روز پنجشنبه ۱۸مهر ۹۸ خبرگزاری هرانا بهنقل از ایلنا گزارش کرد که ۲کودک معصوم سارا و بسمه، در روستای دشتیاری از توابع چابهار هنگام آوردن آب داخل هوتک سقوط کرده و جان باختند!
این اولین بار نیست که کودکان معصوم در بلوچستان اینچنین دلخراش قربانی بیآبی میشوند. در خردادماه سال جاری نیز ۳دانشآموز روستای کموبازار از توابع بخش پلان شهرستان چابهار، بهدلیل نبود شبکه آبرسانی شبانهروزی در منطقه، غرق شدند.
عجیب و دردناکتر خبر دیگری در تیرماه بود که دخترک ۹ساله دیگری اهل روستای کشاری در تلاش برای آوردن آب مورد حمله تمساح قرار گرفته و یک دست خود را از دست داد! بیتردید تحت حاکمیت سیاه آخوندی، این آخرین حادثه از این دست حوادث نخواهد بود.
آب؛ اصلیترین نیاز زندگی انسان
برخورداری از آب آشامیدنی از حقوق اساسی هر جامعه و در عینحال یکی از ابتداییترین خدماتی است که هر حکومتی موظف به تأمین آن میباشد. بنا بر شاخصهای بهداشت بینالمللی هر فرد ساکن مناطق گرم و خشک، بهمنظور انجام امور بهداشتی روزانه بهطور معمول به ۷۰ تا ۸۰لیتر آب نیاز دارد. اما بهرهمندی از این حق طبیعی بهخصوص در استانهای محروم ایران آخوندزده، بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. لازم به گفتن نیست که کمبود آب بهویژه در مناطق گرم و خشک ایران از معضلاتی است که سالانه میلیونها تن از مردم میهن ما را در معرض خطر انواع بیماری و آسیبهای جدی قرار میدهد.
بهای درخواست آب!
کارگزاران رژیم که از حل مشکلات مردم عاجزند، همچون همیشه، چارهای جز روی آوردن به سرکوب ندارند. آخرین نمونهٔ این سرکوبگری حکم دادگاه شهرستان بروجن بود که ۸۶تن از معترضان به انتقال آب منطقه بلداجی به فولاد اصفهان را به ۲۵۸۰ضربه شلاق و ۳۴۴ماه زندان محکوم کرد!(سایت هرانا ۱۹شهریور ۹۸)
چنین سبعیت و وحشیگری را جز در حکومت آخوندی نمیتوان یافت. امروز پاسخ درخواست بدیهیترین حق حیاتی مردم یعنی آب را با شلاق و زندان میدهد. دیروز کارگران معدن آقدره را بهخاطر درخواست حقوق ماهیانهشان به زیر شلاق کشید.
راستی امروزه در کجای این جهان پهناور حکومتی با مردم خودش چنین رفتاری دارد؟
هوتگها، قتلگاه خاموش محرومان
هوتِگ یا هوتَک نام گودال مصنوعی و یا طبیعی نسبتاً بزرگی است که آب حاصل از بارندگیها در آن هدایت و جمعآوری شده و در طول سال به مصارف کشاورزی و آشامیدنی انسان و حیوانات اهلی و وحشی میرسد، این گودال در زبان بلوچی در منطقه بلوچستان به هوتَک مشهور است.
ساکنان روستاهای محروم در سیستان و بلوچستان در اثر نبود شبکهٔ آبرسانی، ناگزیرند که برای سیراب کردن خود و دامهایشان به «هوتک»ها روی آورند و مخاطرات ناشی از استفادهٔ مشترک انسان و حیوان از این منابع آب غیربهداشتی را به جان بخرند. ابتلا به انواع بیماریهای انگلی و عفونی و گوارشی، همچنین عوارض شدید پوستی، از شایعترین مشکلات بهداشتی است که اهالی از آن رنج میبرند.
اما افزون بر همهٔ اینها؛ از دست دادن عزیزان و مرگ جانخراش کودکان، دردی جانکاه و بهایی بهمراتب سنگینتر است که هموطنان ما در اثر خیانتهای کارگزاران باید پرداخت کنند.
مگر چقدر خرج دارد؟!
«چندماه پیش نصرالله چاری، معاون اداره آب و فاضلاب روستایی استان سیستان و بلوچستان، با توجه به مشکل بیآبی استان سیستان و بلوچستان ادعا کرد که با ۳۰میلیارد تومان مشکل بیآبی روستاهای این استان مرتفع میشود».(روزنامه حکومتی همدلی ۳۰تیر ۹۸)
هفته گذشته یک سارق ۳هزار میلیاردی را فراری دادند. وی که از همدستان حسین فریدون، برادر آخوند روحانی، بود به اعتراف حسینعلی حاجی دلیگانی، عضو مجلس ارتجاع فقط ـ یک قلم ـ «خانهای را به ارزش ۱۶میلیارد تومان به همسر حسین فریدون هدیه داده است». این فقط گوشهٔ کوچکی از غارت و دزدیهای حکومتی است که به قیمت نابودی مردم ستمکش و انهدام امکانات بهداشتی و زیستی و حیاتی مردم محروم در سیستان و بلوچستان و سایر استانهای کشور تمام میشود.
آیا بهراستی کشوری با این میزان از منابع و سرمایهها توان چنین سرمایهگذاری برای حل حیاتیترین نیاز مردم این مناطق ندارد؟ برای پاسخ میتوان با مقایسهای سرانگشتی، نگاهی به گشادهدستیهای ولایت فقیه، در حمایت از مزدوران خارجیاش انداخت.
۷۰۰میلیون دلار در سال خرج حزبالله لبنان و ۱۰۰میلیون دلار در سال خرج حماس و جهاد اسلامی فلسطین، تنها ۲قلم از الطاف و خاصهخرجیهای ولایی بوده است. این در حالی است که کل هزینهٔ مورد نیاز برای رساندن آب به این روستاها کمتر از ۳میلیون دلار میشود!
بدونشک اختصاص چنین مبلغی از سوی حکومتی که میلیاردها دلار از منابع همین مردم محروم را در عراق و سوریه و یمن صرف مقاصد تروریستی خودش میکند، اصلاً به حساب نمیآید. اما مشکل اینجاست که ولایت به چیزی جز موشکسازی و مقاصد جنگطلبانه نمیاندیشد. جانیان حاکم بر ایران، ساخت و ساز خانه و بیمارستان برای مزدوران حسن نصرالله در لبنان و حقوق بگیرانشان در عراق را به حل مشکلات مردم محروم ترجیح میدهند. مردم ما بهتجربه دریافتهاند که این رژیم نه میخواهد و نه میتواند مسائل آنان را حل و فصل نماید.
بنابراین، بیآبی نیز مانند سایر درد و رنجها و معضلات مردم ایران پایانی نخواهد داشت، مگر اینکه عامل اصلی که همان رژیم است از پیش پا برداشته شود.