این سؤال را بارها از خودم کردهام که اگر امروز به همان شرایط سال ۶۰ برگردیم و بدانیم که جنگ با خمینی قیمت سنگینی از ما میگیرد و از جمله ۱۹بهمن خواهیم داشت، آیا مسیر دیگری میرفتیم یا خیر. مثلا آیا موسی و اشرف را از کشور خارج میکردیم تا شهید نشوند؟ آیا مسیر دیگری در جنگ با خمینی میرفتیم تا مجاهدان بیشتری باقی بمانند؟ و دهها آیای دیگر...
و به خودم جواب دادهام که خیر، همان مسیر را میرفتیم، و اگر آگاهیهای امروز را داشتیم، بیشتر میجنگیدیم، بیشتر عملیات میکردیم و بیشتر ضربه میزدیم و حالا افسوس میخورم که چرا این “بیشترها“ را انجام ندادهایم.
اگر معنای جنگ با خمینی با خصوصیات ویژه دجال و ضدبشر را بفهمیم و بدانیم که چه مانع سنگینی را از سر راه تکامل انسان داریم برمیداریم، هرگز در ضرورت دادن قیمتی که تا امروز دادهایم و از جمله ۱۹بهمن، ذرهای تردید نمیکنیم. نه فقط تردید نمیکنیم، بلکه در نبردمان جدیتر و پابرجاتر میشویم. آخر ما با “سد دوران“ در افتادهایم. از آنگونه تضادها و موانع تکامل اجتماعی که آثار کاهنده و تخریبکننده آن شامل حال همه مردم جهان میشود. و طبعاً برداشتن این مانع نیز خیراتش به همه جهان میرسد هر چند قیمتش را، همه قیمتش را، مجاهدین و مردم ایران دادهاند و باز هم میدهند. در کاکل این قیمتها ۱۹بهمن است، پرداختی که “عاشورای مجاهدین“ نام گرفته است.
اگر تاریخ به عقب برگردد و دوباره در سال ۶۰ هجری قمری قرار بگیریم، باز هم بایستی امام حسین راهی کربلا بشود و این سرنوشت، ضرورت حرکت تکاملی تاریخ انسان است. این مسیر، نیازمند گواهان، شاخصها، مشعلها و کسانی است که در انطباق فعال با جوهره تکامل، با شهادتشان، به وحدت کامل با ارزشهای تکاملی و توحیدی میرسند و بنای باشکوه جامعه بیطبقه را به جلو میکشند. نزدیکتر میکنند، و جلوهگرش میسازند.
عاشورا ضرورتی است که در همان زمانی که حضرت ابراهیم موفق به ذبح فرزندش اسماعیل نشد، خدا وعدهاش را داد و در قرآن آورده است: «و او را به ذبح عظیم دیگری وعده دادیم و برای نسلهای بعدی گذاشتیم» وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿۱۰۷﴾ وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿۱۰۸﴾ (سوره صافات، آیه ۱۰۷ و ۱۰۸).
آخر در آن دوره از تاریخ، جنبش نوپای توحید که ۵۰سال بیشتر از عمرش نمیگذاشت، میرفت تا با فتنهگری جانور هوشیاری بهنام معاویه، آن هم تحت پرچم و ادعای دفاع از اسلام، دچار انحراف تاریخی شده و از محتوای یگانگی و یکتاپرستی خالی بشود. اگر معاویه موفق میشد و در مقابله با او و فرزندش یزید خط سرخی ترسیم نمیشد که راهنما و راهگشای همه نسلهای بعدی باشد، سرنوشت دین اسلام نیز تغییر میکرد.
میتوان سؤال کرد که آخر چرا تکامل جامعه انسانی بایستی با خون بهترینها و برترینها به پیش برود، در دیدگاه توحید جواب این است که انسان مختار آفریده شده و بایستی امتحان پس بدهد که با قدرت انتخاب و اختیارش چه میکند و چگونه و در چه دستگاهی آینده خودش را میآفریند و رقم میزند. این انتخاب همیشه قرین پرداختگری و فدا است. فدای همه چیز برای بهدست آوردن “همه چیز“، یعنی آزادی.
حالا برگردیم به عاشورای مجاهدین. راستی اگر عاشورای مجاهدین نبود خون ۱۲۰هزار شهید و از جمله ۳۰هزار سر بهدار و ۱۴۰۳شهید عملیات عقیدتی و ملی فروغ جاویدان، کجا گره میخورد و چگونه جوهرهاش بارز میشد. اگر این پرداختها و فدیهها نبود، خمینی هم مانند معاویه، تحت پرچم و ادعای دفاع از اسلام، این دین و مکتب را مطلقاً از محتوا خالی و حاکمیت سفیانی خود را برای یک دوره تاریخی تثبیت میکرد.
مجاهدین از روز اول حاکمیت خمینی، ابهامی در شناخت ماهیت او نداشتند، میدانستند که چه چیزی در پیش است و میفهمیدند که خودشان نیز چه میکنند و رهایی مردم ایران از این هیولای مرتجع و ضدبشر چه قیمتی میخواهد و چه مسیر پرمشقتی است. در روشنایی و با چشم باز حرکت میکردند و بهقول قرآن “نُورُهُمْ یسْعَی بَینَ أَیدِیهِمْ“ نور آگاهی و بینش آنها جلوی پایشان را روشن میکرد. به همین دلیل است که میگویم اگر باز هم به همان دهه ۶۰ برگردیم، همان کاری را میکردیم که کردیم.
خمینی و خامنهای در نقش سد دوران، مبلغ بنیادگرایی و ارتجاع در این سالیان حاکمیتشان چه چیزی تولید کردهاند؟! قتل و اعدام و کشتار و شکنجه و زندان و فساد و غارت و تجاوز و هر آنچه که از لجنزار متعفن بنیادگرایی برمیخیزد. آثار کارکرد حاکمیت آخوندها، فقط به ایران و مردم ایران منحصر نشده است. منطقه و جهان را به آلودگی و تعفنی کشانده که ویروس کرونا در مقابل آن هیچ محسوب میشود. مهم این است که کسی هم یارای مقابله با آن را ندارد بهجز مجاهدین. سیاست مماشات در جوهره خودش بیانگر عجز مفرط حکومتها در مقابل این هیولا است.
اینجاست که میتوان معنای ۱۹بهمن و شهادت اشرف و موسی را اندکی فهم کرد. اینجاست که میتوان معنای فدا و پرداخت بیدریغ رهبر انقلاب برادر مسعود را اندکی فهم کرد. حرکت در روشنایی و با چشم باز یعنی این.
آری مجاهدین و رهبر آنها رسالت بزرگ نبرد با سد دوران را تا امروز بر دوش کشیدهاند و تا رساندن به سرمنزل مقصود که سرنگونی قطعی و تمامعیار حاکمیت آخوندها در ایران است ادامه میدهند. نبردی در راستای همان عاشورای امام حسین، منتها اینبار با این تفاوت که میتوان و باید که حاکمیت ارتجاع در ایران را ریشهکن کرد و به پیروزی دستیافت.
و حالا بگذارید که با تعظیم به اشرف شهیدان، شهید اشرف رجوی و سردار دلیران شهید موسی خیابانی و یارانشان بگوییم که هر چند شهادت شما بسیار سنگین بوده و هست و تحمل آن هنوز هم بسیار طاقتفرسا است، اما نبرد برای رهایی ایران از حاکمیت پلید و ضدبشری خمینی، این جرثومه همه رذالتها و دنائتها، به خون مطهر یکتاپرستانی همچون شما و یارانتان نیازمند بود، شما رستگار شدید و رهبری مجاهدین آنچه را که میبایست برای رهایی خلقش بپردازد، در بالاترین درجه پاکبازی، پرداخت. پس بهقول مولوی:
میان ما درآ ما عاشقانیم که تا بر باغ عشقت درکشانیم
مقیم خانه ما شو چو سایه که ما خورشید را همسایگانیم
هر آن چیزی که تو گویی که آنید به بالاتر نگر، بالای آنیم
محمد بقایی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است