728 x 90

یک گام تا قیام؛ پیش‌بینی فوران خشم اجتماعی در ایران

یک گام تا قیام
یک گام تا قیام

این روزها رسانه‌های حکومتی، منابر ریایی و تریبون‌ها پر از هشدار و انذار نسبت به لبریز شدن صبر مردم و رسیدن اوضاع به نقطه غیرقابل برگشت است. تا جایی که آخوندی مانند محمدتقی نقدعلی، در جلسه ۱۳مهر مجلس ارتجاع، با لحنی سراسیمه کم‌شدن ارزش پول ملی و سر به فلک کشیدن قیمت دلار و سکه را به حاکمیت یادآور می‌شود و اعتراف می‌کند که درآمد مردم به یک‌سوم کاهش پیدا کرده است و از قوای سه‌گانه می‌خواهد فکری برای عصبانیت مردم بکنند.

هدف از این نوشتار بررسی این‌گونه هشدارها در شرایط کنونی جامعه ایران، عطف به ۳قیام سراسری است.

 

آمادگی جامعه برای فورانی بنیادبرانداز

در ۴دهه‌ٔ اخیر، جامعهٔ ایران را می‌توان در متن یک پویش تاریخی و اجتماعی مستمر مشاهده کرد؛ پویشی که نه تنها به‌صورت ادواری بلکه به‌شکل انباشتی، ساختار سیاسی مستقر را با بحران بازتولید مشروعیت روبه‌رو کرده است.

اگر ۳قیام عمده‌ٔ ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ را به‌منزله‌ٔ ۳زلزلهٔ اجتماعی در نظر بگیریم، شدت و بسآمد این تکان‌ها نشان از زمینی دارد که در زیر آن انرژی عظیمی برای تغییر انباشته شده است. در قیاس استعاری، این زلزله‌ها تنها لرزش‌های مقدماتی یک آتشفشان عظیم‌اند؛ آتشفشانی که گدازه‌های آن از نارضایتی، بی‌عدالتی، شکاف طبقاتی و استبداد دینی ترکیب یافته و آماده‌ٔ فورانی بنیادبرانداز است.

 

بازتولید پارادایم اعتراض

از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، ایران در دهه‌های اخیر در وضعیت «جنبشی» قرار داشته است؛ این وضعیت نه امری مقطعی، بلکه محصول تراکم تاریخی بحران‌هاست. نظام سیاسی ولایت فقیه، در ۴دهه‌ٔ گذشته، با ساختار بسته‌ٔ قدرت و فقدان مکانیزم‌های بازخورد، تمامی راه‌ها را مسدود کرده و جامعه را به سمت الگوی رفتاری جدیدی سوق داده است: الگوی اعتراض.

به تعبیر دقیق‌تر، آنچه در ایران شکل گرفته، نه فقط یک رشته‌ٔ پراکنده از خیزش‌ها، بلکه یک پارادایم اعتراض است؛ مفهومی که با وام‌گیری از نظریه‌ٔ توماس کوهن درباره‌ٔ «پارادایم علمی»، می‌توان آن را به‌مثابه‌ٔ الگویی مسلط در ذهن و کنش جمعی مردم تبیین کرد. در این پارادایم، اعتراض نه یک استثنا، بلکه یک قاعده‌ٔ رفتاری و فرهنگی است؛ نوعی «معرفت زیسته» که جامعه از خلال تجربه‌ٔ طولانی مواجهه با استبداد، آن را درونی کرده است. از این‌رو، رفتار اعتراضی در ایران معاصر، از سطح واکنش‌های هیجانی فراتر رفته و به عنصر سازنده‌ٔ هویت سیاسی نسل‌های جدید بدل شده است.

نمونه‌ٔ بارز این پارادایم را می‌توان در خیزش و اعتراض روزانه اقشار زحمتکش و نیز در پراتیک و عملیات کانون‌های شورشی مشاهده کرد.

 

مؤلفه‌های مشترک در قیام‌های سراسری

۱. در هر قیام سراسری، مضمون قیام، مطالبه‌ٔ رهایی از استبداد دینی بوده است.

۲. در تمامی قیام‌ها، رأس هرم قدرت، یعنی ولی‌فقیه، به‌طور مستقیم هدف قرار گرفته است؛ به‌عبارت دیگر، اعتراضات از حاشیه‌ٔ نارضایتی به متن ساختار قدرت منتقل شده‌اند.

۳. گستره‌ٔ جغرافیایی این قیام‌ها از مراکز شهری به مناطق پیرامونی و حاشیه‌نشین سرایت کرده و به جنبشی سراسری تبدیل شده است.

۴. واکنش نظام حاکم همواره قهرآمیز بوده و به‌جای خاموش‌کردن اعتراض، موجب انباشت بیشتر خشم و کینه‌ٔ اجتماعی شده است.

 

عبور جامعه از نقطه هشدار

کارگزاران و عوامل میدانی حاکمیت می‌توانند بی‌نهایت به یکدیگر در رابطه با وضعیت کنونی هشدار بدهند اما آنچه مسلم است در این چرخه‌ٔ کنش و سرکوب، جامعهٔ ایران همانند آتشفشانی است که گازها و ماگمای سیاسی آن در حال تراکم است. هر مرحله‌ٔ سرکوب، همانند فشاری تازه بر دهانه‌ٔ بسته‌ٔ کوه آتشفشان عمل می‌کند.

به‌تعبیر دقیق‌تر جامعهٔ ایران از «نقطه‌ٔ هشدار» عبور کرده است.

نظام سیاسی در برابر این روند، در وضعیت انفعال استراتژیک قرار گرفته است. تمهیدات تبلیغاتی، اصلاحات صوری، یا دستکاری در نهادهای نمایشی قدرت، هیچ‌یک قادر به مهار نیروی انباشته‌ٔ اجتماعی نیستند.

هنگامی که ساختار قدرت نه توانایی بازتولید مشروعیت را دارد و نه امکان تأمین معیشت عمومی را، «فوران اجتماعی» اجتناب‌ناپذیر می‌شود.

 

مرحله عبور از اعتراض پراکنده به انقلاب فراگیر

آری، ایران امروز در چنین بزنگاهی ایستاده است. خشم متکاثف، همان «ماگمای اجتماعی» است که در اعماق جامعه می‌جوشد و تنها به زمان نیاز دارد تا از دهانه‌‌یی گشوده شود. ویژگی این مرحله، بی‌اعتمادی مطلق به نهادهای رسمی و تمایل روزافزون به براندازی کامل نظام است. از این‌رو، قیام‌های پیشین را می‌توان نه پایان، بلکه پیش‌درآمد یک انقلاب تمام‌عیار دانست.

به‌عبارت دیگر جامعهٔ ایران در حال عبور از مرحله‌ٔ «اعتراض پراکنده» به مرحله‌ٔ «انقلاب فراگیر» است. پارادایم اعتراض، اکنون به آگاهی تاریخی بدل شده و مسیر آینده را ترسیم می‌کند. آتشفشان خشم مردمی، هر چند هنوز در زیر خاکستر پنهان است، اما علائم فوران آن را می‌توان در هر کنش روزمره، در هر شعار، و در هر همبستگی کوچک اجتماعی دید.

وقتی جامعه‌یی برای ۴دهه در وضعیت اعتراض زیسته است، لحظه‌ٔ انفجار، دیگر «اگر» نیست، بلکه تنها مسأله‌ٔ «کی؟» و زمان تحقق آن است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f66559fe-872a-4298-8195-d59f0e4da41f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات