انتظار پاسخگویی از نظامی که با غصب حاکمیت، خود را بر ملتی تحمیل کرده و به ضرب سرکوب و شکنجه و اعدام حکومت میکند، انتظاری بیهودهاست. شایسته آن است که بساط چنین حاکمیتی را فقط برچید!
در اغلب کشورهای دنیا چنانچه اتفاقی رخ دهد، معمولاً مسئولان کشور از نظامی یا غیرنظامی (بسته به موضوع واقعه) حاضر میشوند و ماوقع را برای شهروندان تشریح میکنند؛ و اگر قصوری کرده باشند سریعاً با عذرخواهی از مردم، از مقام خود استعفا میدهند.
امری که در میهن آخوندزدهٔ ما کاملاً متفاوت است؛ بهنحوی که بهرغم حوادث بیشمار، هرگز و هیچگاه دیده نشده که حاکمیت، مسئولیت حادثهای را به عهده بگیرد و پاسخگو باشد چه برسد به استعفا و...
«تفکیک سازی» لفاظی برای فرار از پاسخگویی
بیش از ۳ماه از قیام آبان ماه میگذرد. قیامی که در جریان آن بیش از ۱۵۰۰نفر بر اثر شلیک مستقیم گلوله توسط نیروهای رژیم بهشهادت رسیدهاند؛ اما تاکنون نه فقط هیچ آمار رسمی منتشر نشده است؛ بلکه در عوض کارگزاران رژیم هر آماری را هم که از جانب خبرگزاریهای معتبر ارائه شده، تکذیب کردهاند.
رئیسجمهور رژیم پس از گذشت ۳ماه وقتی در برابر سؤال خبرگزاریها قرار میگیرد، جز یک مشت لفاظیهای مسخره برای فریبکاری، آماری نمیدهد و از پاسخگویی فرار میکند.
وی در عوض برای کاستن از آمار شهدا با توسل به تاکتیک «تفکیک سازی» مزورانه تلاش میکند؛ اینگونه القاء کند که گویی شماری از کشتهشدگان از نیروهای «خودی» و «بسیجی» و «انتظامی» و تعدادی هم «رهگذر» بودهاند؛ و مابقی را هم جزو «آنهایی که بههرحال جزو معترضان بودند و تخلف کردند، یعنی تهاجم کردند به یک مرکز نظامی و مرکز نظامی از خودش دفاع کرده» بهحساب میآورد تا شیادانه شلیک مزدوران رژیم به مردم بیدفاع را مشروع جلوه دهد. با این همه باز هم از دادن آمار طفره میرود و آنرا به پزشکی قانونی احاله میدهد و میگوید: «اینها تفکیک بشود و به مردم اعلام بشود. اینکه چند نفر کشته شدند این آمار در اختیار پزشکی قانونی کشور است».(ایرنا ۲۷بهمن ۹۸)
در مقابل مسجدیآرانی، رئیس پزشکی قانونی رژیم، هم فوراً به صحنه آمده و در جواب روحانی گفت: «پزشکی قانونی مسئول ارائه هیچ آماری نیست». و افزود: «ما تمام اطلاعات و آمارها را به مراجع ذیصلاح و شورای امنیت کشور ارسال کردیم».(تابناک ۲۸بهمن)
پرده پوشی، خندههای داغ و شکاف با حاکمیت
افتضاح تناقضگویی و دروغگوییهای رژیم آنچنان بالا گرفته که روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت که از قرار معلوم جزو باند خود روحانی است، به او میگوید: «کشته شدههای حوادث اجتماعات خیابانی انسانند و هویت دارند. اگر اسامی بیان نشود صورت مسأله هم پاک نمیشود و این را مسئولان باید بدانند.... این پردهپوشیها که امکان پنهان کردن هم وجود ندارد نفعی برای کشور ندارد».(جهان صنعت ۲۹بهمن ۹۸)
این روزنامه آشکارا نسبت به «شکاف بین مردم و حاکمیت» و در نهایت شعله کشیدن خشم مردم هشدار میدهد و میپرسد: «چطور میشود پزشکی قانونی که شاخهای از قوه قضاییه است از دید آقای روحانی حقوقدان در این رابطه مسئولیت دارد ولی رئیس شورایعالی امنیت، رئیس دولت، رئیس شورای انقلاب فرهنگی و مسئول اجرای قانون اساسی مسئولیت ندارد؟» و در ادامه با طعنه به خندههای کریه روحانی هشدار میدهد: «پردهپوشیهای نابجا و تکذیبیههای توأم با خنده، داغ مردم را تازه میکند و شکاف بین مردم و حاکمیت را بیشتر میکند» (همان منبع)
بدون شک اگر ادعای روحانی مبنی بر خودی و بسیجی بودن تعدادی از کشتهشدگان صحت داشت، رژیم آنرا دهها بار در بوق و کرنا کرده و گوش فلک را کر میکرد. بنا بر این این ادعایی از اساس بیپایه است و علت این همه ریاکاری و پنهانکاری چیزی جز ترس و وحشت از مردم بهستوه آمده نیست.
حقانیت خون پاک ۱۵۰۰شهید دلاور قیام آبان و افشای هزاران سند و عکس در مورد آنان که به همت و تلاش و ریسکپذیری اعضاء و هواداران دلیر سازمان مجاهدین در داخل کشور بهدست آمده، راه فراری برای حاکمان خونریز باقی نگذاشته است؛ آماری که معتبرترین خبرگزاریهای جهان به آن استناد کردهاند. از این رو رژیم میداند در صورت ارائه هر آماری دستش رو خواهد شد؛ و مردم از آن خواهند پرسید: به چه حقی این جوانان را تنها به جرم اعتراض به وضعیت فلاکبار اجتماعی بهشهادت رساندی؟ چرا اعلام نمیکنی که چه تعداد بهاصطلاح «بسیجی» بودهاند؟ آیا آن تعداد رهگذر چگونه کشته شدند؟ غیر از اینکه مورد اصابت شلیک تیر بار و مسلسل قرار گرفته باشند؟
آری این سؤالهایی است که رژیم در صورت ارائه هر گونه آمار با آنها مواجه خواهد شد.
جرقهٔ آتشی ناگزیر
آخوندهای حاکم با اطلاع از میزان انزجار و نفرت مردم نسبت به خودشان، به تجربه دریافتهاند که بهمحض پذیرش کمترین مسئولیت پاسخ آنرا با تظاهرات و اعتراض و خیزشهای عمومی خواهند گرفت. این واقعیتی است که در جریان تظاهرات دانشجویان قهرمان در ۲۱دی و ۲۷بهمن به ثبوت رسید. آنها بهروشنی دریافتهاند که در تعادل جدید پس از قیام آبان هر واقعهای میتواند منجر به جرقهٔ یک خیزش عظیم گردد. معنای این پنهانکاری و پاسکاری روحانی و خامنهای چیزی جز این نیست؛ اما دیر نیست که جوشش خون پاک ۱۵۰۰شهید قهرمان منجر به جرقهٔ آتش قیامی بس عظیمتر گردد. آتشی که خامنهای و روحانی و رئیسی و تمام دژخیمان خونریز از آن گریزی ندارند.