در آستانهٔ سالگرد قیام سراسری، فاشیسم دینی مرتکب یک خبط ناگزیر دیگر شد: راهاندازی گشت بدنام ارشاد.
این خبر حتی در مراحل بالینی آن، از هماکنون باعث یک تکانهٔ شدید در درون طیفهای حاکمیت و حتی باند غالب آن گردیده است. آدمها، گروهها و رسانههای ریز و درشت حکومتی در حال انذار و هشدار در بارهٔ تبعات خطرناک این اقدام هستند.
یادداشت روزنامهٔ بهار نیوز بیانگر یکنوع بههم ریختگی، ندانمکاری و آشفتگی در درون حاکمیت است.
«گشت ارشاد برگشته؟ بعد از همه آن گرفتاریها و اعتراضها، بعد از اینکه همه یکصدا میگفتند که مسیری که رفتهایم غلط بوده... خوب چرا پس دوباره همان داستان را شروع کردند؟ دوباره تحریک مردم و شروع دوباره داستانی که پایانش معلوم است؟! شما اگر بودید چه میکردید وقتی اقتصاد به مرحله انفجار رسیده و کارگزارهایتان چیزی حالیشان نیست، چه میکردید وقتی هر روز دم خروس ریاکاری و تقلب و رانتخواری و اوقافخواری از یک گوشه بیرون میزد، چه راهی داشتید... و از همه بدتر بیعرضگی و ندانم کاری مجموعه یکدست شده نشان میداد که در چنته هیچ کدامشان چیزی نیست؛ در این وضع چه باید کرد جز اینکه مردم را گرفتار یک بازی تکراری کرد: گشت ارشاد!»
این روزنامه، بازگشت این گشت را «قوز بالای قوز نظام!» و «دردسر مضاعف!» نامید و اعتراف کرد که این تصمیمگیری در شرایط متعادل و با بهکارگیری قوه تعقل انجام نشده، مربوط به شرایطی است که در آن غریق به هر خاشاکی چنگ میزنند.
بازی با این بمب آنقدر خطرناک است که حتی اصلاحاتیهای دستبهعصا و محافظهکار آن را به «خودبراندازی» تشبیه کردهاند. برخی مانند پاسدار قالیباف برای بازندهنشدن در جنگ قدرت سعی دارند خود را از دخالت در این مبرا سازند. روزنامهای مانند فرهیختگان حاکمیت را از یک «بحران جدید!» [بخوانید جرقههای منتهی به قیام] ترسانده است:
«مسأله حجاب در سالهای گذشته همواره از مهمترین مسائل فرهنگی جامعه بوده است اما از سال گذشته که این مسأله تبدیل به جرقهای برای آغاز آشوبها و اغتشاشات بسیار خشونتبار پاییز شد، در کنار بعد فرهنگی بیشازپیش بعد امنیتی به خود گرفت و اهمیت و حساسیت این مسأله مضاعف شد... از اقتضائات چنین شرایطی آن است که ابعاد مختلف قضیه حجاب تصمیمگیر واحدی داشته باشند تا اتخاذ تصمیمات متناقض در نهادهای مختلف باعث ایجاد بحران جدیدی نشود» (فرهیختگان. ۲۸تیر ۱۴۰۲)
در جایی دیگر بهعنوان «سیاستهای شکست خورد گذشته!» از آن نام برده است.
«اتفاقات سال گذشته در اذهان عمومی به تصویر ونهای گشت ارشاد گره خورده و استفاده مجدد از این شیوه کنترلی تداعیگر سیاستهای شکستخورده گذشته است» (۲۶ تیر ۱۴۰۲).
برخی دستاندرکاران این پدیدهٔ ضدبشری و بهغایت ارتجاعی و فاشیستی میکوشند برای جامعهپذیر کردن آن، اسم منفور «گشت ارشاد» را دور زده و از نامهای دیگر مانند «گشت پلیس!» یا «گشت هنجار اجتماعی!» استفاده کنند یا چنان حقنه کنند که گویا این گشت با گشتهای قبلی موسوم به ارشاد تفاوت کیفی دارد و کارش فقط دادن «تذکر لسانی!» با رعایت نکات ظریف به شهروندان است اما مردم ایران مدتهاست که این ترفندها را کهنه کردهاند.
اگر چه مشخص است این تصمیم در تاریکخانهٔ اشباح و با موافقت خامنهای اتخاذ شده است اما هیچ طرفی حاضر به عهده گرفتن مسئولیت آن نیست. تا جایی که خودشان این موضوع را «بحران مسئولیتپذیری!» مینامند.
«بازگشت گشت ارشاد تصمیم هر نهادی که بوده، بالاخره بر شرایط جامعه و افکار عمومی بهشدت اثرگذار خواهد بود و اهمیت این مسأله بسیار بیشتر از آن است که دولت در این زمینه بیتفاوت باشد و نظری نداشته باشد» (فرهیختگان. ۲۸تیر ۱۴۰۲).
فارغ از این موش و گربهبازی و ایزگم کردن نقش سران حاکمیت و بهطور خاص خامنهای و رئیسی در راهاندازی این گشت، تأکید سرکردگان انتظامی بر ضرورت وجودی این گشت تردیدی باقی نمیگذارد که خامنهای از وحشت جرقههای اعتراضات در آستانهٔ سالگرد قیام سراسری، به سرکوب سازمانیافته و سیستماتیک زنان روی آورده است؛ زیرا آنان را سلسلهجنبانان قیام و سرنگونی میداند.
«ما مطابق قانون مکلف هستیم با جرایم مشهود برخورد کنیم، طی دو روز گذشته مجموعه انتظامی بهصورت ویژه و انقلابی در این خصوص به صحنه آمده است... حمایتهای قشر ارزشی [بخوانید آخوندهای دهندریده، بسیجیها و لباسشخصیها] میتواند در فعالیتهای ما مؤثر باشد، نیروی انتظامی خود را در حوزه عفاف و حجاب فدایی میداند و اجازه نمیدهد دشمن به هدف خود برسد» (جانشین رادان. خبرگزاری فارس. ۲۷تیر ۱۴۰۲).
با این توصیف، آیا بازگردان گشت ارشاد به خیابانهای شورشی ایران، نقطهٔ برونرفت خامنهای است یا افزودن بحرانی بر بحران و بنبستی بر بنبست؟
مریم رجوی در بارهٔ این اقدام جنایتبار در توئیتی نوشته بود:
«فعال کردن مجدد گشتهای سرکوب و ارعاب و کشتار، وحشت رژیم آخوندها را از بالا گرفتن قیام مردم به پیشتازی زنان را به نمایش میگذارد.
حکام جنایتکار حاکم بر ایران باید بدانند دیگر هیچ گشت و اقدام سرکوبگرانهای قادر نیست قیام و مقاومت مردم را خاموش کند.
ملتی که ۴۲سال است به مقاومت علیه این رژیم برخاسته، دیر نخواهد بود که طومار ننگین رژیم اجبار و جنایت را درهم خواهد پیچید. هیچکس نمیتواند دختران و زنان شجاع ایران را که در چهار دهه گذشته هزاران شهید برای آزادی تقدیم کرده به خانه برگرداند!»