«همیشه لازم نیست به انتظار پیش آمدن موقعیت
انقلابی نشست. چنین موقعیتی را میتوان به یاری “
کانونهای انقلابی” پدید آورد» ارنست ـچهـگوارا
زمانی که مزدوران مالکی در عراق به نیابت از رژیم آخوندی به شهر اشرف حمله کردند، هجومشان تنها حملهیی به یک قرارگاه و یا پایگاه نظامی مربوط به مجاهدین نبود. بلکه هدف از بین بردن اشرف بهعنوان کانون مقاومت برای همیشه بود. چرا که اشرف بعد از جنگ ۲۰۰۳با پایداری پرشکوه علیه تمام دسیسه چینیها و توطئهها ایستاد و پرچم شرافت یک مقاومت و خلق را با فدای بیکران برافراشته نگاه داشت و تبدیل به مرکز توجهات تمامی شیفتگان آزادی ایران شد.
در تهاجم جنایتکارانه ۱۰شهریور ۹۲بیش از ۵۲تن از اعضا و کادرهای ارزنده مجاهدین به شهادت رسیدند. رژیم از فرط خوشحالی تعارف را کنار گذاشت و آن را بزرگترین ضربه نظامی به سازمان مجاهدین دانست و پاسدار سلامی یک هفته بعد ـ ۱۷شهریور ـ گفت «اهمیت راهبردی وسیعی در تحولات آینده منطقه دارد» او گمان میکرد که با این جنایتها همه چیز تمام شده و مجاهدین به محاق خواهند رفت.
چند روز بعد مسعود رجوی رهبر مقاومت در پیامی ضمن ارج گذاشتن به قدر و شان اشرف، استراتژی “۱۰۰۰اشرف” را اعلام کرد. از آن زمان به بعد به جای یک اشرف و یک کانون استراتژی نبرد، در سرتاسر ایران، در هر شهر و هر روستا، کانونهای شورشی بهمثابه یکانهای ارتش آزادیبخش خط هزار اشرف را عملی کردند. چنین راهبردی هر چند در ذهن بسیار سخت بهنظر میآمد اما بهدلیل وجود شرایط عینی آماده در جامعه، کانونها توانستند شکل بگیرند، وارد عمل شوند و نقش مشخصی را در تظاهرات اقشار به جان آمده ایفا کنند.
در سال۹۲که این استراتژی اعلام شد طبعاً تصویر روشنی از نقش و کار کرد کانونهای شورشی وجود نداشت اما اکنون پس از گذشت ۵سال صحت این استراتژی به اثبات رسیده و کانونهای شورشی نقش تعیینکنندهیی در پیشبرد قیام مردم ایران را برعهده دارند.
چنانچه رژیم آخوندی و شخص خامنهای به اهمیت کانونهای شورشی و تاثیرات آن در صحنه اجتماعی پی برده و واکنشهای دیوانهواری از خود نشان دادند. دستگاههای اطلاعاتی خامنهای به ناچار پردهها را از دست داشتن این کانونها در شعلهور شدن قیام دیماه ۹۶کنار زده و ضمن هشدار امنیتی آژیر خطر را به صدا درآوردند. کاری که سردمداران رژیم از لحاظ سیاسی و اجتماعی، همیشه از انجام آن ابا داشتند تا بهزعم خودشان واقعیت و قدرت مقاومت مردم ایران را بپوشانند
گسترش کانونها و تبلیغات هیستریک
با پیشرفت کانونهای شورشی و تشدید دغدغه امنیت در بالای نظام، خامنهای هم ناگزیر سوزن دستگاه امنیتی خودش را عوض کرد؛ بهطوریکه از آن زمان تاکنون در بسیاری از رسانههای وابسته به نظام و در تریبونهای رسمی و غیررسمی، تبلیغات گستردهیی علیه کانونهای شورشی که به دغدغه و کابوس واقعی رژیم تبدیل شدهاند در جریان است.
گسترش کانونها و استقبال مردمی از آنها بر وحشت آخوندها افزود و ناقوس خطر را جدیتر از همیشه برای نظام و ارگانهای امنیتیاش به صدا درآورد.
بعد از آن بود که رژیم ناگزیر شد که بر تبلیغات جهنمی خود بیفزاید چنانچه روزانه شاهد اعلام دستگیری کانونهای شورشی و شوهای مهوع و مصاحبههای اجباری تلویزیونی بودیم.
آخوند علوی وزیر اطلاعات آخوندها در ۳۰فروردین از دستگیری ۱۱۶تیم مرتبط با سازمان مجاهدین و مدیر کل اطلاعات رژیم در آذربایجان شرقی در ۴اردیبهشت از دستگیری و برخورد با ۱۱۰تن از مجاهدین در این استان خبر داد. سازمان مجاهدین خلق ایران در ۳اردیبهشت و ۲۷اردیبهشت اسامی ۳۹تن از دستگیر شدگان را اعلام کرد.
نفس این آمار آن هم در یک مرکز استان بیانگر گستردگی کانونها در سراسر ایران است.
نقش کانونهای شورشی؟
اگر در تاریخ انقلابات دقت کنیم میبینیم، کانونهای شورشی بهدلیل حضور در داخل تودهها امکان رشد و سازماندهی نیروهای مخالف را تسهیل میکنند.
نیروهای مخالف و انقلابی با استفاده از ملاء اجتماعی خود در هستههای کوچک و با رعایت ضوابط امنیتی امکان و فضایی را برای فراگیری آموزشهای مختلف فراهم کرده و آماده نبرد میشود.
چه گوارا بهعنوان اولین نفری که تئوری کانونهای شورشی را با استفاده از تجربه انقلاب کوبا مطرح کرد معتقد بود که: « نباید منتظر ماند که تمام شرایط مادی برای آغاز مبارزه مهیا شود. ایجاد کانونهای شورشی در نقاط مختلف کشور خود به خود میتواند این شرایط را فراهم آورد»
کوچک ولی سیال
از ویژگیهای اصلی کانونهای شورشی سیالیت آنها است، اگر چه ممکن است که در نگاه اول کوچک و کمحجم بهنظر بیایند اما آنها در درون تودههای مردم و به مردم تکیه دارند و ارادهای را با خود حمل میکنند که قدرت انفجاری دارد. آنان خواست مردم برای سرنگونی را نمایندگی میکنند. آنان قاصدان شورآفرین و زندگیبخش و پیامرسانان آزادی مردم ایران هستند. کانونهای شورشی عصاره و چکیده سالها جنگ رو در رو با نظام ولایتفقیه میباشند
رهبر مقاومت در پیام شماره ۱۰خود که در تاریخ ۱۱مرداد سال ۹۷منتشر شد بیان روشنی از افق همین استراتژی را بیان کردند:
«اما سؤال این بود که چگونه میتوان شعلههای قیام را به یکدیگر گره زد تا به آتشفشانی برانداز و بنیانکن تبدیل شود. پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر بوده و هست و خواهد بود. آنقدر که از طریق کانونهای شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلا یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد »
کانونهای شورشی برگ زرین دیگری از دفتر مقاومت و از آخرین حلقههای زنجیره۴۰سال ایستادگی در مقابل دیکتاتوری ولایتفقیه میباشد. کانونهایی فروزان، امیدبخش و برخاسته از شرایط انقلابی روز که چشمانداز روشنی از سرنگونی رژیم ضدبشری را نوید میدهند. بیشک گسترش روزبهروز این کانونها ـ بهرغم چنگ و دندان قضاییه و دستگیری و زندان و...ـ خود نشاندهنده درستی این خطمشی و تحقق طلیعه بهاران آزادی در کشور شیر و خورشید میباشد.
ک. بهروزی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است