روز سهشنبه نهم مرداد پزشکیان در مراسم تحلیف با تأکید دوباره بر اینکه «دولت چهاردهم دولت وفاق ملی است»، بادکنک «وفاق» را هوا کرد اما ۱۲روز بعد، همزمان با معرفی کابینه، بادکنک ترکید و کوه ادعاهای پوشالی بر سر نظام آوار شد.
دقایقی پس از قرائت لیست کابینهٔ پیشنهادی «وفاق»، ثابتی در مجلس ارتجاع خطاب به پزشکیان گفت: «نمیشود دم از وحدت ملی و کابینه وفاق ملی زد اما نماد شکاف و نقار ملی، کسی که در همین سالهای گذشته دوگانه جعلی دیپلماسی و میدان را ساخت و شهید حاج قاسم سلیمانی را مزاحم کار خودش میدانست را در پستوهای دولت سمت بدهید و از آنطرف بگویید من میخواهم دولت وحدت ملی شکل بدهم؟ با نمادهای شکاف ملی میخواهید چنین کاری انجام بدهید؟». از سوی دیگر، رسانههای اصلاحگران رژیم با سرخوردگی از غلبه کامل عناصر باند غالب در کابینهٔ پزشکیان نوشتند: «متأسفانه سازوکارهای طراحی شده برای انتخاب وزرا با شکست سنگینی مواجه شد». ساعتی بعد هم جواد ظریف ضمن اعلام کناره گیری، در حساب ایکس خود نوشت: «از اینکه نتوانستم آنگونه که که وعده داده بودم به نتیجه برسانم، شرمندهام.
به این ترتیب بادکنک «وفاق»، ظرف چند ساعت، در اولین روز معرفی کابینه ترکید و آثار انشقاق در ولایت سوراخ سوراخ خامنهای پس از هلاکت رئیسی ظاهر شد.
روزنامهٔ حکومتی جمهوری در شمارهٔ ۲۲مرداد نوشت: «تفسیر وفاق ملی به شکل دادن کابینه با افرادی از گرایشهای مختلف، کاملاً غیرعلمی و غیرمنطقی و حتی در جهت مخالف «وفاق» است. چنین ترکیبی به جای وفاق، تفرقه ایجاد میکند».
پیش از این یک خبرگزاری متعلق به باندی از بسیجیان دانشجو نما در مطلبی با عنوان: «کوه تشکیل“ دولت وفاق ملی ”در اردوگاه اصلاحات موش زایید» نوشت: «حضور برخی وزرای دولت سیزدهم در کابینه مسعود پزشکیان، نشان میدهد که پنبه وفاق ملی و انسجام داخلی، بهصورت تدریجی در حال زده شدن است». و یک رسانه حکومتی هم با عنوان «معمای وفاق» آن را به شرکت سهامی تشبیه کرد.
شرکتی از سهامداران باندهای غارت و قدرت در دولتهای رئیسی و روحانی. در این شرکت سردژخیمی بهنام اسماعیل خطیب فرمان وزارت اطلاعات را در دست گرفته و رئیس کل دیوان محاسبات رئیسی، کاندیدای وزارت دادگستری است.
علاوه بر اینکه ۳تن از وزیران مطرح شده، همان وزیران دولت رئیسی هستند، ۱۱تن از آنها معاون وزیر یا در این مدار بودهاند. به همین خاطر رسانههای حکومتی نوشتند: «کابینه پزشکیان، بیشتر شبیه دولت دوم رئیسی است تا دولت سوم روحانی».
فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت مجلس دهم ارتجاع، با اشاره به اینکه «لابیهای قدرت که افراد خود را به کابینه معرفی کردهاند در آینده عامل اختلاف در کابینه خواهند شد»، میگوید: «آنچه شکل گرفته است کابینه وفاق ملی نیست بلکه یک کابینهیی حاصل از نوعی زور آزمایی سیاسی است» (آرمان ملی، ۲۲مرداد).
در جنگل «وفاق» همچنان وزیر دفاع و رئیس سازمان انرژی اتمی تحتامر خامنهای هستند و سکان وزارت کشور را مؤمنی، پاسدار سرتیبی از سرکردگان نیروی سرکوبگر انتظامی بهدست گرفت که لنگهٔ پاسدار وحیدی است. او هم در دولت آخوند شیاد کارنامهٔ مشعشع جنایت داشته و هم در دولت رئیسی جلاد. طوری که یک کارگزار سیلی خورده که عنوان سخنگوی جبهه اصلاحات را یدک میکشد در شبکهٔ ایکس خود مینویسد: «اگر قرار بر ادامهٔ سکانداری نظامیان و شبهنظامیان بر سیاست و عدم تغییر رویکردهای امنیتی نسبت به فعالان سیاسی داخل نظام بود، چه ضرورتی به برگزاری انتخابات و تحمیل این همه هزینه به کشور و بازی با روح و روان مردم و بهویژه جوانان بود؟».
رهبر مقاومت پس از نمایش انتخابات طی پیامی گفت: «با خاکستر شدن رئیسی و بر باد رفتن آرزوهای خالصسازی خامنهای تعادل و فصل جدید در حاکمیت ولایت فقیه به اثبات رسید این بنبست خامنهای را نشان میدهد و مرحله پایانی شاه را تداعی میکند آثار ضربه بر گیجگاه خلیفهٔ وارفته و فرتوت ارکان نظام را به لرزه درآورده دستگاه از درون سوراخ سوراخ شده و گرگها یکدیگر را از هم میدرند. گفته بودیم که بهغایت استقبال میکنیم که خامنهای با تقلبات میلیونی هم که شده بگذارد سگ زرد به جای شغال بر کرسی ریاستجمهوری ولایت بنشیند این شقه و شکاف در راستای قیام و گسستن بند از بند نظام است» (مسعود رجوی، ۱۶تیر ۱۴۰۳).