728 x 90

گشت منفور ارشاد و تنگناهای فاشیسم دینی

کشت منفور ارشاد...
کشت منفور ارشاد...

برخلاف تبلیغات گمراه‌کنندهٔ حکومت، مبنی بر خاموش کردن قیام و جستن از خطر سرنگونی، قیام سراسری در تار و پود جامعهٔ ایران حضوری ملتهب، نقش‌آفرین و غیرقابل انکار دارد. فاشیسم دینی به‌هیچ‌وجه نتوانسته این قیام را سرکوب کرده و جامعهٔ در حال غلیان ایران را به مختصات قبل از آن برگرداند. وانگهی هیچ برگشتی در کار نخواهد بود. وقتی جامعه طعم آزادی و مقاومت را چشید هرگز به گذشتهٔ تاریک تمکین نخواهد کرد. این پروسهٔ برگشت‌ناپذیر را می‌توان به شلیک یک گلوله تشبیه کرد. گلولهٔ شلیک‌شده را هرگز نمی‌توان به لوله تفنگ بازگرداند و انفجار را معکوس کرد.

اکنون در حالی به سالگرد قیام سراسری نزدیک می‌شویم که هیچ‌یک از تمهیدات حکومت برای از بین بردن نشانه‌های قیام‌خیز مفید فایده واقع نشده‌اند.

 

بازی با آتش

در چنین مختصاتی طبیعی است که خامنه‌ای از نزدیک شدن سالگرد قیام شهریور ۱۴۰۱ سراسری بهراسد و دوباره به سیاست‌های شکست‌خوردهٔ پیشین رو بیاورد. یکی از این سیاست‌ها که ناکارآمدی خود را بارها در عمل به اثبات رسانده است، سرکوب زنان و دختران شورشی با توسل به گشت منفور ارشاد است.

به‌کارگیری این سیاست تاریخ مصرف‌گذشته و شکست‌خورده، تنشها، تزاحم‌ها و بحرانهای جدیدی را در حاکمیت دامن زده است. اکنون این خودیهای حکومتی هستند که با عتاب و خطاب به طرف تصمیم‌گیرنده و پنهان در پشت راه‌اندازی گشت ارشاد [خامنه‌ای] می‌گویند که با این کارش دارد با آتش‌بازی می‌کند.

اکنون از درون مجلس ارتجاع نظام بانکداری کشور را به رخ او می‌کشند و به‌عنوان بخشی از فساد سیستماتیک حکومتی در مورد آن می‌گویند: «نظام بانکداری ما واقعاً یکی از ربوی‌ترین بانکداریهای دنیاست چرا آنجا این اندازه حساسیت نداریم، عرش الهی با فساد چند هزار میلیارد تومانی بیشتر می‌لرزد تا مشخص شدن موی چند دختر» (ایلنا. ۲۸تیر ۱۴۰۲).

 

تنگناهای خامنه‌ای و سران حاکمیت

بنابراین خامنه‌ای در روی‌آوردن به سیاست سرکوبگرانهٔ گشت ارشاد با تنگناهای مختلفی روبه‌روست. مهم‌ترین آنها تنگنای او در اعمال سرکوب علیه زنان است. از یک‌طرف نمی‌تواند سرکوب نکند، از طرف دیگر هر نوع سرکوب در قالب گشتهای منفور ارشاد این استعداد را دارد که جامعهٔ آمادهٔ ایران را دوباره به آتش بکشاند.

چنین تنگنا و بن‌بستی خامنه‌ای را وادار کرده است که در آن واحد در دو نقش متنافر ظاهر شود. از یک‌طرف سگان زنجیری‌اش را به خیابان روانه می‌کند و از زبان سرکردهٔ انتظامی و جانشین او، وعدهٔ سرکوب و سخت‌گرفتن به زنان به بهانهٔ آخوندساختهٔ بی‌حجابی و بدحجابی می‌دهد، از طرف دیگر نقش خود را در این تصمیم‌گیری انکار می‌کند و از عواقب آن بیمناک است.

این وضعیت سردرگم را در رویکرد سایر سران حکومت نیز می‌بینیم. در حالی که سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی جنایتکار انتظامی از استقرار گشتهای خودرویی و پیاده پلیس به خیابان‌ها خبر می‌دهد و خبرگزاری سپاه (تسنیم) بازگشت «گشتهای ارشاد، را ناشی از دستور و تأکید رئیسی و اژه‌ای می‌داند؛ اما رئیسی و اژه‌ای نقش خود را ایزگم می‌کنند. طوری می‌نمایند که گویی تصمیم از جای دیگری گرفته شده است. اژه‌ای مدعی است که هنوز قانونی در این زمینهٔ در مجلس ارتجاع تصویب نشده است، رئیسی نیز از پذیرش مسئولیت شانه خالی می‌کند و سخنگوی او، علی بهادری جهرمی توئیت می‌کند که «شیوه» برخورد با زنانی را که تن به حجاب نمی‌دهند، متوجه دولت سیزدهم و شخص ابراهیم رئیسی نیست و «تدبیر شیوه اجرای قانون برعهده قوه قضاییه و ضابطان است».

انسیه خزعلی، معاون او در امور زنان و خانواده نیز می‌گوید: «استقرار گشتهای خودرویی به دستور رئیس‌جمهور صحت ندارد؛ موضوع را از وزارت کشور پیگیری کنید».

در این وانفسا موضع‌گیری پاسدار حسین شریعتمداری جالب است. او پتهٔ همهٔ تنزه‌طلبی‌ها و رد گم‌کردنهای سران حکومت را روی آب می‌اندازد و خطاب به خزعلی می‌نویسد:

«ممکن است خانم خزعلی بگویند پلیس ضابط قوه قضاییه است که باید عرض کرد، اولاً پلیس تحت‌امر وزارت کشور است و وزارت کشور بخشی از دولت است و ثانیاً این تصمیم به‌طور مشترک و مستقیم از سوی دو قوه مجریه و قضاییه اتخاذ شده است و نباید از سوی برخی از اعضای دولت در انجام آن تردید ایجاد شود» (انتخاب به‌نقل از کیهان. ۳۰تیر ۱۴۰۲).

راستی چرا؟

چرا در حاکمیت هیچ ارگانی حاضر نیست مسئولیت راه‌اندازی گشتهای منفور ارشاد را به عهده بگیرد و همه تلاش دارند توپ را به زمین دیگری بیندازند؟ علت چیست که حتی تسنیم، این خبرگزاری وابسته به هارترین ارگان سرکوبگر حاکمیت می‌نویسد: «به هیچ عنوان ونهای گشت ارشاد به خیابان‌ها برنمی‌گردند و هیچ خودرویی با بغل‌نویسی گشت ارشاد در خیابان‌ها دیده نخواهد شد»؛ و پیشاپیش می‌نویسد: «اگر از این پس، فیلمی از حضور ون‌ها در خیابان یا درگیریهایی در سوار کردن افراد به این خودرو‌ها منتشر شد یا ساختگی است یا آرشیوی که با اهداف خاص منتشر شده است».

علت این غلط‌کردم گویی‌ها، ایز گم کردنها و انداختن تقصیر به عهدهٔ شخص ثالث و موهوم در حاکمیت، تبعاتی است که این اقدام متوجه هر یک از ارگانهای حاکمیت به‌طور خاص و کل حکومت به‌طور عام می‌کند. آنها این گلولهٔ آتشین را دست‌به‌دست می‌کنند تا داغی آن ریش و عبایشان را نسوزاند اما علامتی که جامعه از این وضعیت می‌گیرد، تنگناهای فاشیسم دینی است. این تنگناها بیانگر آن هستند که خامنه‌ای در مواجهه با جامعهٔ عصیانی و انفجاری ایران هیچ راه‌کاری در چشم‌انداز ندارد.

اگر سرکوب کند با دست خود جرقه‌های قیام را برافروخته است. اگر دست روی دست بگذارد، پیشرفت قیام به پرچمداری زنان شجاع ایرانی او و نظامش را جارو خواهد کرد.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5911d8f1-df34-4b8b-8a83-c75a621cb885"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات