کار بدهند؟».
بیرانوندی، نماینده مجلس رژیم، در۲آبان ۹۷ در تذکر شفاهی به دولت روحانی گفت: «با عرض تأسف چه فراواناند انسانهای شریفی که قادر نیستند قرص نانی حتی قرضی هم تهیه کنند، بدرستی که در کوی فقیران خانهها را سقف ویران است ما در بین مردم هستیم و خبر داریم اگر شما نیز خبر دارید و میدانید که خوب! اگر نمیدانید بدانید!».
معلمان ایران زیرخط فقر
در سال ۹۰ نرخ دلار از ۱۰۰۰تومان به حدود ۲۰۰۰هزار تومان رسید و دستمزد متوسط معلمان ۹۰۰دلار بود؛ اما در سال ۹۷ حتی اگر معلمی حدود ۳میلیون تومان دریافتی داشته باشد و نرخ دلار را میانگین متوسط ۱۳۰۰۰تومان حساب کنیم، این حقوق در ماه معادل ۲۳۰دلار است. حال اگر میانگین حقوق معلمان را ۲میلیون تومان حساب کنیم، میبینیم زندگی اکثر معلمان زیر خط فقر است.
حمیدرضا حاجی بابایی، رئیس کمسیون تلفیق مجلس، به روزنامه جهان صنعت در ۷مهر ۹۷ گفت: «میانگین حقوق معلمان حدود ۲میلیون و ۳۵۰هزار تومان است و میانگین دریافتی آنها یک میلیون و ۹۵۰هزار تومان میشود. حقوق معلمان را اگر دو و نیم برابر کنند تازه میرسد به خط فقر».
معلمان در بسیاری از کشورها، حقوق بالایی دریافت میکنند. در برخی از کشورها هم که معلمان حقوق نسبتاً پایینی دارند، باز هم دستمزدشان چندبرابر معلمان کشور ماست. درجدول زیر حقوق معلمان کشورهای همسایه ایران آمده است:
دستمزد معلمان ایرانی از پایینترین دستمزدهای معلمان در جهان است
خط فقر و خودکشی از فرط گرسنگی
امروزه ما با خط فقر ۶ تا ۷میلیون تومان و با جمعیتی بالغ بر ۵۵درصد کل کشور در زیر خط فقر مواجه هستیم. پروانه مافی، نماینده مجلس رژیم، در ۲آبان ۹۷ گفت: «پرسش نگرانکننده این است که با افزایش شدید بیکاری و تورم، خانوادههای کارگری با حداقل دستمزد حدود یک میلیون تومان چگونه باید روزگار را سپری کنند؟...».
هر روز در گوشه و کنار کشور با خودکشی ناشی از فقر و گرسنگی مواجهایم و شاهدیم که حتی در شهرهای بزرگ مثل تهران بهدلیل بیکاری، گرانی و گرسنگی بسیاری نیز به سراغ سطلهای زباله میروند تا شاید بتوانند شکم خود را سیر کنند و والدین فقیر در اثر فقر و نداری مجبور میشوند بچههای خود را رها کنند یا کرایه داده و حتی به فروش برسانند.
گزارشهای خبری در ۲۶مهر ۹۷ حاکی از این بود که: «معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس گفت: «در فیروزآباد، پدر خانواده پس از قتل همسر و دختر ۹ساله با شلیک... به زندگی خود پایان داد. در تحقیقات مشخص شد پدر خانواده بهعلت فقر مالی دست به این اقدام زده است». در ادامه خبر آمده است:
«...در تاریخ ۱۵شهریورماه ۹۷ نیز زنی در استان ایلام بر اثر فقر و نداری اقدام به خودکشی کرد و بعد از ناامید شدن پزشکان از بهبودی وی، مرد خانواده که طاقت این مصیبت را نداشت نیز اقدام به خودکشی نموده و هر دو جان خود را از دست دادند.
همچنین یک دختر ١٧ساله که در دانشگاه تبریز پذیرش شده بود، پس از اینکه خانواده وی بهدلیل فقر و تنگدستی قادر نشدند هزینه ثبتنام وی را فراهم کنند،... به زندگی خود پایان داد».
اگر در کلمات این نماینده مجلس رژیم کمی تأمل کنیم(اینان کسانی هستند که یک از هزار را میگویند!) به عمق فاجعه نکبتبار حاکمیت چهل ساله آخوندها در سراشیب سقوط و بنبست، بیشتر پی میبریم و درمییابیم که:
«چه فراوانند انسانهای شریفی که قادر نیستند قرص نانی! حتی قرضی هم تهیه کنند».
به اینصورت همه اقشار جامعه در فقر و فلاکت در یکطرف، و آخوندها و آقازادهها و سرمداران رژیم در طرف دیگر قرار میگیرند.