روز ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، خبرگزاری ایرنا به نقل از «یک مقام مسئول در سازمان بسیج» اعلام کرد: «در پی درخواستهای گسترده مردم، ایستهای بازرسی بسیج و گشتهای شبانه برای حفظ امنیت مردم، از روز گذشته در سراسر کشور فعال شده و بهتدریج گسترش مییابند». خبری که ظاهرش، تدبیری امنیتی در برابر تهدیدها است، اما باطنش را باید در تاریخ سرکوبگریِ این نظام جستوجو کرد.
در شرایطی که ماهیت جنگ در حال حاضر هوایی است و از طریق موشک، پهپاد و جنگندهها پیش میرود، پرسش اساسی این است: استقرار بسیجیها در خیابانها، گشتهای شبانهروزی و ایجاد ایستهای بازرسی چه رابطهیی با امنیت در برابر حملات موشکی دارد؟ آیا حکومت میخواهد موشکها را با گشتهای سواره و پیاده در محلهها متوقف کند؟! اتفاقاً مردم ایران خوب میدانند و حس میکنند که هدف اصلی این حضور میدانی، کنترل و ارعاب جامعهیی است که دیگر تحمل حکومتی جنگطلب را ندارد؛ حکومتی که سالهاست با تهدید دنیا و خشونت علیه امنیت مردم، حیات بحرانزای خود را ادامه داده است.
تجربهی ۴۶سالهی مردم ایران از حکومت آخوندها نشان میدهد که هر گاه از «درخواست مردم» سخن گفته، در عمل خواست خود را با زور و سرکوب و زندان تحمیل کرده است. عبارت عوامفریبانه و تکراریِ «درخواستهای گسترده مردم» در این خبر، بخشی از زبان رسمی و مألوف نظام برای مشروعیتبخشی به اقدامات سرکوبگرایانهاش است. این عبارت، همچون سپری دروغین در برابر موج نارضایتیهای اجتماعی عمل میکند؛ گویی مردمی که قربانی بحرانها و ماجراجوییهای سیاسی و نظامی این حکومتاند، حالا خواهان گشتهای شبانه و حضور نیروهای شبهنظامی در کوچهها و خیابانهای خود شدهاند! مردمی که سالهاست در خیابانهای ایران فریاد زدهاند: «دشمن ما همینجاست ـ دروغ میگن آمریکاست».
واقعیت اما چیزی دیگر است. ترس حکومت از مردمِ خسته از این رژیم و خشمگین از جنگافروزیهایش است که دیگر باور نمیکنند تهدیدی خطرناکتر از خود حاکمیت باشد. مردمی که میدانند علت اصلی کشیده شدن جنگ به داخل مرزهای ایران، سیاستهای ضد منافع ملی ایران است که از سوی حاکمانی اتخاذ شده که سالهاست دشمنتراشی میکنند تا حق آزادی و دموکراسی و برابریِ مردم ایران را ندهند و برای این هدف، همواره در داخل و خارج ایران ناامنی تولید کردهاند.
حالا حکومت آخوندی بهجای پاسخگویی دربارهی وضعیت نابسامان اقتصادی، بیکفایتی در ادارهی کشور، نساختن سرپناه برای مردم در برابر موشک و بمب و ۴۵سال دخالتهای پرهزینه در منطقه، به روش همیشگی خود بازگشته است: نظامیسازی محلهها و خیابانها، افزایش گشتهای امنیتی و ایجاد جو رعب و وحشت در داخل، به بهانهی «حفظ امنیت». اما مردم ایران، دروغ را در ادبیات مبتذل این حکومت خوب تشخیص میدهند. آنها بهروشنی میدانند که این حضور نظامی، برای مهار و سرکوب خشم آنان از کشاندن جنگ به داخل ایران است.
حکومت آخوندی بارها با تکیه بر ادعای دجالانهی «خواست مردم»، پروژههای امنیتی را پیش برده است؛ از گشت ارشاد گرفته تا سرکوبهای خیابانی، همیشه گفته این مردماند که خواستار امنیتاند!
اتاق فکر نظام ملایان میخواهد در روزها و شبهایی که انفجارها و آژیرهای جنگی شنیده میشوند، صدای سرکوب و ارعاب حکومتی هم در کوچهها بلندتر باشد؛ چرا که تهدید اصلیِ بقای خود را پتانسیل انفجاریِ خشم مردم ایران احساس میکند. حکومتی که چه بسا برای مهار این خشم و گریز از آن، جنگ را بهتعبیر خمینی ملعون «نعمت و فرصت» بداند.