728 x 90

کوروش کبیر؛ بازنمون هویت ایرانی در مصاف با شاه و شیخ

کوروش کبیر؛ بازنمون هویت ایرانی در مصاف با شاه و شیخ
کوروش کبیر؛ بازنمون هویت ایرانی در مصاف با شاه و شیخ

«منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند… من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ‌کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند… من برای همه مردم جامعهٔی آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم. ». (ترجمه قسمتی از متن منشور کوروش).

«روزی برای کوروش»

هفتم آبان هر سال در فرهنگ ما ایرانیان، سالروز گرامی‌داشت کوروش کبیر است. تلاش برای وارد کردن این روز به تقویم ایران، یک چالش همیشگی بین مردم و حکومت دجالیت دینی است. این چالش سال به سال شدت و حدت بیشتری یافته است. به‌همان میزان بهانه‌ها، دستاویزها و شیطان‌سازیهای ایران‌ستیزانهٔ حاکمان دینی برای دسترسی مشتاقان کوروش به آرامگاه او بیشتر شده و عمق پیدا کرده است.

ایرانیان آزاده که در نام و شهرت جهانی کوروش، تصویر فرهنگ و تاریخ به‌یغما رفتهٔ خود را می‌بینند، این اشتیاق را به جنبش سرنگونی برای عمامه‌داران توتالیتر و بی‌وطن پیوند زده‌اند. به‌این ترتیب، روز گرامی‌داشت کوروش، در تقویم براندازی استبداد دینی به روزی ملی تبدیل شده است. استبداد دینی که در ستیز با هر نوع ایران‌گرایی و هویت ایرانی است، هر سال با دیوار کشیدن و کاشتن گزمه در مسیرهای ورودی به پاسارگاد مانع از گردهمایی هموطنان در آرامگاه کوروش می‌شود.

 

شاه و انتساب خود به کوروش

محمدرضا پهلوی با راه‌اندازی جشنهای پرزرق و برق و پر طمطراق ۲۵۰۰ساله در تخت جمشید مذبوحانه کوشید خود را به کوروش پیوند بزند و دیکتاتوری وابسته‌اش را ادامهٔ منش و شکوه رشک‌برانگیز شهریار دادوری بداند که هیچ سنخیتی با شاهان مستبد و خون‌ریز نداشت. او هویت ناداشته و ماهیت سلطه‌گرانهٔ خود را با انتساب به کوروش در زرورقی از تقدس و تکریم می‌پیچید در حالی که همه می‌دانستند که گماشته‌یی حلقه به‌گوش بیش نیست و «شاهنشاه» نامیدن خود با کلیشه‌برداری از کوروش، یاوه‌یی است که جز تمسخر و انزجار برنمی‌انگیزد.

 

شیخ و کوروش ستیزی

شیخ برای هموار کردن سلطهٔ شوم خود بر این میهن، چاره را در این می‌دید که کوروش و هویت ایرانی را تخریب کند.

صادق خلخالی با ادبیاتی موهن و برآمده از لجنزار فرهنگ آخوندی در بارهٔ هرودوت و کوروش می‌نویسد:

«نوشته‌های هرودوت به‌صورت افسانه و برای نقال‌های قهوه‌خانه و درویش‌های سر کوچه‌ها هم به درد نمی‌خورد تا چه رسد که از آن یک حماسه کوروش کبیر بسازیم و بعد هم به آن افتخار کنیم… نژاد یهود، امروز به تبهکاری و دشمن بشریت معرفی شده‌اند» (تاریخ ایرانی. ۲۸فروردین ۹۰).

حسین شریعتمداری، گماشتهٔ منفور خامنه‌ای در کیهان نیز به تاریخ ۹شهریور ۱۳۹۸ ابراهیم رئیسی را «ذوالقرنین» نامید تا تصویر کوروش را در اذهان ایرانیان مخدوش کند.

 

منشور حقوق‌بشر کوروش

از کوروش کبیر نوشته‌یی به زبان بابلی، بر استوانه‌یی از جنس خاک رس بر جای مانده است به طول ۲۲.۵ و عرض ۱۱سانتی‌متر که با شمارهٔ ۹۰۹۲۰ در اتاق ۵۲بخش ایران موزهٔ بریتانیا حفاظت می‌شود. این منشور که پس از شکست نبونعید و تصرف بابل به فرمان کوروش نوشته شده یک سند تاریخی ارزشمند است. ۲۴۳۱سال پس از ایجاد این منشور، نمایندگان و حقوق‌دانان کشورهای جهان در پاسارگاد گردآمده و کوروش را به‌عنوان نخستین بنیادگذار حقوق‌بشر جهان ستودند. گذار قرن‌ها برای این منشور گلین نتوانست آن را از صفحه زمین بزداید هم‌چنان که نتوانست پیام نگاشته شده بر آن را نابود یا تحریف نماید.

این قدیمی‌ترین منشور حقوق‌بشر، بردباری و همزیستی مسالمت‌آمیز، در روزگار خود [هم‌چنان که امروز]، یک خرق عادت محسوب می‌شود. کوروش کبیر در عصری بابل را بدون خون‌ریزی تصرف، بابلیان را از بردگی رها و ادیان بومی را آزاد اعلام کرد که مسبوق به سابقه نبود. او معاصر با پادشاهانی بود که خون‌ریزی، غارت و به ذلت‌کشاندن اقوام دیگر را از مفاخر خود برمی‌شمردند و به آن می‌نازیدند. به یک نمونه اشاره می‌شود:

در کتیبهٔ آشور بانی‌پال، پادشاه آشور (از ۶۶۹ تا ۶۲۵ پ. م)، پس از تصرف شهر شوش آمده است:

«من شوش، شهر بزرگ مقدس … را به خواست آشور و ایشتار فتح کردم … من زیگورات شوش را که با آجرهایی از سنگ لاجورد لعاب شده بود، شکستم … معابد عیلام را با خاک یکسان کردم و خـدایـان و الـهه هـایشان را به باد یغما دادم. سپاهیان من وارد بیشه‌های مقدسش شدند که هیچ بیگانه‌ای از کنارش نگذشته بود، آنرا دیدند و به آتش کشیدند. من در فاصله یک ماه و بیست و پنج روز راه، سـرزمـین شـوش را تبدیل به یک ویرانه و صحرای لم یزرع کردم … ندای انسانی و … فریادهای شـادی … به دست من از آنجا رخت بربست، خاک آنجا را به تـوبـره کشیدم و به ماران و عـقربها اجازه دادم آنجا را اشغال کنند». !

 

هویت ایرانی و فوریت عبور از یک تندپیچ تاریخی

امروز هویت ایرانی رودرروی شیخان جرار این اشغالگران جغرافیای ایران قرار دارد. ۷آبان ۱۴۰۱ مقارن با چهل و چهارمین روز قیام سراسری، تذکاری بر این هویت درخشان تاریخی است. پیام فوری و ضروری آن این است که باید برخاست و اشغالگران را از ایران‌زمین بیرون انداخت. این پیامی است که انقلاب دمکراتیک مردم ایران آن را به ایران و جهان باز می‌تاباند.

ایران بیشتر از همیشه، برای عبور از این تندپیچ تاریخی، نیاز به آزاد‌منشی، برشوریدن بر ظلم، آزادی، دادگری، پیشرفت، بردباری، پلورالیسم سیاسی، احترام به حقوق اتنیک‌ها و ملیت‌های ایرانی و همزیستی‌ مسالمت‌آمیز آنها و ارزش‌های جهان‌شمول حقوق‌بشر، صلح‌دوستی و برابری زن و مرد دارد؛ ارزش‌هایی که مبشر آن کوروش بزرگ و منشور حقوق‌بشر او بود.

 

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c40579b9-d918-495d-847f-16c49759f394"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات