عجزولابههای سران، رسانهها و مهرههای رژیم نسبت به خشم و نفرت مردم از حکومت آخوندی و نسبت به اعتراضات مردمی و همچنین هشدار آنها به یکدیگر در زمینه پرهیز از سگدعوای درونی، نه تنها تمامی ندارد بلکه بهطور مدام هم افزایش مییابد و شدیدتر میشود.
در میان سوزوگدازها نسبت به شرایط انفجاری جامعه و خشم مردم و همچنین هشدارها نسبت به عواقب خسارتبار تضادهای درونی و...، اشارهها و اعترافهای قابلتوجهی به ابعاد خطرهایی که حاکمیت را احاطه کرده و هشدار به وضعیت فوقالعاده خطرناک نسبت به وضعیت از هم پاشیده و بحران درونی آن دیده میشود.
هشدارهایی نظیر اینکه «گسل بسیار عمیق و لایهلایه پرناشدنی» وجود داد، « زنگ خطر برای دولت و نظام هست»...
طبعا این اظهارعجزها و هشدارها ناشی از گسل میان مردم و حاکمیت آخوندی یعنی تضاد آشتیناپذیر مردم با آن است.
عملکرد این تضاد در رأس نظام و در میان باندهای درونی آن نیز بهصورت سگدعواهای روزمره و شکافهای عمیق در آن بروز پیدا کرده است.
با وجود اینکه این گسلها شرایط خطرناکی را برای رژیم بهوجود آورده است، شکاف در رأس آن و در میان باندهای درونی آن نیز نه تنها کاهش نیافته بلکه روز به روز شدیدتر و عمیقتر نیز میشود.
سایت ساعت ۲۴ ۵خرداد ۹۶ مسأله و مشکل حاد و کنونی را «گسل بسیار عمیق و لایهلایهیی پرنشدنی» بین مردم و حاکمیت میداند که این گسل نمود خود را در میان سران و باندها تا این حد بروز داده که «طرحهایی مانند وحدت ملی و آشتی ملی راه به جایی نخواهد برد».
نویسنده مطلب با اذعان به «گسل عمیق میان اعتقادات حکومت و مردم»، نفرت مردم از مبانی اعتقادی و باورهای ارتجاعی را به حدی میداند که «مقبولیت اعتقادی حکومت و کارآمدی آن کاهش یافته و استفاده از عنصر زور افزایش یافته است. این وضع موجب دوگانگی عمیقی شده و نوعی شیزوفرنی سیاسی ایجاد کرده است. یعنی دو واقعیت دوشادوش هم در حرکتند که هر یک به انکار دیگری مشغول است. رجال و احزاب کنونی توان درمانکردن این شیزوفرنی را ندارند، زیرا خودشان جزیی از مسألهاند».
روزنامه جمهوری اسلامی وابسته به روحانی ۵خرداد ۹۷ نیز با بیان اینکه باندهای درونی از خطر خارجی بهعنوان چماقی برای فرود آوردن بر سر همدیگر استفاده میکنند، تعارض و تضادها درونی را آنچنان شدید میداند که این باندها «حاضرند با دشمنان همصدا شوند تا بتوانند رقبای خود را بکوبند».
علی لاریجانی، رئیس مجلس آخوندی هم در فغان است که سگدعواهای درونی پایان ندارد و باندها را چنین نصیحت میکند: «وقتی میبینید یک دشمنی داره فشار میآره به همه اهداف ملی یک کشور باید روی منافع ملی کشور ایستاد روی آبادانی کشور ایستاد روی شرایطی که شغل برای مردم بهوجود بیاد ایستادگی کرد اختلاف دیگر رو باید گذاشت برای زمان دیگه ما نمیگیم». (تلویزیون رژیم ۵خرداد ۹۷)
محمد عطریانفر از مهرههای باند روحانی نیز به «زنگ خطر» برای «نظام و دولت» اعتراف میکند و نسبت به «شورشگری و به هم خوردن نظم مستقر» به آنها هشدار میدهد، که «دودش به چشم نظام و سپس دولت خواهد رفت».(خبرگزاری ایلنا ۵خرداد ۹۷)
و...
نویسنده روزنامه اعتماد ۵خرداد ۹۷ با عنوان «اصلاحات ما کجاست؟» به فضای رادیکال فضای مجازی اعتراف میکند که در آن مردم، باندهای درونی را سکه یک پول میکنند: «آنچه لایکخورش زیاد است رادیکالیسم کوری است(بخوانید نفرت و خشم آگاهانه و انقلابی مردم نسبت به رژیم و باندهای درونی آن) که هویتش را از مخالفت با تمامیت وضع موجود میگیرد... و این تراژدی دوران ماست».
این اظهارنظرها و اعترافها تماماً بازتاب خشم مردم نسبت حکومت آخوندی و بازتاب شتاب تحولات داخلی علیه آن است که با گسترش اعتراضها و اعتصابهای مردمی هر روز اوج تازهیی میگیرد.
نفرت و خشم مقدس مردم است که به «تراژدی دوران» تبدیل شده است، خشمی که این روزها در اعتراضاتی نظیر اعتراضات کشاورزان شرق اصفهان، اعتراضات مردم کازرون، اعتراضات مردم زاهدان، اعتراض و اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران و خیزشهای متعدد اقشار مختلف بروز پیدا میکند.
تحولاتی که سمتوسوی آن سرنگونی است و هر روز هم این تحولات شتاب بیشتری به خود میگیرد.
آری خواست سرنگونیطلبانه مردم است که باعث «گسل بسیار عمیق و لایهلایه پرناشدنی» بین مردم و تمامیت رژیم آخوندی شده است.