قیمتها بهاعتراف ایادی رژیم نه روز بهروز، بلکه ساعت بهساعت افزایش مییابد و این بهرغم آن است که نرخ دلار چند روزی است پایین آمده و بهحدود ۲۷هزار تومان رسیده است. عامل اصلی گرانی و افزایش قیمتها خود رژیم و مشخصاً دولت روحانی است که با گران کردن کالاها و خدمات در انحصار دولت مانند حاملهای انرژی، حمل و نقل، نان و امثالهم یا کالاها و خدماتی که دولت در افزایش قیمت آنها نقش تعیینکننده دارد، مانند مسکن، گرانی افسارگسیختهٔ کنونی را رقم زده است. رژیم همچنین بهطور مداوم هر روز ۲هزار میلیارد تومان اسکناس چاپ میکند و بهبازار سرازیر میکند و بهاین ترتیب مداوماً در کورهٔ تورم و گرانی میدمد.
گرانی در ایران تحت حاکمیت آخوندی، ناشی از عملکرد قوانین اقتصادی و عرضه و تقاضا نیست. محصول غارتگری رژیمی است که میخواهد حفرهٔ از دست دادن ۵۰میلیارد درآمد نفتی را از گردهٔ مردم بیرون بکشد و همچنین ناشی از حرص و آز سیریناپذیر باندهای مافیایی حاکم است که با احتکار و ایجاد بازار برای همهٔ کالاها از دارو و مواد غذایی گرفته تا قیر و سیمان و مسکن، بهقیمت خانه خرابی مردم، سودهای نجومی بهدست میآورند.
«گرانی پنهان» برآیند نیاز و ترس رژیم
رژیم از یکطرف بهشدت نیازمند افزایش قیمت کالاهاست تا از این طریق کسری بودجهٔ نجومی خود را تأمین کند، اما از سوی دیگر بهشدت نگران واکنش اجتماعی است تا مبادا ماجرای گران کردن بنزین تکرار شود، بنابراین مزورانه شیوهٔ افزایش قیمتها، بهطور پنهانی و بدون اعلام رسمی را در پیش گرفته است. رژیم این شیوه را سالهاست در مورد آب و برق و گاز و تلفن بهکار بسته و الآن هم نوبت بهضروریترین مایحتاج مردم یعنی نان رسیده است. طبق یک سناریوی تکراری، مدتی با کاستن از سهمیهٔ آرد دولتی نانواییها، آنها را مجبور به خرید آرد از بازار آزاد به قیمت سه برابر میکند و به این وسیله بدون اینکه رسماً اعلام کند قیمت نان گران میشود. به عبارت دیگر مردم را بهمرگ میگیرد تا بهتب راضی شوند و وقتی هم که مردم بهستوه آمدند، وارد میشود و قیمت را رسماً بهمیزان ۲۰، ۳۰درصد یا بیشتر افزایش میدهد.
در جلسهٔ روز یکشنبه ۱۱آبان مجلس ارتجاع این موضوع از سوی چند تن از نمایندگان که از وضعیت انفجاری جامعه و بهستوه آمدن مردم، وحشتزدهاند مطرح شد. بعضی اعترافات آنها موضوع را روشنتر میکند:
کمال حسینپور: «قیمت کالاها و خدمات نه تنها در زمان یکساله بلکه در هر ساعت تغییر میکند توان مردم زیر بار فقر، نداری گرانی کالاهای اساسی تعطیلی کارگاهها اشتغالزا و کولبری تمام شده است».
حاجی دلیگانی: «... ما پیاپی شاهد گران شدن خدمات و کالاها هستیم که عامل این گرانیها هم دستگاههای دولتی هستند. یکمرتبه در این هیاهوی تورمی که وجود دارد قیمت نان را هم گران کردند؛ هر دستگاه دولتی که میآید، مخفیانه قیمتها را افزایش میدهد».
فقری فراگیر که بهفلاکت و گرسنگی انجامیده
نتیجهٔ این غارتگری سیستماتیک و بیرحمانه، فقر فراگیری است که بر سراسر جامعهٔ ایران سایه افکنده و طبقهٔ متوسط را اساساً متلاشی کرده و آنها را بهزیر خط فقر رانده و نتیجه آنکه ایران در رتبهبندی جهانی شاخص فلاکت بهجایگاه دوم (پس از ونزوئلا) رسیده است.
برخی آمارهایی که منابع رسمی رژیم ارائه دادهاند پرده را از گوشهیی از این فقر عمومی و گرسنگی اقشار محروم کنار میزند. بنابه یک گزارش رسمی که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی وابسته بهوزارت صمت تهیه شده، «بهدلیل جبران نشدن کاهش قدرت خرید از طریق حقوق و دستمزد بهناچار خانوارها مصرف سرانه خود را کاهش دادهاند» (جهان صنعت ۱۱آبان ۹۹).
گزارش مزبور ضمن اشاره بهافزایش قیمت مواد غذایی از ۵۵ تا۱۰۰درصد در بازهٔ زمانی یک سال و نیم از اسفند۹۷ تا شهریور۹۹، بهعنوان مثال مصرف سرانهٔ برنج طی این مدت از ۱۴.۹کیلو گرم به۱۲.۴کیلو گرم کاهش یافته است. همین کاهش مصرف را که بهمعنی کوچکتر شدن سفرهٔ مردم ایران است را با نسبتهای بیش یا کم در همهٔ اقلام غذایی میتوان نشان داد. بعضی اقلام غذایی مانند گوشت بهکلی از سفرهٔ اقشار محروم رخت بر بسته است. بهگزارش منابع رسمی، ۸.۲درصد از خانوارهای ایرانی طی یکسال، حتی یک بار هم گذشته گوشت قرمز مصرف نکردهاند.
فاجعه آنجاست که کاهش مصرف مواد غذایی حتی شامل نان هم شده است. در گذشته وقتی قیمت مواد غذایی افزایش پیدا میکرد، مصرف نان بالا میرفت و روشن بود که اقشار محروم بهجای سایر اقلام بهنان پناه بردهاند. اما چندی است که مصرف نان هم کاهش پیدا کرده و این بهوضوح بهمعنی آن است که بخش بزرگی از مردم حتی توان تهیه نان کافی را هم ندارند و در واقع گرسنهاند. بهاین ترتیب دیگر برای این بخش چندین میلیونی عبارت کوچکتر شدن سفره نارساست و باید گفت سفرهٔ آنها بهکلی خالی شده است.
اکنون بحث این نیست که آیا این وضعیت، آن هم در جامعهٔ که در کمتر از دو سال دو قیام عظیم و بهخصوص قیام آتشین آبان۹۸ را پشت سر گذاشته، قابل دوام است یا نه؟ بلکه سؤال این است که آن انفجار محتوم و بهحرکت درآمدن ارتش میلیونی بیکاران و گرسنگان کی واقع خواهد شد؟ همهٔ نشانهها حاکی از این است که آن موعد زود است و دیر نخواهد بود.