در روزنامههای حکومتی اغلب برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای داخلی و خارجی، جنگ باندها بر سر کرسی ریاستجمهوری نظام را تیتر اول کردهاند. موضوع جنجالی روز هم ماجرای پاسدار سعید محمد است که یدالله جوانی مشاور سرکردهٔ سپاه مدعی شده او برکنار شده است.
مردمسالاری از باند مغلوب هم با عنوان «گرم کردن انتخابات با هیزم مصنوعی!» اشاره کرده که این داستان ترفند تیم پاسدار سعید محمد است تا با دادن نقش اپوزیسیون به او تنور انتخابات نظام را گرم کنند. روزنامه شرق از باند مغلوب هم اظهارات محمدمهاجری مهرهٔ باند موسوم به اصولگرا را انعکاس داده که اظهارات پاسدار جوانی در مورد سعید محمد و پاسخهای سعید محمد را حاکی از اختلافات درونی سپاه دانسته و هشدار داده اختلافاتشان را رسانهای نکنند. چون عملاً وارد فازی میشوند که ضربه به خود است. مهاجری همچنین به پاسداران گوشزد کرده: «تا اینجای کار مشخص است که مشارکت مردم پایین خواهد بود و اگر مشارکت پایین باشد، همه نامزدها حتی فردی که رئیسجمهور میشود، بازنده خواهند بود». اما در کنار تیترهای مربوط به جنگ قدرت در نمایش انتخابات بحران روز رژیم یعنی کرونا و خیز چهارمش همراه با واکسینه نکردن مردم دیده میشود که روزنامههای باند مغلوب ناگزیر اعترافاتی کردهاند.
کشتار با ویروس کرونا، سوءمدیریت خودخواسته
روزنامه آفتاب یزد با عنوان «عجب مسئولان طلبکاری» نوشته است «باید اذعان نمود تا حدود بسیاری این سوءمدیریت شکل گرفته خودخواسته است! آری؛ یعنی مسئولان تصمیمگیر مسائل مالی و اقتصادی را اولویت قرار دادند. نه جان مردم را!».
«پیامدهای واردات واکسن توسط بخش خصوصی و با ارز نیمایی، واکسن کرونا لاکچری میشود؟» عنوان مطلبی است در روزنامه اعتماد که ضمن اشاره به ضدونقیضگویی مقامات دولتی در مورد رایگان یا پولی بودن واکسن نوشته است: «بلومبرگ در گزارشی به تخمین زمان بازگشت به زندگی عادی هر کشور با بررسی سرعت واکسیناسیون در آن کشور پرداخته است؛ بر اساس این گزارش ایران تا ۱۰سال آینده میتواند ۷۵درصد از جمعیتش را واکسینه کند و به زندگی عادی بازگردد». این روزنامه با اشاره به کسری بودجه ۲۵۰تا ۳۰۰هزار میلیارد تومانی دولت ادعای دولت روحانی برای خرید واکسن از بخش خصوصی را به چالش کشیده و آنرا امکان ایجاد رانت برای کسانی که از ارز دولتی برخوردارند ارزیابی کرده است.
شرق هم در مطلبی با عنوان «منطق بیمنطقی در واکسیناسیون» به چپاول سازمانیافته در تأخیر ارائه واکسن به مردم و نفوذ شرکتهای تولید واکسن در رژیم اذعان کرده و از جمله نوشته است: «آیا تولیدکنندگان این واکسنها با توجه به گردش مالی عظیمی که واکسن به همراه میآورد، درصدد جلوگیری از واردات واکسن هستند و از توان و امکانات خود در این راستا بهره میبرند؟ اگر دوز لازم برای واکسیناسیون کامل را برای جمعیت ایران و شهروندان مقیم این کشور حدوداً ۱۷۰میلیون دوز برآورد کنیم، خواهیم دید که اگر هر واکسن را فقط پنج دلار قیمتگذاری کنیم، ۸۵۰میلیون دلار است که عدد بسیار بزرگی است».
شرق در ادامه نوشته است: «وزارت بهداشت در چه کاری شفافیت داشته که در امر توزیع عادلانه واکسن بتوان به آن اعتماد کرد؟ آیا در طرح تحول سلامت و توزیع نابرابر و مفسدهانگیز منابع شفاف عمل کرده است؟ آیا در مورد میزان مرگومیر ناشی از همهگیری کرونا با مردم صادق بوده است؟ آیا سیاستها و روندهایی که در یک ساله اخیر پی گرفته به اعتماد مردم انجامیده است؟».
سقوط یا عقبنشینی به ورطه برجام بزرگ!
مذاکرات آتی نظام به ۵+۱ در سهشنبه هفته جاری موضوع مشترک روزنامههای هر دو باند حاکم است که به عقبنشینی نظام و چشمانداز جامزهری بعدی و زیرپا گذاشتن مرزهای سرخهای خامنهای اشاره کردهاند.
«تجارت طلا با تصویری کاذب» عنوان یادداشت روز کیهان به قلم سرتیپ پاسدار سعدالله زارعی است که با اشاره به اظهارات مقامات اروپایی و آمریکایی در مورد ضرورت عقبنشینی رژیم نوشته است: «این یعنی ایران برجامی بزرگتر را بپذیرد تا آمریکا به برجامی کوچکتر بازگردد!».
در ادامه در مورد نشست روز سهشنبه با حضور آمریکا نوشته است: «ملاقات برای آن است که طرف ایرانی به تعهدات جدید -و نه برجامی- ولو بهطور خیلی کلی تن دهد و پای نقشه راهی که جلوی او میگذارند، امضا کند. در این صورت ایران بهطور نرم به ورطهای کشیده میشود که خروج از آن برایش امکانپذیر نیست».
«سیگنالهای خاکستری احیای برجام» هم عنوان مطلبی است در جهان صنعت از باند مغلوب که بهنقل از یک کارشناس این باند با اشاره به اظهارات ضدونقیض مقامات وزارتخارجه رژیم در مورد مذاکره نکردن با آمریکا نوشته است «بنابراین اگر بهگفته صالحی (نظام) پشت میز مذاکره بنشیند، در مراکز استراتژیک و محافل ناظر بر این پرونده در راستای الگو برداری از رفتار و کنش ما، بهمعنای عقبنشینی آشکار از مواضع رهبری (نظام) محسوب خواهد شد». این تحلیل گر حکومتی در ادامه تأکید کرده: «اگر چه ممکن است در فضای پروپاگاندا و در داخل کشور این اتفاق به ضعف ایالات متحده تعبیر شود، اما در محافل تحلیلی برداشت دیگری میشود که با وجود همه فعالیت (نظام) برای گذاشتن تخممرغهایی در سبد گرفتن امتیاز از آمریکا، اولین امتیاز را (نظام) داده است. چرا که به جای پارادایم نه جنگ، نه مذاکرهای که رهبری (نظام) بیان کرده است، (نظام) پای میز مذاکره با آمریکا در شرایطی نشسته است که نه تحریمها برداشته شده و نه راستیآزمایی صورت گرفته و نه آمریکا پذیرفته که برجام ۲۰۱۵ را مهر و امضا کند».