روز پنجشنبه ۱۹تیر، سخنگوی وزارت بهداشت و درمان رژیم آمار ۲۲۱جانباخته در ۲۴ساعت گذشته را اعلام کرد. این رقم نسبت به آمار روز قبل(۱۵۳جانباخته) بیش از ۴۴درصد افزایش یا در واقع جهش را نشان میدهد که بسیار وحشتناک است. بنا به همین گزارش ۱۹استان کشور در وضعیت قرمز و هشدار هستند. سخنگو همچنین گفت: «حال ۳۳۲۴نفر از بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در وضعیت شدید این بیماری است». یکی از علائم جعلی بودن آمار رژیم همین آمار بیماران بدحال است که هر روز اعلام میشود، با توجه به اظهارات کادر درمانی بیمارستانهای مختلف، اکثر این بیماران بدحال جان خود را از دست میدهند، اما این واقعیت در آمار جانباختگان روزانه منعکس نمیشود.
آمارهای اعلام شده توسط سخنگوی وزارت بهداشت در کنار اعترافات روز قبل نمکی مبنی بر شکست رژیم در برابر کرونا و اعتراف به اینکه علت طغیان و پیک کرونا در این روزها ناشی از بازگشاییهاست و اینکه بازگشاییها ناشی از جهل ما نبود بلکه زانو زدن در برابر اقتصاد بود، اعترافاتی است که موقعیت متفاوت رژیم در رابطه با کرونا را نشان میدهد.
تهران؛ بمب ساعتی!
در ادامهٔ این اعترافها، زالی، رئیس ستاد کرونا در تهران هم اعتراف خیلی مهمی کرد و گفت: «بهدلیل یک اشتباه راهبردی، تهران هیچوقت قرمز تلقی نشده». منظور این است که در حالی که تهران بر اساس تعاریف خود رژیم، قرمز بوده و هست، اما رژیم بهدلیل سیاسی، تهران را قرمز اعلام نمیکند و محدودیتهایی را که برای بازگشایی اماکن در استانهای قرمز اجرا میکند، برای تهران در نظر نمیگیرد و این خود موجب گسترش بیشازپیش بیماری شده است.
لاری در ادامه اظهارات خود اعتراف کرد که آمار مبتلایان و بستریشدهها و آی.سی.یو و فوتی(در تهران) در حال افزایش است.
در همین رابطه سایت حکومتی خبر فوری نوشت: «کرونا؛ بمبی ساعتی در تهران است که بهزودی منفجر میشود... وضعیت کرونا در تهران هر روز بدتر میشود... رئیس مجتمع بیمارستانی خمینی(هزار تختخوابی) گفت: نکته نگرانکنندهتر این است که تعداد بیماران بدحال که نیازمند بستری در آی.سی.یو هستند، نسبت به بیماران بستری بیشتر شده، بیش از ۴۰درصد است».
آخوند روحانی هم که تابهحال همیشه سعی میکرد وضعیت را خوب و نمونه جلوه دهد، روز پنجشنبه ۱۹تیر در جلسه رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد کرونا گفت: «در این موج جدید، دو خطر بزرگ فرسودگی و خستگی کادر درمان کشور و بالا رفتن تعداد بستریها در بیمارستانها و بخشهای ویژه و تکمیل بخش بزرگی از ظرفیت پذیرش بیمارستانی است».
وضعیت در استانها و شهرستانها
گزارشهایی که تلویزیون رژیم از برخی استانها پخش میکند گویای این است که وضعیت آنها اگر بدتر از تهران نباشد، قطعاً بهتر نیست.
مقامات استانی و بهخصوص مسئولان علوم پزشکی در استانها و شهرستانها، واقعیتهای تکاندهندهای را بروز میدهند. از جمله مدیر گروه بیماریهای عفونی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند گفته است: «ممکن است آمارهای واقعی ۱۰برابر آمارهای رسمی باشند... اگر آمار مبتلایان ۲۶۰۰نفر اعلام میشوند، ممکن است آمار واقعی ۲۰هزار نفر باشند و شاید از این تعداد ۴۰۰نفر هم فوت کنند»(روزنامهٔ جوان، ارگان سپاه پاسداران ۱۸تیر ۹۹).
آخوند روحانی در همان جلسهٔ فوقالذکر راجع بهاستانها گفت: «با توجه به اختیاراتی که به استانداران داده شده باید محدودیتها، هوشمندانه و متناسب با علل شیوع در هر منطقه اعمال و اجرا شود».
هشدارها نسبت به قیام در تقدیر
این وضعیت جدید موجب شده که هشدارها نسبت به چشمانداز تیره و تاری که در انتظار رژیم است و مشخصاً تصریح خطر قیام، شدیدتر و با صراحت بیشتری توأم باشد. محبوبفر، از کارشناسان رژیم که عضو ستاد حکومتی کروناست، در اظهاراتی که در روزنامهٔ جهان صنعت ۱۹تیر درج شده میگوید: «دولت برای جلوگیری از تجدید اعتراضهای ۹۶ و ۹۸ راهکار ایمنی گلهای را با بازگشایی گسترده در پیش گرفت و مردم را در مقابل کرونا تنها گذاشت».
این اعترافها و هشدارها یکبار دیگر صحت آنچه را که رهبر مقاومت ایران در اطلاعیه شمارهٔ ۲۵ارتش آزادیبخش ملی ایران در تاریخ ۱۷خرداد ۹۹ رژیم ضدبشری ولایت فقیه را کلانبازنده بازی مرگبار با کرونا دانست، بهاثبات میرساند.
مسعود رجوی گفت: «استراتژی رژیم ولایت فقیه مبنی بر کلانتلفات و سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی بهاثبات رسیده است. صورت مسأله این است که رژیم در کلانبازی مرگ، کلانبرنده است یا کلانبازنده؟
کلانبرنده یعنی اینکه میخواهد و میتواند با گرد مرگ و یأس، راهبندی برای سرنگونی بسازد و جامعه را منفعل و منجمد کند. در خوابهای خونسرشته و پریشان ولایت فقیه میتوان مانند ایلغار مغول، ۳۰۰سال ایران را سرکوب و منکوب و میخکوب کرد.
کلانبازنده یعنی که خامنهای و روحانی بر سر شاخ و بن میبرند. رژیمشان را موریانه کرونا و بحرانها از درون خورده و وعده خدا حق است. برخلاف تصور آنها جانهایی که از دست میرود نه عامل بقای رژیم بلکه تیکتاک فنا و پایان است.
ترس و وحشت بیپایان از خطر قیام و سرنگونی و از هزار اشرف و کانونهای شورشی مبین همین حقیقت است.
ارتش گرسنگان بهسوی شورش و قیام میرود. آتشفشان خشم خلق فوران خواهد کرد».