با پایان نمایش انتخابات و بیرون آوردن رئیسی جلاد میزان حیرتآور آرای باطله که حتی طبق رأیسازیهای رژیم آخوندی رتبه دوم را بهدست آورده و نزدیک به چهار میلیون رأی را به خود اختصاص داده است، نظام ولایت فقیه را بد جوری به وحشت انداخته است.
بخصوص که همه گزارشات مراکز اقتصادی رژیم و گفتههای اقتصاددانان حکومتی وضعیت تاریکی را برای خامنهای و رئیسجمهور محبوبش ترسیم میکنند.
مرکز آمار رژیم در آخرین گزارش خود نرخ تورم سالانه برای خانوارهای ایرانی در خرداد ماه امسال را ۴۳درصد اعلام کرده است.
با اینکه حتی صندوق بینالمللی پول هم تخمین میزد که تورم به ۴۰درصد نرسد. اما تورم در حال حاضر به بالاترین حد خود در ۲۶سال گذشته رسیده است. بنا به اذعان مرکز آمار، تورم اقلام خوراکی بسیار بیشتر از دیگر کالاها و خدمات دیگر بوده و به ۵۲درصد رسیده است. دیگر حتی نان مردم هم بالای ۵۰درصد افزایش قیمت پیدا کرده است.
حالا آیا با رئیسی که از مقامات اصلی این رژیم در تمام طول حاکمیت آخوندها بوده و از عاملان این وضعیت است راهی در این زمینه باز میشود. پاسخ را از یک رسانه حکومتی میخوانیم: «مثل تمام سالهایی که در کشور انتخابات داشتهایم. انتظار میرود که بیدولتی و بیتصمیمی در سال جاری هم تداوم داشته باشد. بنابراین بعید است تورم کمتری از تورم سال گذشته داشته باشیم» (تجارت فردا۱تیر۱۴۰۰).
یک دهه دیگر صادر کننده نفت نخواهیم بود
بر کسی پوشیده نیست که پول باد آورده از غارت داراییها و ثروت مردم که بهصورت فروش نفت خام خود را نشان میداد دیگر رو به پایان است و افق تیرهای پیش چشم نظام ولایت فقیه قرار دارد. کارشناسان اقتصادی حکومتی چه بسیار حسرتزده هستند که این «حکمرانی نامطلوب اقتصادی که عمدتاً از دهه۵۰ خود را نشان داد موجب شده است که در اقتصاد ایران چالشهایی ایجاد و انباشته شوند و دولتها بهسمت درمان اساسی چالشها و ابرچالشها نرفتند تا الآن که به سال۱۴۰۰ رسیدهایم» (روزنامه ایران۱تیر۱۴۰۰).
یک لایه «محافظ رانت» در تار و پود کشور
در تورم ۵۰درصدی و نبود نفت و درآمدهای سرشار آنچه بسیار برجسته است، منجلابی از فساد و رانت و تبهکاریهای مالی و پولی و وامهای پس نداده میلیاردها تومانی آقازادهها و پاسداران نگهبانشان است که مجالی برای کوچکترین مانور اصلاحات قلابی را هم نمیدهد. تحلیلگران اقتصادی میگویند دیگر حتی شعارهای رژیم فرسودهتر از آن است که بشود با آنها کاری کرد. چرا که آنچه که تعیینکننده است خروجی این سخنان بیمحتوا بر روی زمین واقعیت است که نام «کیفیت سیاستگذاری» به خود گرفته است.
«کیفیت سیاستگذاری در اقتصاد ایران طی نیم قرن اخیر یعنی از اواخر دهه۴۰ به نازلترین سطح ممکن سقوط کرده و تلاشهای مقطعی دولتها برای بهبود کیفیت سیاستگذاری به دلایل مختلف ناپایدار و ناکام مانده است. علت اصلی این ناپایداری و ناکامی، ریشه دواندن یک لایه «محافظ رانت» در تار و پود بوروکراسی کشور است که برای همه شعارهای خوب، یک دستورالعمل رانتساز روی میز دارد. دولتها میآیند و میروند اما این لایه میانی همیشه هست و هر نوع اصلاحی را بهگونهیی استحاله میکند که با هاضمه رانتی ساختار اقتصادی موجود سازگار شود» (دنیای اقتصاد۱تیر۱۴۰۰).
واقعیت این است که خروجی همه این تبهکاریها و غارت و سرقت اموال مردم ایران را میتوان در گوشه و کنار شهرها و مراکز جمعیتی و سکونتی، مشاهده کرد. گورخوابیها و بیابان نشینیها و حلبی آباد ها و بافتهای فرسوده حاشیه شهرها، مناطق و سرزمینهایی است که با درد آورترین زخمهای روح و پیکره انسان ایرانی خود را رونمایی میکند.
همانهایی که کاندیداهای مورد تأیید شورای نگهبان خامنهای که از عاملان این وضعیت اسفناک هستند، در مناظرههای خود آنها را «بدبخت» نامیدند تا جایی که به ناگزیر و در وحشت از همان مردم «بدبخت» صدای مدیر رسانه حکومتی هم در آمد
مدیران خوشبخت مردم بدبخت!
«مناظره نامزدهای ریاستجمهوری فرصتی شد تا نگاه بعضی از مدیران ارشد مملکت نسبت به خودم و اطرافیانم را حس نمایم، آنگاه که ارشدترین مدیران کشور که روزگاری از پایینترین قشرهای جامعه برخاسته بودند و قرار بود برای همیشه مدافع ما مردم باقی بمانند، چشم در چشم دوربین دوختند و در جنگوجدال لفظی با رقیب خود، ما مردم را بدبخت نامیدند و آنگاه که اظهار داشتند دلشان برای بدبختی ما میسوزد و تلاش خواهند کرد لقمه نانی سر سفرههایمان بیاورند و به ما یارانه خواهند داد، با همه پوست و گوشت و استخوان و روح و روانم، بدبختی را احساس کردم... اگر بدبخت نبودیم، مدیری که با حمایت ما مردم به مدیریت رسیده و در این سالها بر خر مراد سوار شده است و هر کار که دلش خواسته با ما و شهر و کشورمان کرده، نمیتوانست به همین سادگی ما را با واژه نامتعارف اخلاقی بدبخت بنوازد... اگر بدبخت نبودیم، ساعتها وقت خود را مقابل رسانه ملی صرف نمیکردیم تا تصویری از سیاهی و فساد و رانتخواری و کمکاری را از زبان افراد منحصر بهفردی که بین ۸۵میلیون نفر، فقط آنها مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته بودند، بشنویم... اگر بدبخت نبودیم، حداقل سؤال میکردیم که شما بزرگواران که در همه این سالها وزیر و وکیل و شهردار و قاضی و استاندار و دکتر و مهندس بوده و از بالاترین مقامات کشور ما هستید، چگونه این همه اطلاعات از رانت و فساد و دروغ و تزویر و ریاکاری داشتهاید و سکوت کردهاید؟اگر بدبخت نبودیم، . ». (صمت۲تیر۱۴۰۰).
آری؛ این مردم «بدبخت» همان ارتش بیکاران و گرسنگان، همان حاشیهنشینان محروم و ستمزده هستند که امروز در کف خیابانها فریاد مرگ حاکمان نظام آخوندی را سر میدهند و میدانند که تنها راه رهایی آنها از این وضعیت اسفناک، کنار زدن تمامیت این حاکمیت آخوندی است. تحریم نمایش انتخابات توسط همین مردم محروم یک صحنه رزم و نبرد آنها با حاکمیت آخوندی در راستای همان هدف مقدس سرنگونی است.