پس از قیام دیماه ۹۶ مهرهها و رسانههای رژیم بطور مستمر عباراتی نظیر اینکه مردم ناامید و خستهاند، بحران اقتصادی و نارضایتی اجتماعی و چشمانداز تحریمها نظام را تهدید میکند، نظام در خطر است، حادثه بزرگی در کمین است و دهها عبارت دیگر از این قبیل را تکرار میکنند.
جالب این جاست که آنها ضمن این هشدارها به یکدیگر و در حالی که جنگ گرگها نیز در اوج است، به یکدیگر توصیه میکنند باید منافع شخصی و گروهی را کنار گذاشت و به فکر چارهجویی برای حل این مشکلات و مصایب بود.!
اما بهرغم این همه مصیبت خوانیها، کمتر کسی وجود دارد که غیر از یادآوری این مصیبتها، راهحلی هم برای درمان این همه درد بیدرمان بدهد.
کسی نمیگوید چه باید کرد و چه میتوان کرد، وقتی هم که بعضی از سردمداران و مهرههای دانه درشت بهاصطلاح راهحلی ارایه میدهند، هم راهحلی که ارایه میکنند بهقول رسانههای رژیم پوشال است، و هم اینکه بلافاصله دیگران در تضاد منافع با آن، موضعگیری میکنند و راهحل ارایه شده را رد میکنند و با حملاتشان به فرد پیشنهاد دهنده سکه یک پولش میکنند.
یک نمونه از همین راهحلهای پوشال حرفهای روحانی است. او میگوید از سودجویان و نهادهایی که تا الآن مالیات ندادهاند، مالیات میگیریم و سخنگوی دولت نوبخت هم در مورد گرانی میگوید راهش این است که وقتی کالایی گران است، مردم نخرند! حرفهایی که توسط رسانههای خود رژیم به تمسخر گرفته میشود و...
از جمله این نمونهها راهحل اسحاق جهانگیری معاون آخوند حسن روحانی است که نگران مایوس شدن مردم است که مبادا «به اقدامات پرخاشگرانه(بخوانید سرنگونی طلبانه) روی آورند».
راهحل او برای پیشگیری از این اقدامات «پرخاشگرانه»مردمی این است که: «نخبگان سرمایه اجتماعی و امید به آینده را افزایش دهند».(خبرگزاری ایسنا ۳۱خرداد ۹۷)
ملاحظه میشود که جهانگیری چه راهحل مشعشعی را ارایه میدهد. کسی نیست که به این جنایتکار بگوید که اولاً مردم چه امیدی به این حاکمیت و حتی چه امیدی به آینده خود دارند که وظیفه نخبگان است که این«سرمایه اجتماعی» را حفظ کنند.
ثانیا این نخبگان چه راهحلی پیش رویشان است و با چه اهرمی میخواهند این سرمایه را حفظ کنند.
رضا رحمانی قائممقام وزیر صنعت، نگران تهدیدی است که از طریق «ترویج بیکاری وفساد» که از« اصلی ترین(عناصر) مخرب در توسعه و رونق اقتصادی است» برای نظام ایجاد شود. اما این یکی هیچ راهحلی برای جلوگیری از این تهدید ارائه نمیکند.
بنظر میرسد که خودش هم میداند که هیچ راهحلی برای برونرفت این حاکمیت فلاکتزده وجود ندارد.
بر همین سیاق روزنامه جهان صنعت وابسته به باند روحانی ۳۱خرداد ۹۷ اقتصاد کشور را گرفتار«در دو راهی آسیبهای بینالمللی و عدم مدیریت داخلی» میداند و ضمن اینکه هیچ راهحلی برای برونرفت اقتصاد از این بنبست ارایه نمیکند، از اینکه «به این سؤال که کدام علت را در مرحله نخست باید مورد بررسی قرار دهیم تا به امروز پاسخ داده نشده است» در فغان است. ضمن اینکه نویسنده این رسانه حکومتی نیز خودش عاجز از ارایه راهحل است فقط این را میداند که«حادثه اقتصادی بزرگی در انتظار است که اگر کشور با آن مواجه شود گرانی، جامعه را بهشدت دچار آسیب خواهد کرد».
و...
سؤال این است که علت چیست و چرا هیچ راهحل عملی و واقعبینانه برای حل مشکلات توسط آنها ارایه نمیشود؟.
پاسخ بسیار روشن است زیرا حاکمیت ولایت فقیه از هر نظر چه داخلی و چه بینالمللی در باتلاق بنبست قرار دارد و در چنین شرایطی هر گونه تقلایی هم، چون برای جان بهدر بردن نظام جهل و جنایت ولایت فقیه است، بهجای برون رفت، بیشتر نظام را در این باتلاق فرومیبرد.
بنابراین بیدلیل نیست که آنچه را که بهعنوان راهحل ارایه میدهند بهقول رسانهها و مهرههای باند مقابل «کشک» است و به بیان محترمانهتر پوشالبافی ناگزیر ذهنی است تا ارایه یک راه عملی.
واقعیت این است که هیچ راهحلی بهدلایلی که گفته شد در درون این رژیم وجود ندارد و این بنبست تنها از بیرون این نظام یعنی به دست مردم ایران و مقاومت مردم ایران شکسته خواهد شد.